مبحث

گذر گاه عافیت

مبحث

گذر گاه عافیت

گفتگو با خانم پروانه سلطانی

گفتگو با مدیر موفق حوزه نفت بسیاری فکر می‌کنند وارد شدن به حوزه‌های نفتی رانت می‌خواهد و پارتی اما همیشه هم اینجور نیست؛ هرچند که کار خیلی سختی است و تنهایی هم نمی‌توان از پس‌اش برآمد‌. اما پروا سلطانی حالا مدیرعامل شرکت بازرگانی «پرسال» است که در زمینه صادرات محصولات پتروشیمی‌ و معدنی با ۲۴ پرسنل فعالیت می‌کند‌.

پروا سلطانی یکی از مدیران موفق در حوزه نفت و پتروشیمی ‌است که به نسبت جوانی‌اش، تجربه‌های بسیاری اندوخته است. او که زنی کم حرف و آرام است و شمرده سخن می‌گوید‌، متولد سال ۱۳۵۱ کرمانشاه و لیسانس مهندسی شیمی(‌صنایع غذایی) از دانشگاه آزاد اسلامی‌ واحد علوم تحقیقات و فوق‌لیسانس مدیریت اجرایی از سازمان مدیریت صنعتی است‌.
بسیاری فکر می‌کنند وارد شدن به حوزه‌های نفتی رانت می‌خواهد و پارتی اما همیشه هم اینجور نیست؛ هرچند که کار خیلی سختی است و تنهایی هم نمی‌توان از پس‌اش برآمد‌.
اما پروا سلطانی حالا مدیرعامل شرکت بازرگانی «پرسال» است که در زمینه صادرات محصولات پتروشیمی‌ و معدنی با ۲۴ پرسنل فعالیت می‌کند‌. همچنین عضو شورای بانوان بازرگان اتاق تهران و نایب رئیس انجمن تولید کنندگان و صادرکنندگان سنگ آهن ایران نیز هست‌. پروا سلطانی علاوه بر تمام کارهای جدی که انجام می‌دهد، مترجم کتابهای آشپزی نیز هست، چرا که به این رشته علاقه خاصی دارد‌.
چی شد که به فکر تاسیس شرکت پرسال افتادید؟ پرسال را برادر بزرگم تاسیس کرد‌. کار شرکت، بازرگانی و واردات و صادرات کالاهای مجاز بود من هم به دلیل اینکه در کارخانه‌های صنایع غذایی شاغل بودم و محل کارم دور از شهر بود با آنکه شغلم را دوست داشتم و چالش‌های محیط مردانه‌اش برایم جذاب بود، مجبور شدم به اصرار خانواده تغییر شغل بدهم و در سال ۱۳۷۷ به پیشنهاد برادرم به شرکت پرسال بپیوندم‌. همکاری با این شرکت در روزهای اول برایم جذاب نبود اما با توجه به رشته تحصیلی‌ام سعی کردم وارد حوزه واردات و صادرات مواد پتروشیمی‌ و محصولات نفتی شوم و در این کار موفق هم شدم به طوری که بعد از یک سال به صورت کامل صادرکننده محصولات پتروشیمی ‌و مشتقات نفتی شدیم‌. محصولاتی مانند پلیمرها، قیر، پارافین و ضایعات کارخانه‌ها‌. بعد از مدتی یعنی در سال ۱۳۸۳ برادرم کار شرکت را به من سپرد و من به عنوان مدیرعامل فعالیتم را ادامه دادم‌.
بازارهای هدف شما چه کشورهایی هستند؟ کشورهای آسیایی، خاوردور، خاور‌میانه و کشورهای آفریقایی‌‌. برای اینکه در این کار موفق شد باید بازاریابی قوی داشت تا بتوان در این شرایط به کار ادامه داد‌. مشکلات زیادی در این کار وجود دارد که باید راه‌حل‌هایی نیز برای‌شان پیدا کرد‌.
غیر از محصولات نفتی چه صادرات دیگری نیز دارید؟ صادرات انواع سنگ‌های معدنی مانند آهن، کروم، سیلیسیت و همین طور وارداتی در حوزه مواد اولیه صنایع داخلی مانند صنایع ریخته‌گری، بسته‌بندی، کاشی و سرامیک که این واردات بیشتر از کشورهای آسیایی صورت می‌گیرد‌.
پس به خاطر صادرات انواع سنگ‌های معدنی بود که نایب رئیس انجمن انجمن تولید‌کنندگان و صادرکنندگان سنگ آهن ایران را در سال ۱۳۹۱ راه‌اندازی کردیم چرا که جای خالی این انجمن در بین دیگر تشکل‌های صنفی احساس می‌شد‌. پیش از آن من عضو هیات موسس اتحادیه صادرکنندگان فرآورده‌های نفت و گاز و پتروشیمی ‌بود که در سال ۱۳۸۲ تاسیس شد‌‌. انجمن تولیدکنندگان و صادرکنندگان سنگ آهن ایران نتیجه کار گروهی بخش خصوصی فعال در این حوزه بود و هدفش نیز حفاظت از منافع این گروه مانند همه اصناف دیگر است‌. چرا که صادرکنندگان سنگ‌های معدنی معمولا معضلات زیادی در داخل و خارج از کشور دارند‌. ۱۸ تیرماه امسال نیز مجمع عمومی‌آن برگزار شد و در نخستین دوره هیات مدیره آن من به عنوان نایب رئیس انتخاب شدم‌.
با توجه به تجربه کاری که دارید و توانمندی‌های‌تان در حوزه اشتغال، چه کاری برای زادگاه‌تان‌، کرمانشاه کرده‌اید؟ متاسفانه کرمانشاه و کردستان از جمله استان‌هایی هستند که نرخ بیکاری در آنها زیاد است اما منابع بسیار غنی معدنی دارند. من هم به سهم خودم تا جایی که توانسته‌ام در حوزه کارهای معدنی با تولیدکنندگان استانی پروژه‌هایی را شروع کرده‌ام‌.
آیا تا به حال پیش آمده که به خاطر زن بودن‌تان به مشکل برخورید؟ از آنجا که هیچ وقت به کار نگاه جنسیتی نداشتم مشکلاتی هم که برایم پیش آمده بود به پای زن بودنم نمی‌گذاشتم‌. به هرحال چه مردان، چه زنان در کار با مشکلاتی رو‌به‌رو هستند‌. واقعا هیچ وقت فکر نکردم که به خاطر زن بودن کسی جایی جلوی کارم را گرفته است و یا اینکه مرا به جایی راه نمی‌دهند‌. معتقدم بیشتر مشکلاتی که برای برخی از خانم‌ها پیش می‌آید ممکن است به دلیل ناتوانی‌های دیگر باشد نه به خاطر اینکه آنها زن هستند و امیدوارم نگاه‌های جنسیتی به زودی در آینده حل شود‌.‌ البته موانع فرهنگی و قانونی را نمی‌توان نادیده گرفت‌.
با همسرتان همکار هستید؟ در برهه‌ای از زمان همکار بودیم‌‌ اما توصیه می‌شود زن و شوهر در یک محیط کاری مشترک نباشند بنابراین ما هم به این توصیه عمل کردیم‌ اما همیشه مشوق من هستند و فعالیت‌های اجتماعی زیادی هم دارند‌.
فرزند هم دارید؟ بله آوین دختر ۴ ساله و نیمه ماست‌. وقتی دو ماهه بود من به محیط کاری‌ام برگشتم البته در همان دو ماه نیز مدام شرکت را تحت نظر داشتم‌. مادرم در این مدت در نگهداری آوین خیلی کمک حالم بودند و از دو سال و نیمگی او را مهد کودک گذاشتیم و از آن زمان به بعد اغلب بعد از مهد به شرکت می‌آید‌.
به انجام امور خانه مانند آشپزی علاقمند هستید؟ غذا را خودم می‌پزم و علاقه به کسانی که دوست‌شان دارم باعث می‌شود کارهای خانه را به راحتی انجام دهم‌. سعی می‌کنم برای خودم اوقات فراغت بسازم و ورزش کنم تا تندرست باشم‌. مربی تنیس هستم و هر وقت بتوانم این ورزش را انجام می‌دهم‌. تا قبل از اینکه دیپلم بگیرم سوارکاری می‌کردم و در دوران دانشجویی هم به ورزش اسکی علاقه داشتم‌.
پس خانواده ثروتمندی دارید؟ نه‌. پدر و مادر من هر دو کارمند بودند‌. مادرم دبیر ریاضی و پدرم کارشناس محیط زیست بود. البته چون افراد فرهنگی بودند در تربیت ما خیلی تلاش کرده و ثاثیر گذار بودند‌. اسب سواری را هم یاد گرفتم چون پدرم کارشناس محیط زیست و محل زندگی‌مان نزدیک یک باشگاه سوارکاری بود و ما به صورت مجانی از امکانات آن باشگاه استفاده می‌کردیم‌. اسکی و تنیس را هم از دوره دانشجویی یاد گرفتم و از آنجا که بعد از دانشجویی کار کردم از سال سوم دانشگاه به بعد همه مخارجم را خودم تامین کردم‌.
در زمینه کارهای عام المنفعه چه کارهایی کرده‌اید؟
با توجه به رشته تحصیلی‌ام سعی کردم وارد حوزه واردات و صادرات مواد پتروشیمی‌ و محصولات نفتی شوم و در این کار موفق هم شدم به طوری که بعد از یک سال به صورت کامل صادرکننده محصولات پتروشیمی ‌و مشتقات نفتی شدیم‌. محصولاتی مانند پلیمرها، قیر، پارافین و ضایعات کارخانه‌ها
ما در کنیا و نایروبی بازارچه خیریه راه‌اندازی کردیم که دو منظور داشتیم هم اینکه صنایع دستی ایران به آفریقا هم راه یابد و هم اینکه درآمدش صرف کودکان بی‌سرپرست و فقیر این کشورها شود‌. این بازارچه‌ها در هر فصل سه یا چهار روز برگزار می‌شود‌.
در ایران چی؟ یکی از کارهایی که در ایران انجام دادیم راه‌اندازی موسسه خیریه‌ای به نام «رای به» است که هدفش تجهیز کامپیوتری مدارس مناطق محروم است‌. مدارس روستاهای محروم استان‌های خراسان، ایلام و کرمانشاه‌. من به این شعار که فرهنگ سازی برای رشد و تعالی خانواده‌ها و جوامع نیاز است باور دارم و سعی می‌کنم آن را محقق کنم‌.
اهل کتاب‌خوانی هم هستید؟ یکی از سرگرمی‌های من ترجمه کتاب‌های آشپزی است‌. در سال ۱۳۷۸ کتاب «آشپزی گیاهخواری» را منتشر کردم که انتشارات سها چاپ آن را برعهده داشت‌. در سال ۸۰ نیز «آشپزی برای کودکان» و «آشپزی با مایکرویو» منتشر شد‌. مدتی هم هست که کتابی را در حال ترجمه دارم درباره آشپزی با گوجه فرنگی که هنوز به اتمام نرسیده‌. علاقه من به آشپزی به حدی است که برای آنکه برای ترجمه کتاب دچار مشکل نشوم و اصطلاحات را راحت تر بفهمم یک دوره آموزشی آشپزی را هم پشت سر گذاشتم‌.
فکر می‌کنید مدیر موفقی هستید؟ اگر خود انسان باور نداشته باشد که موفق است نمی‌تواند موفق شود‌. باید تصور کنم که فرد موفقی هستم تا بتوانم کارهایی را که در دست دارم با موفقیت به انجام برسانم‌. مدیر موفق قبل از هرچیز باید یک رهبر موفق باشد به طوری که همکارانش او را قبول داشته باشند و از اینکه با او همکاری می‌کنند خوشحال باشند و لذت ببرند‌. یک مدیر موفق باید همیشه محیط کاری‌اش را بررسی کند و خطرهای محیط را خیلی زودتر از بقیه احساس کند و برای آنها راهکار بیندیشد‌. همچنین پشتکار داشته باشد و صبور باشد‌.
چه آرزویی دارید؟ نمی‌توانم اسمش را آرزو بگذارم و ترجیح می‌دهم بگویم هدف‌. درباره هدف‌های شغلی‌ام باید بگویم که می‌خواهیم کارمان را توسعه دهیم‌. حتی طرح‌های‌مان را روی کاغذ هم آورده‌ایم و نقشه راه را هم تعریف کرده‌ایم‌. از اهداف شخصی نیز تدریس در دانشگاه را دوست دارم‌.
از زمانی که در کارخانه کار می‌کردید خاطره‌ای هم دارید؟ بله اتفاقا‌. زمانی در یکی از کارخانه‌های معروف تولید نوشیدنی بودم‌. کار یکی از کارگران این بود که وقتی شیشه‌های نوشابه از جلوی نور فلورسنت رد می‌شد آنها را بررسی و اگر در شیشه‌ای خوب چفت نشده بود از خط خارج کند‌. یک‌روز بر حسب اتفاق من آنجا بودم و دیدم که در یکی از شیشه‌ها خوب بسته نشده و از آن گاز خارج می‌شود اما اپراتور آن شیشه را از خط خارج نکرد و هیچ واکنشی نشان نداد و متوجه شدم که در حال چرت زدن است‌. من هم برای اینکه او متوجه خطای کارش شود شیشه را برداشتم و با یک دست در بطری را باز کردم‌. از فردای آن روز آن اپراتور هرجا که می‌رفت می‌گفت خانم مهندس سلطانی خیلی پر زور است چرا که با یک دست توانسته در شیشه را بردارد‌. در حالی که اصلا ربطی نداشت و هدف من آن بود که به آن کارگر نشان دهم کارش را درست انجام نداده است‌.
در آن کارخانه زن هم کار می‌کرد؟
تعداد محدودی زن هم بود ولی من به خاطر تخصصم سرو‌کارم با کارگران مرد بود‌.
به دختران جوان چه توصیه‌ای دارید؟
اولین توصیه‌ام این است که حتما کار کنند و از کار کردن عار نداشته باشند‌.
من خودم از محیط‌های کارگری شروع کردم در حالی که در‌ آن محیط‌ها به عنوان یک زن متخصص من را به رسمیت نمی‌شناختند، چندین ماه طول کشید تا توانستم با استفاده از توانایی‌هایی که داشتم خودم را ثابت کنم‌. همین طور دومین توصیه‌ام این است که حتما مهارتی را بیاموزند‌ در رشته‌های هنری یا علمی ‌و سعی کنند تخصصی داشته باشند‌.
غذا را خودم می‌پزم و علاقه به کسانی که دوست‌شان دارم باعث می‌شود کارهای خانه را به راحتی انجام دهم‌. سعی می‌کنم برای خودم اوقات فراغت بسازم و ورزش کنم تا تندرست باشم‌. مربی تنیس هستم و هر وقت بتوانم این ورزش را انجام می‌دهم
صادرکنندگان سنگ آهن شدید؟
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد