مبحث

گذر گاه عافیت

مبحث

گذر گاه عافیت

مسجد‌جامعی؛ سرمایه نمادین در عرصه فرهنگ و هنر

مسجد‌جامعی؛ سرمایه نمادین در عرصه فرهنگ و هنر

چکیده :حضور چنین چهره‌ای در وزارتخانه‌ای مهم زمینه‌ساز آن خواهد شد تا نهادهای مولد اندیشه به صورتی خودجوش بر دوگانه فرهنگ در دو کلیشه امنیتی و اعتراضی فائق آیند و با ظهور ایده‌های بدیع نوید فرهنگی باز و گشوده به تجربه‌های جدید در عین احترام و بهره‌گیری از سنت‌ها و ارزش‌های گذشته را بدهند. انتخاب احمد مسجدجامعی در مسند وزیر فرهنگ گامی بلند است که شعار دولت منتخب ملت را به واقعیت نزدیک می‌کند؛ یعنی انتخابی برآمده از تدبیر و امید. مهم‌تر از همه، نشانگر آن خـواهد بود که دولت آتی فرهـنگ را مسئله امروز می‌شمارد و نه فردا. ...


حسین پایا

پیگیری آمال وفاق و آشتی ملی مهم‌ترین پیام رای مردم آگاه و بیدار در انتخابات اخیر بود. این خواست ملی مهم‌ترین خصوصیتش فرهنگی است و عمدتا در چهره همزیستی فرهنگی قابلیت طرح و پیگیری را دارد. فرهنگ مقوله‌ای است عام و به همه گروه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیازمند است تا برای تحقق همزیستی فرهنگی کوششی در سطح ملی صورت گیرد. کلید حل مسئله همزیستی فرهنگی در دست فرد یا دولت به‌تنهایی نیست، بلکه در گرو خواست و عزمی ملی است تا چنین کلیدی ساخته شود.

مسئله همزیستی فرهنگی و زدودن چهره زشت خشونت از اقتصاد، سیاست و جامعه تا حدی به تعبیری که انسنس برگر ادیب آلمانی در مقاله خود با عنوان نگاهی به جنگ‌های داخلی از افسانه سیزیف به‌دست داده است، شباهت دارد. او می‌نویسد: خواسته‌اند از سیزیف قهرمانی اگزیستانسیالیست بسازند، حاشیه‌نشین و شورشی که تراژدی زندگی‌اش عظیم است و غرق در هاله فروغی شیطانی. شاید این تعبیر غلط باشد و شاید باید او را نماد چیزی بدانیم بسیار مهم‌تر: نماد زندگی روزمره. یونانی‌ها نام او را صیغه مبالغه Sophos پنداشته‌اند، به‌معنی زیرک. هومر او را زیرک‌ترین همه انسان‌ها می‌داند. او فیلسوف نبود، ولی تا بخواهی ترفند در چنته داشت. می‌گویند موفق شد مرگ را به بند کشد. با این کارش به قتل‌کردن نیز پایان داد، تا آن‌که سرانجام آرس، خدای جنگ، مرگ را از بند رهانید و سیزیف را به‌دست او سپرد. ولی سیزیف یک‌بار دیگر مرگ را فریفت و توانست دوباره به زمین بیاید. می‌گویند که عمری دراز کرد. بعدها، به کیفر عقل انسانی خود، مجبور شد سنگی را تا قله کوه بغلتاند؛ هر باره و پیوسته از نو. این سنگ صلح است.

یا به‌عبارتی این سنگ، همزیستی فرهنگی است. اما گفتیم این تمثیل تاحدی از معنای همزیستی فرهنگی پرده برمی‌دارد؛ آن هم از همزیستی به‌‌عنوان جست‌وجویی ناتمام. با این تفاوت که در هر کوشش و جست‌وجوی جمعی، سنت و میراثی بنا می‌شود که ما را از جایی که هستیم، گامی جلوتر می‌برد. یک نمونه برجسته از این توانایی فرهنگ‌سازی در حیطه عمومی را که ناشی از رویکرد ناظر به فرهنگ به‌مثابه مدنیت است در جریان انتخابات آشکار شد. مردم، باوجود خشونت‌ها و تحقیر‌های هشت‌سال گذشته، با تکیه به میراث‌هایی که از پیش در خود درونی کرده بودند، واکنشی مدنی با رای‌دادن به صندوق انتخابات از خود بروز دادند. همزیستی فرهنگی، شناختن چنین میراث‌ها و پیش‌بردن و ارتقای آن‌ها با آگاهی و سیاستگذاری‌های تازه است.

با هر زخمی که تلاش برای مدنیت برمی‌دارد، این چهره از فرهنگ باز می‌کوشد خود را ترمیم کند و قوی‌تر از پیش، پروژه مدنیت را به فراموشی نسپارد. همزیستی فرهنگی پروژه‌ای است که نمی‌گذارد فرهنگ در چهره میراث و سبک زندگی به پناهگاه و قلعه‌ای برای افراد تبدیل شود که در آن با توهم امنیت و انس از ارتباط با دیگران بپرهیزند یا ترس به دل خود راه دهند. آن نوع نگاه به فرهنگ که به آن به‌منزله پناهگاه یا قلعه‌ای بسته برای دور‌ماندن از دیگران و نیز دور‌نگاه‌داشتن آنان نظر می‌کند، تنها منطقی که برای ارتباط با افراد متفاوت و متمایز از خود می‌شناسد خشونت و حذف است. در برابر چنین برداشتی، همزیستی فرهنگی سیاستی است برای احترام و تواضع و جدی‌گرفتن دیگری؛ برای بهتر‌شناختن فرهنگی که همگی، بیش‌و‌کم، با آن مانوسیم و دیدن نقاط قوت و ضعف آن به‌گونه‌ای که اگر دیگری نبود از مشاهده و یادگیری محروم می‌شدیم. تکاپوی همگانی در چارچوب تلقی همزیستی فرهنگی و تلقی از فرهنگ به‌منزله مدنیت موجب می‌شود مستمرا افق‌های تازه‌ای از فرهنگ را با کمک دیگری کشف کنیم و به این ترتیب با شناخت ظرفیت‌ها و توانایی‌های علّی تازه‌ای که در این پدیدار فراخ (فرهنگ) مندرج است، به امکانات تازه‌ای برای ایجاد تحولات سازنده و مثبت دست یابیم. همزیستی فرهنگی معادل شبکه‌های اجتماعی و شبکه‌های اطلاعاتی نیست. شبکه‌های اطلاعاتی و اجتماعی، مخاطبانش را گروه‌های همبسته در منافع و علائق تشکیل می‌دهند. فرهنگ در وجه مدنی خود از شبکه‌ها فراتر می‌رود و افراد غیرهمبسته را هویتی ارتباطی و دیالوگی می‌بخشد؛ هویتی که از منافع تنگ و محدود شبکه‌ها که همتایان خود را می‌جویند و غیرهمتایان را نادیده یا خصم می‌شمارد عبور می‌کند و ارتباطی براساس گفت‌وگو با دیگری به‌عنوان فرهنگی متفاوت برای مشارکتی صلح‌آمیز برقرار می‌کند. همزیستی فرهنگی و چهره مدنی فرهنگ به سیاستگذاری از سوی دولت نیاز دارد. چنین رویکردی بازسازی و دگر‌سازی اساسی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را ضـروری می‌کند و نیازمند نهادهای مولد اندیشه در ارتباط ارگانیک با این وزارتخانه است؛ برای ایجاد فضایی به منظور بارش فکری و خلق ایده‌ها و جست وجوی راه‌حل‌ها برای نیل به همزیستی فرهنگی.

نهادهایی که صرفا در چنبره نخبگانی معدود، محدود نماند و با گشودگی به جامعه و تعاطی با آن، قادر باشد ایده‌های صاحبنظران و مردمی امیدوار به دولت خود را، جذب و هضم کند. نهادهایی که با حساسیت و دلسوزی قابلیت شناسایی چهره‌های مستور و نواندیش در حوزه فرهنگ را داشته باشد.

بازسازی و دگر‌سازی مسیری کمابیش هموار نیست و طی‌کردن راهی است که به زمانی طولانی و همکاری بسیاری نیازمند است؛ امّا می‌توان زمان را کوتاه و سریع‌تر همکاری‌ها را جلب کرد و از ناهمواری‌ها کاست. طریقی که با کمک آن می‌توان بر سرعت افزود و همواری را بیشتر ساخت، بهره‌گیری از چهره‌ای است که در میان مسئولان فرهنگی پس از انقلاب، سابقه و تجربه و سلوکش او را در میان اقران کم‌نظیر ساخته است.
احمد مسجد‌جامعی به شهادت عموم فرهنگیان، اعم از هنرمندان، نویسندگان، مترجمان، ناشران، سینماگران و اهالی تئاتر، سرمایه‌ای فرهنگی و سرمایه‌ای نمادین در فـرهنگ به‌شمار می‌آید. او مراتب مسئولیت‌های فرهـنگی‌اش را از کارشناسی فرهنگی در وزارت فرهنگ تا معاونت فرهنگی در سال‌های وزارت آقایان خاتمی تا میرسلیم طی کرد و در این زمان بلند تجربه‌های گرانقدری اندوخت و برنامه‌های مهمی را لباس تحقق پوشاند. سپس در دوره‌ای به معاونت مطبوعاتی منتقل شد و مجددا در دوره وزارت آقای مهاجرانی به حوزه معاونت فرهنگی بازگشت. بالاخره در مقام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بسیاری از تجربه‌های به‌دست‌آمده را در قالب سیاست‌هایی بدیع در حدی که امکان‌پذیر بود به‌اجرا گذاشت. میراثی از دانش و تجربه در حوزه فرهنگ او را از بسیاری از مسئولان فرهنگی متمایز می‌کند و در مقامی بس فراتر از آنان می‌نشاند. همگرایی دانش نظری و دانش ضمن عمل در حوزه فرهنگ توشه‌ای ارزشمند از سرمایه تجربه فرهنگی را برای او به ارمغان آورده است.

حتی حضور مسجد جامعی در شورای شهر تهران نیز همچون مهاجرت فرهنگ به عرصه‌ای صرفا اجرایی بود؛ جایی که بیشترین اهتمامش حل مشکلات عاجل شهری از ترمیم و بهبود جاده‌های شهری تا ساخت‌وساز و بنا و احداث بزرگراه‌ها و دفع انبوه ضایعات و زباله‌های شهری و… بوده که کاری بسیار جدی و مهم است، با حضور مسجد جامعی به نگاهی فرهنگی نسبت به مسائل کلانشهر تهران ارتقا پیدا کرد؛ هرچند که بسیاری از پیشنهادهای مسجد جامعی در شورای شهر مسکوت ماند، اما حضور مسائلی از جنس فرهنگ، دورنگاه شورایاران را دگرگون ساخت و موجب شد تا از پنجره فرهنگ نیز به شهر تهران و مسائلش نگاه کنند. در پوستر تبلیغاتی او برای انتخابات شورای شهر جمله‌ای بود که حاصل واقعی تلاش او و عزمش برای تغییر دیدگاه‌ها بود و نه‌تنها یک شعار: تهران با فرهنگ زنده و زیباست.

اهالی فرهنگ به احمد مسجد‌جامعی اعتماد دارند. سرمایه‌ای که نه برآمده از تعارف و مداهنه بلکه از رویکرد سالیان دور و طولانی او در تعاطی و مفاوضه با اهالی فرهنگ فراهم آمده است. او از نادرترین مسئولان بلند پایه فرهنگی است که با برنامه‌ها و رفتار عملی در حیطه مسئولیت‌هایش همزیستی فرهنگی را به‌عنوان سرمشق و آرمان در حوزه فرهنگ پیگیری کرده است. حضور چنین سرمایه نمادینی در عرصه فرهنگ و در مقام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، پیام امیدی است به اهل فرهنگ؛ امیدی که موجب جهشی بی‌سابقه پس از رکودی نفسگیر خواهد شد. با انتخاب مسجدجامعی در جایگاه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، فرهنگ نه به‌معنای شبکه‌ای از اطلاعات که در نظرسنجی‌ها به‌دست می‌آید و البته در جای خود شایان اهمیت است، بلکه فراتر از آن به خلق فضایی یاری می‌رساند که در آن از رهگذر ارتباط اهل فرهنگ با یکدیگر و نیز با تصمیم‌گیران و مسئولان و با عامه مردم، ظرفیت‌های بدیع و سازنده فراوانی برای حل مشکلات و معضلات پیش‌رو پدیدار می‌شود. ارتباطی مبتنی بر هنر آفرینی و خلاقیت، یادگیری و آموختن، همکاری و مشارکت در عرصه‌های گوناگون و رقابت و نقد برای شناسایی شایستگان فرهنگ از سوی جامعه و حذف و کاهش اشتباهات.

حضور چنین چهره‌ای در وزارتخانه‌ای مهم زمینه‌ساز آن خواهد شد تا نهادهای مولد اندیشه به صورتی خودجوش بر دوگانه فرهنگ در دو کلیشه امنیتی و اعتراضی فائق آیند و با ظهور ایده‌های بدیع نوید فرهنگی باز و گشوده به تجربه‌های جدید در عین احترام و بهره‌گیری از سنت‌ها و ارزش‌های گذشته را بدهند. انتخاب احمد مسجدجامعی در مسند وزیر فرهنگ گامی بلند است که شعار دولت منتخب ملت را به واقعیت نزدیک می‌کند؛ یعنی انتخابی برآمده از تدبیر و امید. مهم‌تر از همه، نشانگر آن خـواهد بود که دولت آتی فرهـنگ را مسئله امروز می‌شمارد و نه فردا.

منبع: روزنامه بهار

استاد شما که بود ؟

یکی از مریدان حسن بصری ؛ عارف بزرگ ؛ در بستر مرگ استاد از او پرسید :
"مولای من! استاد شما که بود ؟ "
 
حسن بصری پاسخ داد :
..."صدها استاد داشته ام و نام بردنشان ماه ها و سال ها طول می کشد و باز هم شاید برخی را از قلم بیندازم ."
"کدام استاد تاثیر بیشتری بر شما گذاشته است ؟ "
 
حسن کمی اندیشید و بعد گفت :
"در واقع مهمترین امور را سه نفر به من آموختند،
 
اولین استادم یک دزد بود! در بیابان گم شدم و شب دیر هنگام به خانه رسیدم. کلیدم را پیش همسایه گذاشته بودم و نمی خواستم آن موقع شب بیدارش کنم. سرانجام به مردی برخوردم ، از او کمک خواستم ، و او در چشم بر هم زدنی ، در خانه را باز کرد.
 
حیرت کردم و از او خواستم این کار را به من بیاموزد. گفت کارش دزدی است ، اما آن اندازه سپاسگزارش بودم که دعوت کردم شب در خانه ام بماند.
 
یک ماه نزد من ماند. هر شب از خانه بیرون می رفت و می گفت : می روم سر کار ؛ به راز و نیازت ادامه بده و برای من هم دعا کن و وقتی بر می گشت ، می پرسیدم چیزی بدست آورده یا نه. با بی تفاوتی پاسخ می داد : " امشب چیزی گیرم نیامد. اما انشا ء الله فردا دوباره سعی می کنم. "
 
مردی راضی بود و هرگز او را افسرده ی ناکامی ندیدم. از آن پس، هر گاه مراقبه می کردم و هیچ اتفاقی نمی افتاد و هیچ ارتباطی با خدا برقرار نمی شد ، به یاد جملات آن دزد می افتادم : "امشب چیزی گیرم نیامد ، اما انشا ءالله ، فردا دوباره سعی می کنم ، و این جمله ، به من توان ادامه راه را می داد. "
 
"نفر دوم که بود ؟ "
 
"استاد دوم سگی بود ، می خواستم از رودخانه آب بنوشم ، که آن سگ از راه رسید. او هم تشنه بود .اما هر بار به آب می رسید ، سگ دیگری را در آب می دید ؛ که البته چیزی نبود جز بازتاب تصویر خودش در آب. سگ می ترسید ، عقب می کشید ، پارس می کرد.
 
همه کار می کرد تا از برخورد با آن سگ دیگر اجتناب کند. اما هیچ اتفاقی نمی افتاد . سرانجام ، به خاطر تشنگی بیش از حد ، تصمیم گرفت با این مشکل روبرو شود و خود را به داخل آب انداخت ؛ و در همین لحظه، تصویر سگ دیگر محو شد. "
 
حسن بصری مکثی کرد و ادامه داد:
 
"و بالاخره، استاد سوم من دختر بچه ای بود با شمع روشنی در دست، به طرف مسجد می رفت. پرسیدم:
 
خودت این شمع را روشن کرده ای؟
 
دخترک گفت: بله. برای اینکه به او درسی بیاموزم، گفتم :دخترم ، قبل از اینکه روشنش کنی ، خاموش بود، می دانی شعله از کجا آمد؟
 
دخترک خندید، شمع را خاموش کرد و از من پرسید: جناب! می توانید بگویید شعله ای که الان اینجا بود، کجا رفت ؟
در آن لحظه بود که فهمیدم چقدر ابله بوده ام! کی شعله خرد را روشن می کند؟ شعله کجا می رود؟ فهمیدم که انسان هم ما نند آن شمع، در لحظات خاصی آن شعله مقدس را در قلبش دارد ، اما هرگز نمی داند چگونه روشن می شود و از کجا می آید.
از آن به بعد، تصمیم
 گرفتم با همه پدیده ها و موجودات پیرامونم ارتباط برقرار کنم؛ با ابرها ، درخت ها، رودها و جنگل ها، مردها و زن ها. در زندگی ام هزاران استاد داشته ام . همیشه اعتماد کرده ام ، که آن شعله، هروقت از او بخواهم ، روشن می شود ؛ من شاگرد زندگی بوده ام و هنوز هم هستم.
 
آموختم که از چیز های بسیار ساده و بسیار نامنتظره بیاموزم ، مثل قصه هایی که پدران و مادران برای فرزندان خود می گویند.
--

زندگی پرمعنا کدام است؟

زندگی شاد چیست؟

استیون هاوکینگ می گوید معنای زندگی هر فرد همان است که خود انتخاب می کند
شادی و زندگی معنادار و هدفمند از مهمترین عواملی هستند که مردم خوشبختی خود را با آن می سنجند. با اینکه زندگی شاد و با معنا با هم در ارتباط متقابل هستند اما دانشمندان می گویند این دو کاملا با هم تفاوت دارند.

سلامتی، دوست داشته شدن، موفقیت در کار، بزرگ کردن فرزندانی سالم، خدمت به کشور یا پایبندی به اعتقادات معمولا از رموز خوشبختی و رضایت از زندگی به شمار می روند اما هیچکدام نمی توانند باعث شاد زیستن شوند.

این نتیجه تحقیق روانشناسان دانشگاههای فلوریدا، مینه سوتا و استنفورد است که درویژه نامه "جورنال روانشناسی مثبت" منتشر شده است.

زندگی شاد چیست؟ زندگی پرمعنا کدام است؟

دانشمندان شادی را سعادتی ذهنی تعریف می کنند که تاثیر عاطفی مثبتی بر فرد می گذارد و این تاثیر در تمام جوامع و فرهنگها یکسان است. شادی می تواند از چیزهای کوچک نشات بگیرد مثلا پیدا کردن گردنبند گمشده یا از رویدادهای مهمتر مثل پایان گرفتن جنگ. شادی، عواطف و احساسات مثبت و خوشایند با خود می آورد و باعث می شود فرد ارزیابی مثبتی از زندگی خود داشته باشد.
شادی ریشه در غرایز و طبیعت دارد. برآورده شدن نیازها و خواسته ها شادی می آورد. این اتفاقی است که در تمام حیوانات می افتد. شادی در لحظه و در زمان حال معنی پیدا می کند و "دم را غنیمت است" به نوعی عصاره مفهوم شادی و زندگی در لحظه اکنون است. با این حال، بررسی دانشمندان نشان می دهد شاد بودن ربطی به زندگی معنادار ندارد.
البته شادی و زندگی در لحظه اکنون می تواند عناصری از گذشته را خود داشته باشد اما باز هم از منظر زمان حال به آن نگاه می شود. به همین دلیل اگر امروز زندگی دردناکی داشته باشیم، گذشته شاد، به ما احساس خوشبختی نمی‌دهد. شادی چون در حال اتفاق می افتد گذراست و ثبات به همراه نمی آورد.
 
ویکتور فرانکل به انتخاب خود به همراه پدر و مادر و همسرش به اردوگاه کار نازیها رفت
اما زندگی با معنا ریشه ای متفاوت دارد. معنا از ارزشهای فردی و اجتماعی زاییده می شود بنابراین منشاء فرهنگی دارد. معنا از زبان و فرهنگ و نمادها شکل می گیرد و گذشته و حال و آینده را با هم در پیوند و ارتباط معنادار قرار می دهد. با اینکه معنای زندگی از پیگیری اهداف و ارزشها بوجود می آید اما الزاما شادی به همراه نمی آورد. مثلا یک زندانی سیاسی که زیر فشار بازجویی است نمی تواند شاد باشد اما می تواند عمیقا زندگی خود را معنادار ببیند.
معنا در گستره زمان شکل می گیرد، مثلا ازدواج را می توان "نوشته ای بر یک تکه کاغذ" دید یا آن را "پیوند مادام العمر به معشوق" معنا کرد. ماهیت زندگی تغییر و تحول است و معنا دادن به آن راهی است برای ثبات بخشیدن به جریان پرتلاطم زندگی. مثلا احساس یک زوج به یکدیگر مرتب و روز بروز تغییر می کند اما ازدواج به آن معنایی دائمی و ثابت می دهد. در عمل هم ازدواج به تثبیت رابطه کمک می کند چون قطع رابطه را دشوار می کند اما روشن است که ازدواج الزاما زندگی را شادتر نمی کند.
یکی از مهمترین راههای معنا دادن به زندگی پاداش دادن به خود است، از راه برنامه ریزی و تعهد به اجرای آن که نیاز به انضباط فردی دارد.
بنابراین وقتی فرد با فعالیت و درگیریهای روزمره ای که با هم ربط دارند، هدفهایش را پیگیری و برآورده کند در عمل به زندگی خود معنا می‌دهد. تحصیل، کسب مهارت، شکل دادن به رابطه ای جدی و صمیمانه همگی به زندگی معنی می دهند، چرا که گذشته و حال و آینده در راستای هدفی مشخص یکپارچه می کنند. به نظر دانشمندان هر چه بیشتر برای تحقق این هدفها "خودتان" باشید، زندگی خود را معنی دار تر می بینید.
اما بر اساس این تحقیق، چه عواملی در شادی موثرند و چه معیارهایی به زندگی معنا می دهند؟

سختی زندگی

 
افرادی که زندگی خود را آسان و به دور از دشواری می بینند شادترند و آنها که زندگی خود را پرمشقت می دانند افراد شادی نیستند.
اما همان ها که با سختیها دست و پنجه نرم می کنند زندگی خود را با معنی تر می بینند.
بنابراین وقتی به دشواری یا آسانی زندگی نگاه می کنید در واقع شادی زندگی را می سنجید نه معنی آن را.

سلامتی

سلامتی نیازی همگانی و اولیه است و افراد سالم افراد شادتری هستند. اما سلامتی معنای بیشتری به زندگی نمی دهد. استیون هاوکینگ دانشمند سرشناس کاملا فلج است اما شاید زندگی بسیار معنی دارتری از افراد سالم داشته باشد و تاریخ پر از مثالهایی این چنین است.

احساسات مثبت و منفی

بدیهی است که احساس خوب شادی می آورد اما این تحقیق نشان می دهد احساس خوب زندگی را معنی دارتر نمی کند.
از بین احساساتی که در این تحقیق بررسی شده اند، شاید جالبترین مورد بی حوصلگی باشد. بی حوصلگی بی تردید احساسی ناخوشایند است و خوشحالی نمی آورد اما از طرف دیگر، نشانه نبود معنا هم هست، بنابراین فرد بی حوصله نه شاد است نه در طلب معنا.

پول

می گویند پول خوشبختی نمی آورد. این تحقیق نشان می دهد که پول تاثیر شدیدی بر احساس شادی می گذارد اما معنایی به زندگی نمی دهد. خرید ضروریات یا حتی تجملات با شادی رابطه نزدیک دارد و بی ثباتی و بحران اقتصادی لذت از زندگی را کاهش می دهد.
اما دخل و خرج مناسب و هدفمند اثری معکوس دارد. به زندگی معنا می دهد ولی شادی نمی آورد. وقتی برای آینده فرزندتان پس انداز می‌کنید، قسط خانه را کامل می‌پردازید یا بدهی خود را تسویه می‌کنید، زندگی معنی دارتر می شود. تاثیر پول بر زندگی ارتباط نزدیکی با ارزشهای فردی دارد و اینکه فرد چگونه خود را در رابطه با پول تعریف می کند.

روابط

کتاب "انسان در جستجوی معنا"ی فرانکل که محصول زندگی او در اردوگاه کار نازیها بود یکی از پرفروش ترین کتابها در دنیا و ایران است
ارتباطهای اجتماعی یکی از عواملی است که هم زندگی را شادتر می کند و هم به آن معنا می دهد. تنهایی یکی از مهمترین عوامل شاد نبودن است. بسیاری از افرادی که در این تحقیق شرکت کرده بودند ارتباط با خانواده و دوستان را معنای زندگی خود می دانستند. به یاد آوردن ساعتها و روزهایی که در تنهایی گذشته و یا احتمال تنها ماندن در آینده تاثیر شدیدی بر شادی دارد.
اما در کمال شگفتی، اینکه چقدر با دوستان یا کسانی که دوستشان داریم وقت می گذرانیم تاثیر زیادی بر شادی ندارد هرچند که به زندگی معنا می دهد. وقت گذراندن با آنها که دوستشان داریم می تواند کار بسیار سختی باشد بنابراین ممکن است خوشحالی زیادی عاید ما نکند اما به زندگی ما معنایی دیگر می‌بخشد. کسانی که در این تحقیق شرکت کرده بودند و زندگی معنادارتری داشتند، روابط را مهمتر از دستاوردهای زندگی شان می دانستند.
شادی از منفعتی که از دیگران می بریم زاییده می شود و معنا از آنچه به دیگران می دهیم. "گیرنده" شاد است و "دهنده" زندگی با معنایی دارد. کمک به دیگران زندگی را با معناتر می کند اما مستقیما ما را شاد نمی کند. اگر کمک به دیگران لذت دارد برای این است که زندگی معنادارتر می شود. بر اساس این تحقیق فداکاری و از خودگذشتگی تاثیر چندانی بر شادی می گذارد، شاید هم اندکی آن را کاهش می دهد، اما اهمیت بسیاری در معنادار بودن زندگی دارد.
نکته جالب دیگری که در این تحقیق روشن شد این بود که جرو بحث با دیگران شادی را کم می کند اما به زندگی معنایی بیشتر می بخشد. افراد شاد کمتر تمایل به جر و بحث دارند.

فرزند 

بزرگ کردن بچه برای بسیاری از پدرها و مادرها دستاوردی مهم تلقی می شود چرا که نیازمند از خود گذشتن و وقف دیگری شدن است. به همین دلیل برای بسیاری از پدر و مادرهایی که در این تحقیق شرکت کرده بودند بزرگ کردن بچه، شادی شان را کمتر کرده اما به زندگی شان معنا داده بود. آنها هرچه وقت بیشتری برای فرزندشان گذاشته بودند زندگی معنی دارتری پیدا کرده بودند و این همان چیزی است که به آن "تناقض بچه داشتن" می گویند.

استرس و نگرانی

نیازی به گفتن نیست که استرس و نگرانی شادی را کم می کند اما عجیب این که به زندگی معنا می دهد. این که چرا چنین است تفسیرهای متفاوتی می تواند داشته باشد. شاید پیوند گذشته و حال و آینده، احتمال خطرهای پیش ِ رو را بیشتر برای فرد آشکار می‌کند و یا استمرار فعالیتهای دشوار و سنگین برای رسیدن به هدفی در آینده دور (که البته تحقق آن تضمین شده هم نیست) برای فرد استرس و نگرانی می آورد ، هرچند که به زندگی اش معنا می دهد.
محققان در پایان نتیجه می گیرند که شادی بیشتر حاصل برآورده شدن خواسته ها و نیازهاست، بخصوص از طرف دیگران و یا حتی با پول خرج کردن. اما معنا بیشتر فراهم کردن برای دیگران است و بیشتر با با تعریفی که فرد از "خود" دارد مربوط است. خلاقیت و خردمندی و افکار عمیق به زندگی معنی می دهد اما با استرس و نگرانی همراه است.
 
 
 
 
 

هیچکس عقل کل نیست

در این روزگار، همه حرف خوب می زنند اما آنچه برای دیگران توصیه، نصیحت و سخنرانی می کنند در عمل ناقص اجرا می شود. درست مثل روشنفکری ایرانی، که مثل بعضی چیزهای دیگر در مملکت ما، ناقص متولد شده است؛ مرور رفتار زشتی که به جهت تکرار تبدیل به فرهنگ فردی ما شده است. اما با کنار گذاشتن آنها می توان دنیای جدیدی را برای خود و کائنات ساخت .

۱. هیچکس عقل کل نیست 

در این جهان و بین مخلوقات خداوند، از شما بهتر نیز وجود دارد. بعضی از ما تصور می کنیم خدا فقط ما را با نهایت درایت و تفکر آفریده است. نشانه دانایی؛ اقرار به نادانی و ناتوانی در برابر دانش حقیقی کائنات است. در بارگاه حضرت عشق، آنها که ندانستند، به نادانی خویش اعتراف کردند اما شیطان که فرشته مغرور خداوند بود به تصور دانایی خویش، جاهلانه عمل کرد.

۲. با یک بار دیدن یک نفر، قضاوت نکنیم 

یکی از کارهای زشتی که معمولاً ما انجام می دهیم، قضاوت غیر عادلانه درباره افرادی است که شاید فقط یک بار آنها را دیده باشیم! این نهایت ظلم در حق شخصی است که نمی شناسیمش. آن قدر مطمئن قضاوت می کنیم و به شایعات دامن می زنیم! هیچ اشکالی ندارد که در اظهارنظرهایمان درباره سایرین، عجله نکنیم و برای حرمت و آبروی افراد احترام قائل شویم.

۳. کارشناس چند رشته نباشیم 

یک اتفاق زشت در کشور ما خود متخصص انگاری خودمان در زمینه های مختلف است. راستی چرا در بیست موضوع متعدد، یک نفر ثابت احساس می کند که خبره است؟ شاید این نیز شهامت بخواهد که وقتی فردی در موضوعی از ما سوالی پرسید، به او بگوییم که «نمی دانم، بلد نیستم، نیاز به تحقیق و مطالعه دارم».

۴. مصرف زیاد، نشان شخصیت هست؟ 

خارج شدن از جاده اعتدال و میانه روی در هر زمینه ای زشت است. خود را اسیر مارک ها و برندها کردن، بسیار زشت است. بعضی از همسران و مادران ما، آن قدر درگیر وسواس تمیزی و مرتب بودن می شوند که فراموش می کنند، روح زندگی خانوادگی شان، در حال مرگ است! درست و به اندازه مصرف کردن را جایگزین بیماری خرید مدل های جدید کنید.

۵. همیشه فقط حق با ماست؟ 

همه حق دارند در مسیر احقاق حق خود، تلاش کنند. اما زشتی رفتار برخی از ما این است که همواره حق خود می دانیم که در هر مجادله ای، تصور کنیم حق با ماست. برای لحظه ای به موضوع فکر کنید که چند بار جمله «من اشتباه کردم حق با شماست» را شنیده اید؟ زشت است که فردی همیشه حق را برای خویش بداند!

۶. تفریحی، معتاد هیچ چیز نشویم 

خیلی از زشتی های جهان شوخی شوخی جدی می شود. تمام سیگاری ها و معتادان هیچ وقت فکر نمی کردند قرار است در مرداب رفتاری گرفتار شوند که خارج شدن از آن انگیزه مردانه و سلیقه زنانه می خواهد. پس حواس مان به رفقای نارفیق و تفریحاتی که مثل از چاله در چاه افتادن است باشد. این نیز رفتار زشتی است که علیرغم دانستن مان، اما به دلایل مختلف به هر پدیده سرگرم کننده معتاد شویم حتی اگر آن چیز ساعت ها تلویزیون نگاه کردن باشد، که بی تردید به ضرر ماست.

۷. فقط منافع خودمان را جدی نگیریم 

همه آنها که زباله اتومبیل خود را در خیابان یا در قلب طبیعت رها می کنند باور دارند که منافع شخصی شان مهمتر از منافع جمعی و ملی است. اگر منافع جمعی ما کمی مهمتر از تامین نیازها و خواسته های خودمان بود بسیاری از کارهای زشتی که تاکنون بعضی از ما انجام داده ایم دیگر اجرایی نمی شد، خلاف های رانندگی سرعت ها و سبقت ها را به خاطر بیاورید. بسیاری از حوادث جاده ای به بهانه و دلیل اجابت منافع آنی و فردی افراد است.

۸. به بهانه انجام احکام، اخلاق را فراموش نکنیم 

با آن همه خدای کوچک و بزرگی که بیش از ظهور آخرین پیامبر الهی در مکه وجود داشت و سختگیری بزرگان قریش جهت انجام احکام و رفتارهای خاص مورد نظرشان، چه دلیل موجب ایجاد ضرورت بعثت پیامبر اعظم (ص) و نیز پذیرش دین جدید در بین مردم شد؟ حلقه مفقوده بشر در آن زمان و شاید اکنون، مفهوم «اخلاق» است. اخلاق، دلیل بعثت و ارسال رسالت جدید بوده و هست. حال آیا می شود به بهانه اجرای احکام، اخلاق را کنار گذاشت؟

۹. تغییر از دیگران شروع نخواهد شد 

با همه اشکالاتی که اطراف ما وجود دارد اما گروهی فکر می کنند برای اصلاح امور باید اتفاقی از بالا رخ دهد. انگار ما خود نمی توانیم مبنای تغییر باشیم. برای برطرف کردن زشتی نباید به سایرین و تلاش از ما بهتران متکی بود. این نیز یک رفتار زشت است که ما گناه همه ضعف ها را به گردن دیگران بیندازیم و نیز جهت تحول، توقع داشته باشیم که دولت مثلاً افسردگی یا ناآرامی روحی و نداشتن برنامه برای شادی و تفریح پایان هفته ما را تغییر دهد.

۱۰. فردای طبیعت را فدای هوس امروزمان نکنیم 

گاهی برخی از ما فراموش می کنیم که طبیعت، امانت و هدیه الهی برای همه نسل هاست. اما بعضی افراد باور دارند که حرمت یک دیگ براساس جوشیدن یا نجوشیدن برای ما تعیین می شود. کنار دریا، میان جنگل و حتی در کوچه منتهی به خانه مان، بی توجهی به طبیعت و آلودگی زیست محیطی، نوعی خودکشی و دیگر کشی است.

۱۱. دروغ مصلحتی، با هر منطقی مصلحت نیست 

در ادبیات دینی ما بی نمازی، بی حجابی، بی محاسنی و خیلی بدی های دیگر؛ دشمنی با خدا و بدترین گناه، ذکر نشده بلکه دروغ و دروغگویی عنوان شده است. پس به هیچ بهانه ای نمی توان دروغ گفت: دروغ برای هر کسی و به خصوص برای کسی که خود از زشتی دروغ می گوید زشت تر است اما کسی که خود مدعی زشتی دروغ و همچنین گوینده دروغ است در واقع دروغ و دروغگویی را برای دیگران زشت می داند و نه برای خود. چنین فردی با دروغ دیگر سعی می کند دروغ ثابت شده خویش را کتمان کند.

۱۲. اخمو و عصبانی بودن، نشانه وقار نیست

یک رفتار زشت که به جهت تکرار زیاد، متاسفانه به عادت و فرهنگ فردی ما تبدیل شده؛ خود درگیری مزمن است. همیشه اخمو بودن و با عصبانیت برخورد کردن، ما را از دیگران جدا می کند. اگر مدیر یا بزرگتر یک خانواده هستید، بد نیست که شخصیت خود را از عینک دیگران ببینید. جدی بودن با عصبانی بودن متفاوت است. معمولاً آدم هایی که ایست قلبی یا سکته قلبی می کنند همان هایی هستند که با لبخند قهر کرده اند.

۱۳. کمتر حرف درست بزنیم و بیشتر درست عمل کنیم 

در روزگاری که همه حرف خوب می زنند، خوب عمل کردن باید بیش از پیش مورد توجه مان باشد. یکی دیگر از رفتارهای زشت دیگری که می توان آن را کنار گذاشت، کمتر حرف زدن و بیشتر عمل کردن است. توفیق حرف های معلمان و مربیان تربیتی را باید در تربیت فرزندان و خانواده ایشان جستجو کرد. نکته دیگر، اظهارنظر نکردن درباره همه موضوعاتی که «می دانیم» یا «نمی دانیم» است! اولین گام خردمندی؛ تفکر و سکوت است.

مروری بر قدمت طالقان

شرحی مختصر :

 طالقان در 120 کیلومتری شمال غربی تهران واقع است.  منطقه معروف به طالقان  در میان دره بزرگی در کوههای البرز قرار دارد. منطقه ای متشکل از  حدود 80 روستای کوهستانی است که در فاصله 130 کیلومتری شمال غربی تهران قرار دارد. طول جغرافیایی طالقان از شمال شرق به جنوب غرب حدود هشتاد کیلومتر و عرض جغرافیایی آن حدوداَ 15 کیلومتر می باشد. بدینگونه منطقه طالقان حدوداَ 1200 کیلومتر مساحت دارد. منطقه ییلاقی طالقان با مردمانی مهربان ، مهمان نواز و  فرهنگ دوست در میان کوههای پر برف البرز از غرب ارتفاعات کنوان تا چهل کیلومتری شرق قزوین دامن گسترده است ، شاهرود ، رگ حیاتی این سرزمین از کوهپایه های شرقی آغاز و با طولی نزدیک به 105 کیلومتر به غرب میرود ، این شریان آبی ، بیش از 15 رودخانه کوچک و بزرگ منطقه را ، که از چشمه سارها و برفابها سرچشمه میگیرند به همراه خود تا سپیدرود میبرد ، تا با آبهای قزل اوزون آمیخته و راهی دریای خزر شود سد مخزنی طالقان با ظرفیت 220 میلیون متر مکعب که بر روی شاهرود ساخت شده است نقطه عطفی مهم در تاریخ ، جغرافیا و محیط زیست منطقه محسوب میگردد و تحولات و آثار عظیمی را از خود بر جای خواهد گذاشت ، طالقان در 36 درجه و 12 دقیقه عرض شمالی و   50 درجه و 47 دقیقه طول شرقی ، در شمال غربی تهران قرار دارد ، میانگین درجه حرارت سالیانه در طالقان حدود 9.5 + متوسط ، حداکثر 27.6 + و متوسط حداقل 11.3- درجه سانتیگراد و میانگین بارندگی سالیانه حدود 500 میلیمتر می باشد روستاهای زیبای طالقان در دامنه های جنوبی و شمالی ، در ارتفاع 1200 تا 2600 متر از سطح دریا در امتداد رودخانه ها و کنار  چشمه ها ، پراکنده شده اند . مهمترین رودخانه طالقان ،طالقان رود می باشد که از حاشیه جنوبی شهر می گذرد و به شاهرود میریزد . مهمترین کوههای آن عبارتند از  : پیناش (3200 متر ارتفاع ) که در 5/2 کیلومتری جنوب شرقی زردگل چای (2800 متر ارتفاع ) که در 4 کیلومتری جنوب ،قلاچکی و برزولک  جزء رشته کوه البرز می باشند و ارچنگ که  ( 3800 متر ارتفاع ) در 5 کیلومتری جنوب غربی مرکز بخش واقعند . کانی های این منطقه عبارتند از دو معدن مس به نام زرین مس و در روستای دنبلید ( 2 کیلومتری غرب روستا ) و دومی در غرب روستای پراچان ، دومعدن گرانیبت به نام پراچان در شمال روستای پراچان و نساء سفلی در جنوب غربی روستای نساء . معدن سنگ چینی گته ده در جنوب روستای گته ده ( غیر فعال ) ، معدن سرب خورانک در جنوب روستای خورانک ) غیر فعال ) و معدن گچ جبال در روستای لمبران با میزان استخراج روزانه 300 تن . آب و هوای طالقان به طور کلی سرد و نیمه خشک می باشد . طالقان  ، دره باریکی است که آبادی های آن در طرفین رودخانه شاهرود قرار دارد و شهرک مرکز این دهستان می باشد و حد شرقی آن کوه عسلک و گردنه های انگران و کلانک و حد شمالی آن کوه های عقیق و صاد و حد جنوبی آن کوه کاهار و گردنه مامشکه در ( مامشتر ) و کوه ارژنگ است . تاریخ طالقان به 4500 سال قبل بازمی‌گردد و آثاری از سلسله‌های مختلف پادشاهی در این منطقه وجود دارد. زبان مردم طالقان، فارسی و لهجه آنها تاتی است و تنها در دهکده میناوند، مردم به زبان ترکی سخن می‌گویند..


به قول طالقانی ها : البرز کوه ما ، برفش از این سال به آن سال می ماند و از این برفهاست که سرچشمه ها می جوشد و نهرهای آب روان  می گردد .آب کردان رود از کوههای حدود طالقان برمی خیزد. اسامی رودخانه های شاهرود  : 1- بادسر 2- ناریان رود 3- بایزن رود  ( چشمه سارهای گدوک عسلک ،کوه صاد و رود دهدر) 4 - عالی زن 5 -  نویز  6- کهر کبود  7- مامشکه 8- البرز رود می باشد . یکی از زیباییهای طبیعی طالقان مرداب های آن می باشد . که استفاده های طبی از آن می شده است  « اما رفت و آمد به سوی مرداب ها یا بهتر بگوییم به لجن زارها اندک است . از معروفترین آنها خشک دریا در ییلاق شاندرمن و زالوچال در ارتفاعات ورکش طالقان است . در محل اخیر این مرداب به طول 80 متر و عرض 32 متر و عمقی تقریبا  7 متر می باشد و اگر بیمار مدتی را در این لجن بماند تا زالوهای داخل مرداب از خون تنش به خصوص آن قسمت که عوارض محسوس می باشد بمکند ، پاره ای از امراض جلدی درمان می گردد . ( این صرفاً نقل قولی است از امراله خان بزرگ خاندان شریف کاظمی )
یکی از آثار باستانی منحصر به فرد که در طالقان وجود دارد ،قلعه های زیادی است که اکنون فقط آثاری از آنها باقی مانده است .     از 105 قلعه تسخیر شده توسط اسماعیلیان 35 قلعه در بخش های طالقان ، الموت ، رودبار و طارمیین قرار داشته است .
راههای مهم  ارتباطی طالقان راه طالقان ـــ  قزوین : از طریق  ناوه ـ قاضی کلایه ـ  گزنه
راه طالقان ـــ
  قزوین : از طریق  کما کان  ـ  کلانک  ـ 
فشکلدره
راه طالقان ـــ
  آبیک : از طریق  زیدشت ـ گردنه ابراهیم آباد ـ صمغ آباد ـ زیاران  این راه  تنها  راه ورودی جاده ای است که از محور های ارتبا طی کرج-قزوین (بعد از کارخانه سیمان آبیک)  منشعب می شود و پس از عبور از زیاران و صمغ آباد 
به طالقان منتهی می شود.
راه طالقان ـــ ساوجبلاغ :
 طریق فشندک ـ میناوند ـ  گردنه تنگ دره 
ـ هیو ـ فشند
راه طالقان ـــ
 
براغان : از طریق گوران ـ گلیرد ـ گردنه مامشکه در ولیان ـ براغان
راه طالقان ـــ
 لوراء  
از طریق جوستان ـ گته ده ـ آزاد بر
راه طالقان ـــ
 کلاردشت از طریق جوستان 
ـ ناریان ـ گردنه دریچه ـ دلیر
راه طالقان ـــ
 چالوس از طریق جوستان  ـ ده در 
ـ گردنه ماس چال ـ ا نگران ـ دزدبن (دیزبن)
راه طالقان ـــ
 چالوس از طریق جوستان ـ آسکان ـ سیاه بیشه ـ گردنه چم ـ 
دزدبن (دیزبن)
راه طالقان ـــ
 تنکا بن 
از طریق جوستان ـ مهران ـ گردنه صاد ـ آبگرم دهستان سه هزارـ درجان
راه طالقان ـــ
 الموت از طریق کولج ـ حسنجون ـ نگار چشمه ـ گردنه مالخانی ـ آوه  ـ مدان ـ شهرک (الموت)


نام روستاهای طالقان
آر تو ن - آئین‌کلایه - آرموت - آسکا ن - ابصار - امیرنان - اسفاران - اوانک - اوچان -  اورازان - انگه - آردکان - اهوارک - باریکان - بزه ـ بزج - پرکه - پردسر - پراچان - تاریان - تکیه‌آرموت - تکیه‌جوستان - تکیه‌ناده - جزینان (گزینان) - جزن (گزن) - جوستان - حسنجون - حصیران - خودکاوند - خسبان - خیکان - خچیره - خوران - خورانک - دیزان - ده در - دراپی - دنبلید - روشنابدر - زیدشت - سگراتچال - سفچخانی - سوهان - سمق‌آباد - سنگ‌بن - سید‌آباد - سفید‌گوران - سگران - شهراسر - شریف‌کلایه - شهرک - صالح‌آباد - عالی‌سر - عالیده - فشندک - کرود - کوِئینِ - کرکبود - کش - کشرود - کجیران - کلانک - کلارود - کماکان - کولج - گوران - گته‌ده - گلینک - گراب - میراش - مرجان - مهران - لهران - میر - موچان - میناوند - ناریان - نسا‌سفلی - نسا‌علیا - نوده - نویزک - نویز - وشته - ورکش - هرنج هشان

                                                           


روستای کش

550 خانوار

روستای شهرک

500 خانوار

روستای حسنجون وسیدآباد

500 خانوار

روستای سوهان

300 خانوار

روستای دنبلید

300 خانوار

روستای گوران

300 خانوار

دیگر روستاهای طالقان کمتر از

150 خانوار

روستای گلیرد

250 خانوار

روستای ناریان

250 خانوار

روستای جوستان

250 خانوار

روستای جزینان

200 خانوار

روستای اورازان

180 خانوار

روستای زیدشت

150 خانوار

روستای خچیره

150 خانوار

روستای گته ده

150 خانوار

روستای اوانک

150 خانوار

روستای فشندک

150 خانوار

روستای نساء

150 خانوار

روستای نویز

150 خانوار

روستای ورکش

150 خانوار

روستای میر

250 خانوار


 جاذبه های فرهنگی ، تاریخی
                                        
                                                   

 منزل آیت الله طالقانی ، مبارز سیاسی معاصر در کلبرد و یادمان درویش عبدالمجید طالقانی در مهران ، از آثار دیدنی تاریخی فرهنگی طالقان به شمار می آیند .از دیگر آثار و بناهای تاریخی طالقان - برجای مانده از آسیب های طبیعی- میتوان به برخی قلعه ها ، امام زاده ها ، مقابر حمام ها و آسیاب های آبی اشاره نمود : ارژنگ قلعه در میناوند ، قلعه منصور و قلعه کیقباد در شمال هرنج ، قلعه دختر در گنه ده ، قلعه پراچان و قلعه فاتیس ، امام زاده هارون در جوستان ، شاه محمد حنیفه در کرکبود ، امام زاده زکریا در میراش ، امازاده ابراهیم در تکیه ناوه و نیز امام زاده های روستاهای سیدآباد ، اورازان ، کش ، کشه رود ، کلاه رود ، اسفاران ، خجیره ، بقعه میر در وشته و مقابر پیران در میزان ، مهران ، گنه ده و آوانگ ، بقایای آسیابهای آبی در برخی از روستاها و نیز آثار نهر بزرگ انتقال آب از طالقان به قزوین در امتداد قله های رشته کوههای جنوبی طالقان بسیار دیدنی هستند .

چشمه ها و غارهای طالقان

کوه‌های بلند رشته کوه البرز مملو از چشمه‌های آب گرم است و طبیعتأ منطقه طالقان هم که در کنار این رشته کوه‌ها واقع شده، از این قاعده مستثنی نیست. مشهورترین این چشمه‌ها عبارتند از: چشمه آب گرم در شمال روستای گراب در بالاطالقان، چشمه آب گرم «گنداب» در شمال روستای دهدر در بالاطالقان و چشمه آب گرم در شمال روستای هرنج. همچنین در این منطقه غارها و دخمه‌های طبیعی فراوانی وجود دارد که برخی از آنها را معرفی می‌کنم.

غار بزج: این غار در روستای بزج طالقان واقع شده و در گذشته، از آن به عنوان پناهگاه استفاده می‌شده است. آثاری از کارهای دستی و محل دروازه و دیده‌بانی و همچنین نشیمن‌گاه در آن مشاهده می‌شود. طول این غار 25متر است.

غار کله‌سنگ: در کوهی به همین نام در نزدیکی قریه سوهان و قریه آرتون واقع شده. دهانه غار بسیار تنگ است. پس از پیشروی در غار، دهانه چاهی به عمق 4 متر نمودار می‌شود که بایستی به کمک طناب از آن پایین رفت . درون این غار، منابع آب‌های زیرزمینی دیده می‌شود و از سنگ‌چینی‌های دستی درون غار استنباط می‌شود که سابقا عده زیادی درون این غار می‌زیسته‌اند.

غار مرغ‌بند: در شمال روستای «ناریان» قرار دارد و کمتر بدان توجه شده است.

دخمه باستانی خلی‌زر: در مزرعه‌ای به همین نام در روستای «ورکش» واقع شده و دارای اتاق‌ها و محل نشیمن است.

دخمه باستانی بادامستان: در جوار امامزاده یوسف، روبه‌روی روستای «وشته» قرار گرفته و حدود ده اتاق دارد.

آبشارهای طالقان 

میزان بارندگی نسبتا زیاد این منطقه کوهستانی و چشمه‌ساران فراوان و رودخانه‌های فصلی و دائمی آن، منشاء وجود و پیدایش آبشارهای زیادی است و این از دیگر جلوه‌ها و زیبایی‌های طبیعی طالقان به شمار می‌رود.

آبشارهای متعدد فصلی و دائمی در انحناء و سینه کوه‌ها و دامنه ارتفاعات، چشم‌ها را می‌نوازد. مشهورترین این آبشارها عبارتند از: آبشار «شلبن» در جنوب روستای بزج، آبشار «ترنو» در جزینان دربند و آبشار «آسکان» در روستایی به همین نام، آبشار «سفیدآب» در جوار مزرعه و کوهی به همین نام که در غرب قله شاه‌البرز واقع است.

این آبشارها در فصل زمستان، جلوه خاصی از زیبایی به خود می‌گیرند و به ‌حدی قندیل‌های یخ تشکیل می‌دهند که اعجاب بیننده را برمی‌انگیزند.

 

قلل منطقه طالقان 

راه رفتن بر البرز بارزترین ویژگی طبیعت طالقان، وجود ارتفاعات و قلل متعدد و زیباست. رشته‌کوه فرعی طالقان، بخشی از رشته‌کوه اصلی البرز است که طول آن حدود 90کیلومتر و عرض آن از 5 تا 25کیلومتر است.

معروف‌ترین قله رشته طالقان، شاه‌البرز (البرز بزرگ) با بلندای 4200متر از سطح دریاست که در شمال آن، هشت یخچال کوچک، دیدنی و زیبا وجود دارد که جمع مساحت آنها حدود 260000 مترمربع است. پوشش گیاهی غنی و چشمه‌ساران زلال و آبشاران متعدد آن، زیبایی کم‌نظیری به این قله داده است؛ قله‌ای که در عین حال سفره پرباری برای دامداران منطقه و مامنی گشاده‌دست برای حیات وحش منطقه است. چهره زیبا و نعمات فراوان شاه‌البرز، این قله را در دیده دلبستگان آن، به زیباترین وجه جلوه‌گر ساخته است. شاه‌البرز 5 قله فرعی دارد که بین گردنه مالخانی و تنورکان واقع شده است.شاه البرز، نمونه‌ای است از ده‌ها قله دیگر طالقان که از جمله مهم‌ترین آنها عبارتند از:

قله «صاد» با ارتفاع حدود 4000 متر از سطح دریا در شرق دره جزینان، قلل «کلوان1» و «کلوان2»، «میش‌چال2،1و3» با ارتفاع 4150 تا 4200 متر، قلل «لشکرک کوچک» و «لشکرک بزرگ»، «زرین کوه» یا «ماسه‌چال»، «کاهار بزرگ و کوچک».

 راه های دسترسی

موقعیت جغرافیایی طالقان، منطقه‌ای است متشکل از 80 آبادی که در میان دره بزرگی در کوه‌های البرز قرار دارد. این منطقه با مساحتی حدود 1300 کیلومترمربع مساحت، در فاصله حدود 140کیلومتری تهران واقع شده و ارتفاع آن از سطح دریا از 1400 تا 2600متر، متغیر است. طالقان، یکی از شهرستان‌های حومه تهران است که از شمال به کلاردشت و الموت و منجیل، از غرب به اوشان، از جنوب به قزوین و آبیک و هشتگرد و کرج و از شرق به کندوان و کرج متصل می‌شود.

اگر از تهران به سمت این منطقه بروید، با طی کردن مسیر اتوبان کرج به سوی قزوین و وارد شدن به جاده سمت راست آن (از شهرهای کرج، هشتگرد و آبیک گذشته و 4 کیلومتر بعد از آبیک، به جاده انحرافی و اختصاصی طالقان می‌رسید) به منطقه زیاران پس از طی 28 کیلومتر از کناره اتوبان بر فراز گردنه ابراهیم آباد  با دیداری از سراسر دره طالقان به داخل آن سرازیر می شویم. پس از رسیدن به پست نیروی انتظامی مستقر در مسیر لار و جاده آسفالته فرعی شده به سمت غرب با عبور از آبادیهای سنگ بن و کمپ سر به کماکان و سپس به کناره نیلگون دریاچه سد طالقان خواهیم رسید .

قدمت هریک از آثار طالقان

آبشار شل بن یا سل بن در روستای بزج :    دوران دوم زمین شناسی

آبشار کر در روستای کرکبود :                  دوران دوم زمین شناسی

آبشار و گردآب حسنجون در روستای حسنجون و سیدآباد دوران دوم زمین شناسی

محوطه باستانی راگین سو شهرک :     4000 سال

  تپه باستانی دره میراش :                 4000 سال

محوطه باستانی پنجعلی تپه روستای ورکش 4000 سال

تپه باستانی قلعه سر روستای اورازان :                                   4000 سال

غار تاریخی مرغ بند روستای ناریان :                                      4000 سال

محوطه باستانی خرماله کول روستای نویز :                                      3000 سال

محوطه باستانی پوله چال روستای جوستان :                                         3000 سال

محوطه باستانی اشکارچر روستای ورکش :                                        3000 سال

غار پنجعلی روستای میناوند :                                                    3000 سال

محوطه باستانی روناسر روستای زیدشت :                                          3000 سال

تپه باستانی قلعه دیو روستای لهران :                                              3000 سال  

  و دیگر روستاهای طالقان قدمت تاریخی آنها به 700 سال تا1500  سال می رسد.

در باره ناریان روستای اجدادی من 

 ناریان یکی ازروستاهای طالقان که درشمال شرقی شهرک ( مرکز طالقان ) واقع شده ‌است و رودخانه ناریان از میان روستا عبور می‌کند خنکای صبح ونسیم روح نواز رودخانه درصبحگاهان هر جنبنده راروح می‌بخشد. ناریان از سه محله به نامهای بالامحله(جورمحله)، میان محله،  پایین محله(جیرمحله) می‌باشد .جور محله تقریبا ۳۰٪ از ساکنین سکنی دارند. از نظرطایفه هشت طایفه مختلف بنام‌های رزاقی،صابری، میرغیاثی، فخرحسینی ، حسینی نسب . شریف کاظمی ، ترابیان ، شیخ سلطانی میباشند.از نظر سطح سواد حدود ۹۸٪ از ساکنین با سواد هستند.حدود۲۵۰ خانوار درروستا ساکن میباشند ودر تابستان از مرز ۴۰۰خانوار عبور میکند.مردم سخت کوش تلاشگراین منطقه از طریق دامپروری وکشاورزی امرار معاش می‌نمایید. گویش مردم این دیار زیبا لهجه تاتی است.

توضیح برخی از توان های محیطی روستای ناریان  همانگونه که توضیح داده شد منطقه طالقان از جمله مناطقی است که توان های محیطی بسیاری را دارا می باشد و به همین خاطر متاسفانه در برخی از موارد هم این عامل باعث دست اندازی ها و دخالت های انسان در این منطقه شده است که در ادامه ، هم در باب توان های محیطی و هم مشکلاتی که در این منطقه وجود دارد  بحث می کنیم . در صفحات قبل توضیحاتی در زمینه طبیعت و توان های محیطی سرزمین طالقان ارائه شد . طالقان سرزمینی است که از لحاظ دارا بودن منابع طبیعی و توان های محیطی بسیار غنی می باشد که در صورت سرمایه گذاری صحیح به یک قطب توریستی کاملاً پویا و مطرح در سطح ایران و جهان تبدیل خواهد شد که متاسفانه تا به امروز به این مهم توجه کافی نشده است و از طالقان صرفاً به بیان ویژگی ها بسنده کرده ایم . طالقان علی رغم غنی بودن از لحاظ منابع طبیعی  و امکان برداشت های صحیح از منابع فراوان در جهت آسایش و رفاه ساکنان در حاشیه قرار گرفته است و صرفاً به منطقه ای جهت  منافع شخصی مالکان زمین ها و بعضی از اهالی تبدیل شده است . که بعد از تشریح پاره ای از توانهای بارز محیطی طالقان به مشکلات هم خواهیم پرداخت .

در این قسمت با توجه به شناختی که از روستای ناریان دارم و به دلیل آشنایی نزدیک با مردمان و اهالی و توان های محیطی و مشکلات پیش رو  به شرح این روستا می پردازم و ذکر این نکته را لازم می دانم که به دلیل نزدیکی بسیاری از روستاها به یکدیگر با تشریح یک روستا نزدیک به 60% ویژگی های مناطق اطراف را می توانیم مشابه آن بدانیم با تفاوت های اندک در قسمتی از فاکتورها .  ناریان آخرین روستای منطقه طالقان است و در بالاترین نقطه قرار گرفته است . و همین امر سبب دست نخوردگی  و عدم دخالت بیش از حد انسان شده است .  با توجه به منابع فراوان آبی که در ناریان موجود است و  و زمین های وسیع با خاک مناسب جهت کشاورزی و پرورش درختان میوه میتوان بر روی این منطقه به عنوان یک قطب مثبت در صنعت باغداری و سیفی کاری حساب کرد . که اهالی خود از این موهبت استفاده می کنند در حد رفع نیازهای روزمره خود و اطرافیان نه به صورت حرفه ای . وجود حوضچه هایی که در مسیر پایین دست رودخانه مشاهده کردم با توجه به حجم آبی که در طول سال در این رودخانه جاری است پرورش ماهی از جمله مشاغلی است که هم اشتغالزایی در روستا را در بر دارد و هم از مهاجرت اهالی به شهرهایی مانند کرج به علت یافتن کار جلوگیری به عمل می آید کما اینکه پتانسیل سرمایه گزاری در این مناطق وجود دارد ولی به دلیل عدم شناخت کافی سرمایه گزاران از چنین توان های محیطی وضعیت به صورتی که مشاهده    می کنیم درآمده است . همچنین وجود علفزارهای فراوان در دامنه کوهها و تپه های اطراف، اهالی به کار علفچینی و انبار کردن علوفه نیز مشغول می باشند که برای مصارف دامها از آن استفاده می کنند . ولی بخش اعظم این علوفه در طبیعت باقی می ماند . تنوع گیاهان دارویی در کوههای اطراف مثال زدنی است که با توجه به روی آوردن مردم به مصرف گیاهان دارویی  در سال های اخیر یکی از توانهای خوب منطقه است . ازمحصولات باغی ناریان میتوان  سیب، گیلاس،آلبالو و گوجه سبز نام برد واز محصولات کاشتنی سیب زمینی، لوبیا سبز، لوبیا،سیروسبزیجات میباشد. برای تامین علوفه دامها  یونجه وشبدر وجود دارد. درختان این منطقه اکثراً سپیدار(تبریزی) بید است . از سبزیهای کوهی منطقه  میتوان ریواس،شورک،والک، وانواع سبزی آش وقارچ را نام برد .زرشک کوهی وکولیک ناریان نیز مثال زدنیست.پس از پیاده روی یکساعته در جهت جریان رودخانه به منطقه ای می رسیم که در شیب تپه های آن  گیاه ریواس به وفور مشاهده می شود که قسمتی از آن توسط اهالی به مصرف می رسد و بقیه در طبیعت باقی می ماند که با توجه به حجم مشاهده شده می توان از آنها در جهت فروش در بازار استفاده کرد .  در نزدیکی این محل آبشاری وجود دارد که از دل کوه بیرون می آید و آبی بسیار خنک و زلال دارد و حجم آب در طول سال متغیر است . که تصویر آن را مشاهده می کنید .

از دیگر منابع آب در ناریان چشمه ای در بالا دست روستا به نام  لار چشمه  است که آبی بسیار خنک و گوارا در طول سال از آن   می جوشد و اهالی بعد از بازگشت از زمینها و علفچینی جرعه ای می نوشند و جانی دوباره می گیرند که متاسفانه به دلیل تاریکی هوا فرصت رفتن به چشمه برای گرفتن عکس دست نداد . دامپروری یکی از قطب های اصلی است که به دلیل پوشش گیاهی دامنه های اطراف و منابع آب مورد توجه اهالی است .متاسفانه علیرغم کلیه توانهای محیطی موجود که در منطقه و روستا وجود دارد هر روز شاهد افزایش مهاجرت فصلی  و مقطعی اهالی برای یافتن کار در مناطق اطراف مانند کرج ، قزوین ، تهران و.. هستیم . که می توان عدم استفاده صحیح از توانها جهت ایجاد اشتغال و رونق گرفتن روستا و ایجاد امکانات رفاهی کافی را از عمده دلایل آن دانست . از دیگر مشکلات ، استفاده صرف مردم جهت تفریح در بعضی فصول و عدم توجه به محیط زیست و تلاش برای بقای توانهای محیطی است که منجر به بروز مشکلات زیادی شده است مخصوصاً در نواحی پایین دست به علت همواری بیشتر زمین ها و ساخت و سازهای بی رویه که به دلیل عدم وجود قوانین کافی و اصول ساختمان سازی اولاً فاضلاب های خانگی  در بعضی از نقاط به رودخانه ریخته می شود. و تولید زباله به دلیل نبود خدمات جمع آوری زباله در طبیعت رها می شوند که طبیعتاً در دراز مدت مشکلات فراوانی را به وجود می آورد که سبب آسیب به توانهای محیطی منطقه خواهد شد .

زیست بوم های کوهستانی، به دلایل گوناگون از جمله، کوتاه بودن فصل رویش، پایین بودن میانگین دمای سالانه و در کنار آن اختلاف دماهای شدید، استعداد زمین های پرشیب برای فرسایش و زمین لغزه و محدود بودن زمین برای طرح های توسعه اقتصادی، بسیار آسیب پذیر هستند. اما در طالقان - مانند هر نقطه ی کوهستانی دیگر کشور - که ساخت و ساز و «عمران» در دستور کار قرار گرفته است، به ویژگی های محیط کوهستان توجهی نشده است. در سال های اخیر، در هر باغ و کشتزار، روی بسیاری از تپه ها و در حریم رودخانه ها خانه سازی شده و این امر، خدمات رسانی شهری را از هر حیث (آب ، فاضلاب، جمع آوری زباله ...) دشوار کرده و حتی تصور این که در سال های آینده هم بتوان مثلا برای هدایت پساب ها کاری کرد، سخت است. با توجه به این که زهکش طبیعی کل منطقه، رودخانه ی شاهرود است، نفوذ پساب ها تهدیدی جدی برای آب سد تازه ساز طالقان است.

. به دلیل کمبود زمین و افزایش غیر طبیعی جمعیت تهران، فشار بر منطقه های پیرامونی بیشتر و بیشتر   می شود. در این میان، راه های دسترسی به کوهپایه ها و مناطق کشاورزی، با ساخت جاده ها و شاهراه های عریض که توجیه زیست محیطی ندارند، اینگونه مناطق را مستعد بدل شدن به حومه های شهر و بیرون رفتن از چرخه ی تولید کشاورزی و دام پروری می سازد. ، فقط ظرف ده سال اخیر، قیمت زمین ده ها برابر شده است که این امر، زمینه را برای تبدیل باغ ها و کشتزارها به قطعه های کوچک و فروش جهت خانه سازی آماده ساخته است. این سودآوری چشمگیر و بادآورده، همچنین زمینه ساز و محرک تجاوز به عرصه های منابع طبیعی جهت استفاده شخصی بوده است.

در تصویر نمونه ساخت و سازهای متعدد در منطقه به وضوح مشاهده می شود . که فروش آنها به غیر بومیان و افزایش جمعیت مهاجر باعث بی توجهی به زیست بوم و توان محیطی منطقه شده است . که اهالی نیز گلایه مند هستند . در ادامه به بحث افتتاح سد طالقان و بحث های پیرامون آن می پردازیم .

درباره سد طالقان 

 

این سد بر روی رودخانه طالقان در منطقه دره طالقان واقع شده است. سد از نوع سنگریزه ای با هسته رسی میباشد. تاریخ شروع  

 

ساختمان آن در سال 1380 و تاریخ خاتمه سال 1385 می باشد. طول تاج 1111 متر و ارتفاع از پی 109 متر است.  

 

همچنین ارتفاع از کف 103 متر است. گنجایش کل مخزن 420 میلیون متر مکعب و گنجایش مفید مخزن 329 میلیون متر مکعب  

است. 

پس از سرعت گرفتن عملیات ساخت سد طالقان، با ورود پیمانکاران چینی، روند خرید زمین های منابع طبیعی که به دریاچه مشرف می شد، شدت یافت. اکنون که سد آب گیری شده ، در حالی که باغ و روستاهایی به زیر آب رفته و می روند، می توان اسکلت ساختمان هایی را دید که در فاصله بسیار نزدیکی به دریاچه در حال سر برافراشتن هستند. احداث این سد اگرچه توسعه اى زیربنایى محسوب مى گردد و در تأمین منابع آبى نقش بسزایى دارد، اما کوهستانى بودن طالقان موجب گردیده است که این منطقه از دشت هاى وسیعى برخوردار نبوده و داراى زمین هاى مسطح محدودى باشد. بنابراین، این منطقه که تاکنون حیاتش با دامدارى و کشاورزى پیوند دیرینه داشته است، با ایجاد سد و از بین رفتن زمین هاى کشاورزى دچار خطرات زیادى شدهاست که این مسأله، بیکارى و آهنگ مهاجرت جوانان این دیار را نیز تندتر میکند. با تملک نمودن زمین هاى کشاورزى و مسکونى توسط سازمان آب، آبگیرى سد در حالى که متأسفانه مسؤولین سازمان آب به بهانه هاى مختلف از جمله عدم تأمین اعتبار لازم و... تاکنون بهاى زمین هاى تصرف شده بویژه زمین هاى مرتبط با فاز دوم طرح را پرداخت نکرده اند که این مسأله موجب گلایه مندى مردم طالقان شده است. از سوى دیگر آبگیرى این سد در حالى آغاز شده است که هنوز عملیات اجرایى راه هاى ارتباطى جدید و اصلى برخى از روستاها به پایان نرسیده است و آب جاده هاى ارتباطى قبلى را فرا گرفته و مجریان طرح با زدن جاده هاى موقت خاکى که داراى گل و لاى فراوانى هستند و معلوم نیست تا چند وقت دیگر آب آنها را هم بگیرد امور مردم را راه اندازى مى کنند که این امر نیز باعث نارضایتى مردم پایین طالقان بویژه روستاهاى کلانک، سنگبان و نساء سفلى شده است. روستاى سنگبان علاوه بر مشکل راه با توجه به مشرف بودن به سد و موقعیت خوب جغرافیایى دچار مشکلات زیادى گردیده است. با ایجاد سد، حدود ۳۰ درصد از اراضى روستاییان این روستا در سد و حریم آن واقع شده است .

ماهیان سد طالقان

در کناره سد مکان بسیار مناسبی برای ایجاد کمپ و ماهیگیری است. از ماهیهای این دریاچه میتوان به زردپر، قزل آلای رنگین کمان و کپور اشاره نمود. همچنین پل بزرگی بر روی رودخانه طالقان قرار دارد که با استفاده از آن می توان به سوی دیگر رهسپار شد و امکان دست یابی به روستاهای سوهان و کش فراهم می گردد.

نظر آیت‌الله طالقانی درباره دکتر شریعتی

» سرویس: رسانه های دیگر - رسانه دیگر
067-3.jpg

یکی از مبارزان دوران انقلاب، به ذکر خاطره‌ای پرداخته که در آن، نظر آیت‌الله طالقانی درباره دکتر شریعتی بیان شده است.

به گزارش ایسنا به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام جعفری اصفهانی در کتاب خاطرات خود می‌نویسد: یک شب در ماه رمضان در برنامه افطاری که با آیت‌الله طالقانی داشتم از وی در مورد دکتر (شریعتی) پرسیدم. سوال کردم نظر شما در رابطه با صحبت‌هایی که درباره دکتر می‌شود، چیست؟ وی گفت: «دکتر تحصیل‌کرده حوزه علمیه قم نیست. ایشان یک دانشگاهی است و تمام دنیا را گشته است. روشنفکر است و آن طوری که از یک طلبه انتظار داریم، نباید از او انتظار داشته باشیم. در حال حاضر نفع ایشان بیشتر از ضررش است.»

یکی از خاطرات من نیز راجع به دکتر در زندان کمیته است. زندان کمیته، برج‌مانند بود که به دست سرتیپ زندی‌پور اداره می‌شد. آرایشگری آنجا بود که با زندانیان انس گرفته بود و همیشه سر صحبت را با آنها باز می‌کرد. از گرفتاری‌های آنها سوال می‌کرد. یک روز که به آرایشگاه رفته بودم، از رفتار دکتر در این زندان برایم تعریف کرد و گفت: «شریعتی 18 ماه در سلولی که در حال حاضر شما زندانی هستید، بود. تصور ما این بود که دکتر فرد اوباشی است. در حالی که وی تا صبح بیدار می‌ماند، عبادت می کرد و نماز شب می‌خواند. این برنامه همیشگی او بود. هیچ وقت عبوس و گرفته نمی‌شد. دوستان و آشنایانی که به ملاقات وی می‌آمدند، شیرینی و میوه می‌آوردند. دکتر آنها را در وضوخانه می‌گذاشت تا زندانیان استفاده کنند..