مبحث

گذر گاه عافیت

مبحث

گذر گاه عافیت

مسجد‌جامعی؛ سرمایه نمادین در عرصه فرهنگ و هنر

مسجد‌جامعی؛ سرمایه نمادین در عرصه فرهنگ و هنر

چکیده :حضور چنین چهره‌ای در وزارتخانه‌ای مهم زمینه‌ساز آن خواهد شد تا نهادهای مولد اندیشه به صورتی خودجوش بر دوگانه فرهنگ در دو کلیشه امنیتی و اعتراضی فائق آیند و با ظهور ایده‌های بدیع نوید فرهنگی باز و گشوده به تجربه‌های جدید در عین احترام و بهره‌گیری از سنت‌ها و ارزش‌های گذشته را بدهند. انتخاب احمد مسجدجامعی در مسند وزیر فرهنگ گامی بلند است که شعار دولت منتخب ملت را به واقعیت نزدیک می‌کند؛ یعنی انتخابی برآمده از تدبیر و امید. مهم‌تر از همه، نشانگر آن خـواهد بود که دولت آتی فرهـنگ را مسئله امروز می‌شمارد و نه فردا. ...


حسین پایا

پیگیری آمال وفاق و آشتی ملی مهم‌ترین پیام رای مردم آگاه و بیدار در انتخابات اخیر بود. این خواست ملی مهم‌ترین خصوصیتش فرهنگی است و عمدتا در چهره همزیستی فرهنگی قابلیت طرح و پیگیری را دارد. فرهنگ مقوله‌ای است عام و به همه گروه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیازمند است تا برای تحقق همزیستی فرهنگی کوششی در سطح ملی صورت گیرد. کلید حل مسئله همزیستی فرهنگی در دست فرد یا دولت به‌تنهایی نیست، بلکه در گرو خواست و عزمی ملی است تا چنین کلیدی ساخته شود.

مسئله همزیستی فرهنگی و زدودن چهره زشت خشونت از اقتصاد، سیاست و جامعه تا حدی به تعبیری که انسنس برگر ادیب آلمانی در مقاله خود با عنوان نگاهی به جنگ‌های داخلی از افسانه سیزیف به‌دست داده است، شباهت دارد. او می‌نویسد: خواسته‌اند از سیزیف قهرمانی اگزیستانسیالیست بسازند، حاشیه‌نشین و شورشی که تراژدی زندگی‌اش عظیم است و غرق در هاله فروغی شیطانی. شاید این تعبیر غلط باشد و شاید باید او را نماد چیزی بدانیم بسیار مهم‌تر: نماد زندگی روزمره. یونانی‌ها نام او را صیغه مبالغه Sophos پنداشته‌اند، به‌معنی زیرک. هومر او را زیرک‌ترین همه انسان‌ها می‌داند. او فیلسوف نبود، ولی تا بخواهی ترفند در چنته داشت. می‌گویند موفق شد مرگ را به بند کشد. با این کارش به قتل‌کردن نیز پایان داد، تا آن‌که سرانجام آرس، خدای جنگ، مرگ را از بند رهانید و سیزیف را به‌دست او سپرد. ولی سیزیف یک‌بار دیگر مرگ را فریفت و توانست دوباره به زمین بیاید. می‌گویند که عمری دراز کرد. بعدها، به کیفر عقل انسانی خود، مجبور شد سنگی را تا قله کوه بغلتاند؛ هر باره و پیوسته از نو. این سنگ صلح است.

یا به‌عبارتی این سنگ، همزیستی فرهنگی است. اما گفتیم این تمثیل تاحدی از معنای همزیستی فرهنگی پرده برمی‌دارد؛ آن هم از همزیستی به‌‌عنوان جست‌وجویی ناتمام. با این تفاوت که در هر کوشش و جست‌وجوی جمعی، سنت و میراثی بنا می‌شود که ما را از جایی که هستیم، گامی جلوتر می‌برد. یک نمونه برجسته از این توانایی فرهنگ‌سازی در حیطه عمومی را که ناشی از رویکرد ناظر به فرهنگ به‌مثابه مدنیت است در جریان انتخابات آشکار شد. مردم، باوجود خشونت‌ها و تحقیر‌های هشت‌سال گذشته، با تکیه به میراث‌هایی که از پیش در خود درونی کرده بودند، واکنشی مدنی با رای‌دادن به صندوق انتخابات از خود بروز دادند. همزیستی فرهنگی، شناختن چنین میراث‌ها و پیش‌بردن و ارتقای آن‌ها با آگاهی و سیاستگذاری‌های تازه است.

با هر زخمی که تلاش برای مدنیت برمی‌دارد، این چهره از فرهنگ باز می‌کوشد خود را ترمیم کند و قوی‌تر از پیش، پروژه مدنیت را به فراموشی نسپارد. همزیستی فرهنگی پروژه‌ای است که نمی‌گذارد فرهنگ در چهره میراث و سبک زندگی به پناهگاه و قلعه‌ای برای افراد تبدیل شود که در آن با توهم امنیت و انس از ارتباط با دیگران بپرهیزند یا ترس به دل خود راه دهند. آن نوع نگاه به فرهنگ که به آن به‌منزله پناهگاه یا قلعه‌ای بسته برای دور‌ماندن از دیگران و نیز دور‌نگاه‌داشتن آنان نظر می‌کند، تنها منطقی که برای ارتباط با افراد متفاوت و متمایز از خود می‌شناسد خشونت و حذف است. در برابر چنین برداشتی، همزیستی فرهنگی سیاستی است برای احترام و تواضع و جدی‌گرفتن دیگری؛ برای بهتر‌شناختن فرهنگی که همگی، بیش‌و‌کم، با آن مانوسیم و دیدن نقاط قوت و ضعف آن به‌گونه‌ای که اگر دیگری نبود از مشاهده و یادگیری محروم می‌شدیم. تکاپوی همگانی در چارچوب تلقی همزیستی فرهنگی و تلقی از فرهنگ به‌منزله مدنیت موجب می‌شود مستمرا افق‌های تازه‌ای از فرهنگ را با کمک دیگری کشف کنیم و به این ترتیب با شناخت ظرفیت‌ها و توانایی‌های علّی تازه‌ای که در این پدیدار فراخ (فرهنگ) مندرج است، به امکانات تازه‌ای برای ایجاد تحولات سازنده و مثبت دست یابیم. همزیستی فرهنگی معادل شبکه‌های اجتماعی و شبکه‌های اطلاعاتی نیست. شبکه‌های اطلاعاتی و اجتماعی، مخاطبانش را گروه‌های همبسته در منافع و علائق تشکیل می‌دهند. فرهنگ در وجه مدنی خود از شبکه‌ها فراتر می‌رود و افراد غیرهمبسته را هویتی ارتباطی و دیالوگی می‌بخشد؛ هویتی که از منافع تنگ و محدود شبکه‌ها که همتایان خود را می‌جویند و غیرهمتایان را نادیده یا خصم می‌شمارد عبور می‌کند و ارتباطی براساس گفت‌وگو با دیگری به‌عنوان فرهنگی متفاوت برای مشارکتی صلح‌آمیز برقرار می‌کند. همزیستی فرهنگی و چهره مدنی فرهنگ به سیاستگذاری از سوی دولت نیاز دارد. چنین رویکردی بازسازی و دگر‌سازی اساسی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را ضـروری می‌کند و نیازمند نهادهای مولد اندیشه در ارتباط ارگانیک با این وزارتخانه است؛ برای ایجاد فضایی به منظور بارش فکری و خلق ایده‌ها و جست وجوی راه‌حل‌ها برای نیل به همزیستی فرهنگی.

نهادهایی که صرفا در چنبره نخبگانی معدود، محدود نماند و با گشودگی به جامعه و تعاطی با آن، قادر باشد ایده‌های صاحبنظران و مردمی امیدوار به دولت خود را، جذب و هضم کند. نهادهایی که با حساسیت و دلسوزی قابلیت شناسایی چهره‌های مستور و نواندیش در حوزه فرهنگ را داشته باشد.

بازسازی و دگر‌سازی مسیری کمابیش هموار نیست و طی‌کردن راهی است که به زمانی طولانی و همکاری بسیاری نیازمند است؛ امّا می‌توان زمان را کوتاه و سریع‌تر همکاری‌ها را جلب کرد و از ناهمواری‌ها کاست. طریقی که با کمک آن می‌توان بر سرعت افزود و همواری را بیشتر ساخت، بهره‌گیری از چهره‌ای است که در میان مسئولان فرهنگی پس از انقلاب، سابقه و تجربه و سلوکش او را در میان اقران کم‌نظیر ساخته است.
احمد مسجد‌جامعی به شهادت عموم فرهنگیان، اعم از هنرمندان، نویسندگان، مترجمان، ناشران، سینماگران و اهالی تئاتر، سرمایه‌ای فرهنگی و سرمایه‌ای نمادین در فـرهنگ به‌شمار می‌آید. او مراتب مسئولیت‌های فرهـنگی‌اش را از کارشناسی فرهنگی در وزارت فرهنگ تا معاونت فرهنگی در سال‌های وزارت آقایان خاتمی تا میرسلیم طی کرد و در این زمان بلند تجربه‌های گرانقدری اندوخت و برنامه‌های مهمی را لباس تحقق پوشاند. سپس در دوره‌ای به معاونت مطبوعاتی منتقل شد و مجددا در دوره وزارت آقای مهاجرانی به حوزه معاونت فرهنگی بازگشت. بالاخره در مقام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بسیاری از تجربه‌های به‌دست‌آمده را در قالب سیاست‌هایی بدیع در حدی که امکان‌پذیر بود به‌اجرا گذاشت. میراثی از دانش و تجربه در حوزه فرهنگ او را از بسیاری از مسئولان فرهنگی متمایز می‌کند و در مقامی بس فراتر از آنان می‌نشاند. همگرایی دانش نظری و دانش ضمن عمل در حوزه فرهنگ توشه‌ای ارزشمند از سرمایه تجربه فرهنگی را برای او به ارمغان آورده است.

حتی حضور مسجد جامعی در شورای شهر تهران نیز همچون مهاجرت فرهنگ به عرصه‌ای صرفا اجرایی بود؛ جایی که بیشترین اهتمامش حل مشکلات عاجل شهری از ترمیم و بهبود جاده‌های شهری تا ساخت‌وساز و بنا و احداث بزرگراه‌ها و دفع انبوه ضایعات و زباله‌های شهری و… بوده که کاری بسیار جدی و مهم است، با حضور مسجد جامعی به نگاهی فرهنگی نسبت به مسائل کلانشهر تهران ارتقا پیدا کرد؛ هرچند که بسیاری از پیشنهادهای مسجد جامعی در شورای شهر مسکوت ماند، اما حضور مسائلی از جنس فرهنگ، دورنگاه شورایاران را دگرگون ساخت و موجب شد تا از پنجره فرهنگ نیز به شهر تهران و مسائلش نگاه کنند. در پوستر تبلیغاتی او برای انتخابات شورای شهر جمله‌ای بود که حاصل واقعی تلاش او و عزمش برای تغییر دیدگاه‌ها بود و نه‌تنها یک شعار: تهران با فرهنگ زنده و زیباست.

اهالی فرهنگ به احمد مسجد‌جامعی اعتماد دارند. سرمایه‌ای که نه برآمده از تعارف و مداهنه بلکه از رویکرد سالیان دور و طولانی او در تعاطی و مفاوضه با اهالی فرهنگ فراهم آمده است. او از نادرترین مسئولان بلند پایه فرهنگی است که با برنامه‌ها و رفتار عملی در حیطه مسئولیت‌هایش همزیستی فرهنگی را به‌عنوان سرمشق و آرمان در حوزه فرهنگ پیگیری کرده است. حضور چنین سرمایه نمادینی در عرصه فرهنگ و در مقام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، پیام امیدی است به اهل فرهنگ؛ امیدی که موجب جهشی بی‌سابقه پس از رکودی نفسگیر خواهد شد. با انتخاب مسجدجامعی در جایگاه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، فرهنگ نه به‌معنای شبکه‌ای از اطلاعات که در نظرسنجی‌ها به‌دست می‌آید و البته در جای خود شایان اهمیت است، بلکه فراتر از آن به خلق فضایی یاری می‌رساند که در آن از رهگذر ارتباط اهل فرهنگ با یکدیگر و نیز با تصمیم‌گیران و مسئولان و با عامه مردم، ظرفیت‌های بدیع و سازنده فراوانی برای حل مشکلات و معضلات پیش‌رو پدیدار می‌شود. ارتباطی مبتنی بر هنر آفرینی و خلاقیت، یادگیری و آموختن، همکاری و مشارکت در عرصه‌های گوناگون و رقابت و نقد برای شناسایی شایستگان فرهنگ از سوی جامعه و حذف و کاهش اشتباهات.

حضور چنین چهره‌ای در وزارتخانه‌ای مهم زمینه‌ساز آن خواهد شد تا نهادهای مولد اندیشه به صورتی خودجوش بر دوگانه فرهنگ در دو کلیشه امنیتی و اعتراضی فائق آیند و با ظهور ایده‌های بدیع نوید فرهنگی باز و گشوده به تجربه‌های جدید در عین احترام و بهره‌گیری از سنت‌ها و ارزش‌های گذشته را بدهند. انتخاب احمد مسجدجامعی در مسند وزیر فرهنگ گامی بلند است که شعار دولت منتخب ملت را به واقعیت نزدیک می‌کند؛ یعنی انتخابی برآمده از تدبیر و امید. مهم‌تر از همه، نشانگر آن خـواهد بود که دولت آتی فرهـنگ را مسئله امروز می‌شمارد و نه فردا.

منبع: روزنامه بهار

نظرات 2 + ارسال نظر
خرید وبمانی پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 14:44 http://www.PersianXchange.ir

سلام
وبلاگ خوبی دارین.
خواستی تبادل لینک کنی خبرم کنم.

عنوان: خرید وبمانی
لینک: http://www.PersianXchange.ir/

حسین شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 21:52 http://www.mochan-geles.loxblog.com/

سلام همشهری اگه با تبادل لینک موفقی منو به نام
طالقان روستای موچان
لینک کن بعد خبرم کن به چه نامی لینکت کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد