مبحث

گذر گاه عافیت

مبحث

گذر گاه عافیت

پارانویا

پارانویا: نابود کننده زندگی

در مورد بیماری روانی پارانویا (paranoia) در ابتدا به تعریفی جامع و کلی می پردازیم و در مورد آن بحث خواهیم کرد ...
پارانویا در زبان مردم عامه کسی است که می گوئیم جنون خود بزرگ بینی و یا جنون جور و ستم پیدا کرده است، میتوان بیماری پارانویا را بیماری تغییر شکل شخصیت نامید. شخص پارانویایی غرور نا محدود دارد که گاهی آن را در زیر تواضعی ظاهری و ریاکارانه پنهان می کند. او خود را کاملاً با هوش تصور می کند و شایسته همه چیز می داند، همه روشن بینی ها، دور اندیشیها، زهد و تقوا را فقط برای خود می داند، او همیشه طلبکار است و برای خود احترامی انتظار دارد که مخصوص بزرگان است؛ درون او انباشته از خود رأیی و خود محوری است، حال آنکه آن ها را در زیر نقاب های نوع دوستی، خوبی، مهربانی ، گذشت و عدالت پنهان کرده است. درون او پر از کینه و دشمنی است و در عین حال از احساس های خود کم بینی بسیار شدید رنج می برد. او گاهی اظهار می کند که می خواهد خود را اصلاح کند، حال آنکه هرگز قبول ندارد که در اعمالش نقصی وجود دارد، به راحتی و به علل بسیار جزئی احساساتی می شود. همه چیز و همه کس را به خاطر هوا و هوسهای خود کنار می گذارد. قضاوتهای او غلط، سطحی و عجولانه است. به محض اینکه احساساتش جریحه دار می شود کینه توزی می کند. جریحه دار شدن احساسات او نیز عجیب است. انسان پارانویایی کسی است که دیگران نمی دانند با کدام ساز او باید برقصند. گذشت برای او مفهومی ندارد مگر زمانی که نقش گذشت را بازی میکند، نقشی که روح به ظاهر بزرگ او را تقویت می کند. پارانویاییها گاهی موقعیت های اجتماعی بسیار مهمی به دست می آورند. اینجاست که تعصب گرایی، دیکتاتوری و رعایت بی چون و چرای عقاید آنها رواج می یابد انسان پارانویایی خود را نجیب زاده می داند . و نجابت خود را به دیگران تحمیل می کند. او حتی علیه کسی که به او کمک کرده است اقدام میکند. پارانویایی با هیچ کس به تفاهم نمی رسد مگر زمانی که احساس کند او را بالاتر از همه میدانند. انسان پارانویایی اغلب بر این باور است که دیگران او را تعقیب می کنند، زیرا روشن فکری و هوشیاری او برای دیگران خطر ناک است. بنابراین به نفع دیگران است که او را از بین ببرند. پارانویاییها مخزن تکبر، سلطه گری و تحقیر دیگران هستند. مسلماً آنها از غلط بودن همه این جلوه ها، که عمیقاً نیاز دارند آنها را باور کنند آگاه نیستند. انسان پارانویایی به طور دائم دروغ می گوید. او موقعیت هایی خلق می کند که در آنها از همه بالاتر قرار می گیرد و بهترین نقش را دارد.
کودک پارانویایی خیلی زود خودش را نشان میدهد. پرتوقع، زور گو، زود رنج، عبوس، کینه توز، لجباز و مغرور است. هیچ نظمی را، از هر نوعی که باشد قبول ندارد. برای او غیر ممکن است که بتواند از نظم گروهی پیروی کند. انتظار دارد از دیگران مستثنا باشد و دیگران او را بشناسند. اینجاست که احساسات خود بزرگ بینی، ولگردیها، بی مسئولیتیها، سرکشیها، تمرد ها، بزهکاری های اجتماعی و اخلاقی به او دست می دهد. کودکان پارانویایی به هنگام نو جوانی به صورت افراد فراری ، ماجراجو و معترض در می آیند آنها نوروز خود را تحت عنوان فلسفه نشان می دهند که در واقع نقابی بیش نیست.
پارانویای خفیف ممکن است در تمام طول زندگی ادامه یابد و هیچ مزاحمتی، مگر برای اطرافیان ایجاد نکند. انسان پارانویایی فردی کاملاً خسته کننده است که هم انرژی خود و هم انرژی اطرافیان را هدر می دهد و هم خود و هم اطرافیان را به ستوه می  آورد.

شریک معنوی

یک شریک معنوی واقعی کسی است که تو را به نگریستن در درون خود برای زیبایی و عشقی که در جستجوی اش بوده‌ای تشویق ‌کند .
یک آموزگار واقعی کسی است که به تو کمک می‌کند تا آموزگار درون خود را  کشف کنی .

✍️ تیچ نات‌هان

تاخیر واکنش

یکی از دلایل تاخیر در شروع کارها این است که میخواهیم آن ها را به شکل عالی شروع کنیم، در حالیکه باید بدانیم این کار نشدنی است. شروع کن تا کم کم تبدیل به عالی شوی!

@mrshkyaddasht

در زندگی یاد گرفتم

در زندگی یاد گرفتم:
با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند!
با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می‌کند.
از حسود دوری کنم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز از من بیزار خواهد بود.
و‌ تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم.

و سه چیز را هرگز فراموش نمی‌کنم:
۱. به همه نمی‌توانم کمک کنم.
۲. همه‌چیز را نمی‌توانم عوض کنم.
۳. همه من را دوست نخواهند داشت...

✅ اصل کرامت چه اقتضائاتی دارد

✅ اصل کرامت چه اقتضائاتی دارد؟


✍️مصطفی ملکیان


1️⃣ رفتار برابر با همه ی انسان ها

اصل کرامت انسانی اقتضا دارد که با همه‌ی انسان‌ها از حیث انسان بودن‌شان رفتار برابر انجام گیرد. پس هرگونه تبعیضِ جنسیتی، تبعیضِ نژادی، تبعیضِ قومی، تبعیضِ دینی و مذهبی، تبعیضِ صنفی و شغلی، تبعیضِ میان عوام و خواص، تبعیضِ میان اغنیا و فقرا، تبعیض میان مشاهیر و اشخاص گم‌نام، تبعیض میان حاکمان و شهروندان، تبعیض میان عالمان و جاهلان، تبعیض میان آشنایان و بیگانگان و... با رعایت اصل کرامت انسانی منافات دارد.


2️⃣ پاسداشت استقلال اخلاقی انسان ها

اصلِ کرامت انسانی مقتضیِ پاسداشت استقلالِ اخلاقی انسان‌هاست. بنابراین دخالت در زندگیِ مردم و امر به معروف و نهی از منکر، که از موضع تفوق و برتری انجام می‌گیرند و با نظر مشورتی دادن فرق دارند، تقبیح و تخطئه‌ی شکل‌ها و سبک‌های زندگی دیگران و استهزای راه‌ورسم‌های دیگر با این اصل تنافی دارند.


3️⃣ پذیرش چندآوایی

اصل کرامت اقتضا دارد که حکومت و نظام سیاسی نسبت به تصورات گوناگون درباره‌ی ارزش، هدف، کارکرد، و معنای زندگی و نیز درباره‌ی زندگیِ نیک ساکت و بی‌طرف باشد. از این رو ایدئولوژیک بودن حکومت و تک‌آوایی و متحدالشکل ساختن جامعه و درنتیجه جلوگیری از آزادیِ بیانِ رأی و عقیده و آزادیِ دین و مذهب، ممیزی کردن گفته‌ها و نوشته‌ها، جرم‌انگاریِ هرگونه مخالفت، ولو مخالفتِ استدلالی و عقلانی، با ایدوئولوژیِ نظام سیاسی، منابع و امکانات و ثروت ملی را صرف تبلیغ و ترویج ایدئولوژیِ حکومت کردن، جلوگیری از رشدِ سالم و طبیعیِ علوم و فنون و هنرهایی که با ایدئولوژیِ حاکم ناسازگارند، و بد جلوه دادن سایرِ مکتب‌ها، مسلک‌ها، مشرب‌ها و مرام‌ها و طرفداران آن‌ها، همه با اصلِ کرامت ناسازگاری دارند.


خشم

داستان 


خشم Anger 


*وقتی که خشمگین هستی ، آن را روی دیگران خالی نکن ؛ و سرکوبش نیز نکن . خشم پدیده ای زیباست که می تواند در جهتی مثبت متحول گردد . *


 روزی شاگردی نزد مرشد ذن ، بانکی Bankei رفت و گفت : "

 مرشد ! من خشمی غیرقابل کنترل دارم . چگونه آن را درمان کنم ؟ " مرشد گفت : " آن خشمت را نشانم بده ! به نظر بسیار جالب می آید ! " شاگرد گفت : " ولی من هم اکنون آن را ندارم و نمی توانم آن را به شما نشان بدهم . بانکی گفت : هر وقت آن را داشتی پیش من بیا . " شاگرد اعتراض کرد : " ولی نمی توانم درست همانوقت که خشمگین هستم آن را پیش شما بیاورم ! خودش بطور غیرمنتظره پیدا می شود و مطمئن هستم قبل از اینکه آن را بیاورم آن را از دست خواهم داد . " پس بانکی گفت : " در این صورت ، این خشم نمی تواند بخشی از طبیعت واقعی تو باشد . اگر چنین بود ، می توانستی در هر زمان آن را نشان بدهی . تو وقتی زاده شدی آن را باخودت نداشتی ؛ پس باید از بیرون به تو داده شده باشد . من توصیه می کنم هر وقت که خشم وارد وجودت شد خودت را آنقدر با چوب بزن تا عصبانیت دیگر طاقت نیاورد و فرار کند ! " 



 اینبار که خشمگین شدی ، برو و دور خانه ات را هفت بار بدو ! و پس از آن ، زیر درختی بنشین و تماشا کن که عصبانیت کجا می رود . با این روش ، تو خشمت را سرکوب نکرده ای و آن را کنترل نیز نکرده ای و آن را روی دیگری تخلیه نکرده ای . خشم تنها یک استفراغ ذهنی است . فقط نیازی نیست که آن را روی دیگران خالی کنی . قدری بدو و یا بالشی را بگیر و آنقدر به آن مشت بکوب که دستها و دندانهایت آسوده شوند . در دگرگون سازی ،  تو هرگز کنترل نمی کنی ، فقط هشیارتر می گردی . خشم روی دهد ؛ این پدیده ای زیباست !  حتی وقتی که خشم در حال اتفاق افتادن است ، اگر ناگهان هشیار شوی ، فروخواهد نشست . امتحان کن ! درست در وسط خشم ، وقتی که بسیار داغ هستی و مایلی به قتل برسانی ، ناگهان هشیار شو و احساس خواهی کرد که چیزی تغییر کرده : یک دنده ی درونی ؛ احساس جا افتادن می کنی . چیزی تغییر کرده ؛ وجود درونی تو آسوده گشته . برای لایه‌های بیرونی بیشتر طول میکشد تا آسوده شوند ؛ ولی وجود درونی inner being قبلاً آسوده گشته است . همکاری بین این دو گسسته شده و اینک تو با خشمت هم هویت نیستی . قدری طول کشد تا بدن خنک شود ، ولی در عمق درون همه چیز خنک و آرام است . وقتی که آسوده هستی می توانی از تمام دنیا لذت ببری ؛ وقتی که داغ شده ای ، گم شده ای ، هم هویت شده ای ، بسیار درگیر و گرفتار شده ای ؛ چگونه می توانی خوش باشی ؟ 


منبع کانال تلگرامی رهنمون

شمس تبریزی

بسیار گریه ها بود که حجاب شود 

و از خدا دور دارد.


#شمس

حل مشکلات مردم آرزویتان باشد



حل مشکلات مردم آرزویتان باشد



✍بزرگی می‌گفت:

اگر کسی برای درخواست کمک برای 

حل مشکلی پیش تو آمد؛

هرگز نگو:

فلانی هم که هر وقت کاری داشته 

باشه فقط ما را می‌شناسه!

بلکه بگو:

الحمدلله که خدا به من

توفیق برطرف کردن نیازهای مردم 

را عنایت کرده است.


امام حسین علیه‌السلام در این باره می‌فرمایند:


 "برآوردن حاجت و برطرف کردن مشکلات مردم به دست شما از نعمت‌های خداوند است نسبت به شما، بنابراین با منت گذاری و اذیت آنان، جلوی این نعمت ها را نگیرید