آموزش و پرورش زیر بنای توسعه کشور
آموزش وپرورش نه روزى براى شروع شدن دارد و نه روزى براى تمام شدن. اما حداقل کارکرد وجود اول مهر در تقویم آموزشى مى تواند بهانه اى براى بازبینى، یادآورى، بازسازى و توسعه کشور داشته باشد؛و در حقیقت یادآور این نکته است که آموزش وپرورش هر ساله نیازمند انطباق و حرکت با نیازهاى جدید و الزامات نوین است ، چرا که این مدارس درواقع کارکردی جز تامین منایع انسانی ندارند.
منابع انسانی یکی از یهترین سرمایه گذاری آموزش است ، زیرا یکی از اهدافِ آموزش آماده کردن شخص برای بعهده گرفتن مشاغل تخصصی است و مدرسه با آماده ساختن کودک حضور او را درجامعه و درک به موقع و هماهنگی ساختارها ، کارکردها و فرهنگِ جامعه میسر می سازد.
مطمئنا حضور حدود یک میلیون 200 هزار نوآموز در جشن شکوفه ها موید این نکته است که سرمایه گذرای بر روی آنها می تواند توسعه را هر چه بیشتر در ایران شدت ببخشد.
زیرا در کشوری مانند ایران به دلیل محدودیت های ناشی از کمبود نیروی انسانی ماهر ، این موضوع از نقش و اهمیت ویژه ای برخوردار می شود ، موضوعی که در بسیاری از کشورها همانند ژاپن و کره و مالزی نتیجه بخش بوده و مسیر توسعه کشورشان را فراهم نموده است .
بعنوان مثال کشور مالزی در تلاش جهت توسعه آموزشی کشور، قوانین آموزشی مصوب سال 1961 مورد بازنگری قرار داد و پیشرفت برنامه های آموزش همگانی در مالزی مرهون توجه دولت بهآموزش و اختصاص بودجههای کلان بهاین بخش است،چرا که بودجههای اختصاص یافته به بخش آموزش در قیاس با بودجههای عمومی دیگر، بیشتر است.
این کشورها استفاده صحیح از نیروی انسانی به مثابه ارزشمند ترین و بزرگترین ثروت هر جامعه به صورت مسئله ای حائز اهمیت مورد توجه قرار می دادند و معتقدند که انسان هم هدف توسعه و هم عامل و اگر کشوری نتواند مهارتها و دانش مردمش را توسعه دهد و از آن در اقتصاد ملی به نحوی موثر بهره برداری کند ، قادر نیست هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد.
در این کشورها آموزش و پرورش بعنوان یکی از اصیلترین و وسیعترین نظام فرهنگی که نقش آماده سازی نیروی انسانی را بر عهده دارد از اهمیت زیادی برخوردار است و سعی می شود بیشتربن بودجه و سرمایه گذاری در این بخش صورت بگیرد.
این اهمیت به گونه ای است که همه نهادها، گروهها به نوعی که در تحقق توسعه کشور مشارکت دارند، ریشه اغلب مشکلات، نابسامانیها، نارساییها و بحرانهای اجتماعی را در سیستم و فرایند آموزشی جستجو و معرفی میکنند.
این در حالی است که در کشور مان تنها حدود 15 درصد از بودجه کشو ر را به آموزش و پرورش اختصاص یافته که در مقایسه با بودجه سایر سازمانها و عملکرد آنها زیاد چشمگیر نیست و پیش بینی می شود ، امسال هم با چهار هزار میلیارد ریال کسر بودجه مواجه با شد.
اگر قرار است جامعه در حال گذار ایران به سلامت از گردنههای صعبالعبور تغییرات اجتماعی گذر کند، شایسته است که نظام آموزش و پرورش صرفنظر از تأخیرهایی که تاکنون در ورود به عرصه مهندسی اجتماعی داشته است،مسئولیت و سهم بیشتری در قبال جامعه بر عهده گیرد و نقش جدیتری را در خروج از بنبست کنونی و نیل به جامعه مطلوب ایفا نماید.
این مهم میسر نمیشود مگر آنکه نظام آموزش و پرورش ما، ضمن کسبِ وزن، شأن و جایگاه شایسته و واقعی خود در نظام و سلسله مراتب اجتماعی و سازمانی کشور،بتواند خود را از قید و بندها و مشکلات بی شماری که با گریبانگیر است رها سازد و به منزله بازوی روشنفکری جامعه، زمینههای شکلگیری آموزش و پرورشی انسانگرا، توسعه همه جانبه و درونزا را فراهم آورد تا به نوبه خود، بتواند مشکلات موجود در توسعه کشور که همانا نیروی انسانی بگشاید.
بازگشت سرمایه گذاری در نیروی انسانی، اغلب مستلزم فرایندی طولانی و بلند مدت است، لیکن بازدهی آن بسیار عمیق و گسترده بوده و در تمام کنشهای فردی و جمعی افراد اعم از رفتار، گفتار، جمعیت و کاهش هزینههای اقتصادی، بهداشتی، قضایی انعکاس مییابد لذا عبارت «ما آنگونه زندگی میکنیم که تربیت میشویم» به درستی انعکاسی از کیفیت آموزش و پرورش می باشد.
فرایند یادگرفتن دانش ، مهارت و آموزش، یکی از پایههای اساسی پیشرفت جامعه محسوب می شود و امروزه در دنیای معاصر، سیستم آموزشی ابزار و تکیهگاه تمامی دولتهای مدرن برای نیل به توسعه پایدار و همه جانبه میباشد.
ولی این موضوع هنوز در سیستم آموزش و پرورش ایران نتوانسته به احراز جایگاه واقعی خود در ادبیات سیاسی- اجتماعی و فرهنگ برنامهنویسی و بودجهریزی دست یابد و بیشتر بخاطر اینکه یکی از مهمترین مراکز تبلیغات ایدئولوژیهای سیاسی دولتمردان محسوب می شود ، بیش از سایر نهادها دست خوش تغییر ات شده و تا به امروز نتوانسته در حد مطلوب شیوه منظمی برای آموزش و ارزشیابی تدارک تنظیم کند.
آموزش وپرورش ایران هنوز وامدار یک سیستم قدیمى و کهنه براساس آموزه هاى تعلیم و تربیت قرن گذشته است. چنین روشى شاید در زمان خود کارآیى هاى خاص خود را داشت. اما به تدریج بایستى جاى خود را به شرایط و الزامات جدید بسپارد.
براساس برآوردهاى انجام شده معمولاً دوره راهنمایى، سالانه ??درصد و در دوره ابتدایى ? تا ? درصد، مردودى دیده مى شود که این امر نشان دهنده اتلاف هزینه است، در حالى که آموزش و پرورش خود باکمبود اعتبار وهزینه رو به رو است. به این ترتیب، براى بازگشت دانش آموزان و تکرار پایه تحصیلى، حدود یک ششم هزینه هاى تحصیل تحمیل مى شود.
این در حالى است که بنا بر تحقیقات تکرار پایه نه تنها در یادگیرى دانش آموزان مؤثر نیست، بلکه موجب افسردگى و احساس ناتوانى در دانش آموز مى شود.
مطالعه تجربیات کشورهاى پیشرفته نشان داده اگر رسیدن به سطح بالاتر تنها با ملاک نمره، ارزیابى شود، ولى دانش آموز نتواند مهارتهاى لازم اجتماعى، فرهنگى و فردى را براى حضور در جامعه فراگیربدست بیاورد ، این نوع نظام تحصیلى موفق عمل نکرده است.
در نظام هاى پیشرفته هر دانش آموز یک پرونده اخلاقى ، شایستگى، لیاقت، نظم رفتار دارد که ملاک ارتقاست.مدل سنتى آموزش و پرورش در غالب کشورهاى غربى سالهاست که منسوخ شده است.
این در حالی است که نظام امتحانات کشور ما یکى از سختگیرترین ومشکل ترین روشهاى تعلیم وتربیت درجهان است و تأکید بر حافظه و انتقال اطلاعات عمومى همچنان محور نظام آموزشى ما را تشکیل مى دهد ولی در جهان جدید پرورش دانش آموز خلاق بر پرورش دانش آموزى که صرفاً به انتقال ذهنى منابع مى پردازد، برترى دارد.
در کشور آمریکا طبق استاندارد ، تعداد دانش آموزان در هر کلاس نباید بیش از 25 نفر باشد و همه مدارس امریکا مجهز به رایانه و وصل به اینترنت هستند و آموزش رایانه از کلاس ابتدایی جزو دروس مدارس است. همین شیوه ها باعث شده در برخی از مناطق آمریکا آمار میانگین سطح سواد رایانه ای دانش آموزان بیش از معلم ها باشد.
در این کشور سطح توانایی ها این دانش آموزان در کارنامه هایی که به 4 سطح زیر استاندارد ـ نزدیک به استاندارد ـ در سطح استاندارد ـ بالاتر ازاستاندارد تقسیم شده ثبت می شود ، و اگر در نزدیک به استاندار باشد باید دوباره به آموزش در همان درس بپردارند.
از اینرو، بایسته است سیاستگزاران و مسئولین عالی نظام با تجدید نظر در نگرش و روشهای پیشین خود، و اعاده جایگاه و منزلت آموزش و پرورش در سلسله مراتب سازمانی و اجتماعی، حساب جدید و بیشتری بر روی نقش و سهم نظام آموزشی ایفا کنند.
چرا که هیچ جامعهای و هیچ حکومتی از طریق بیاعتنایی به نظام آموزشی به جایی نرسیده است و بدرستی گفته شده که هیچ جامعهای نمیتواند فراتر از علم و معلم خود برود واز این روست که میتوان گفت که وضعیت فعلی نظام آموزش و پرورش و معلمان ما در واقع نمود، برآیند و آینهای تمام نما ازروش،منش،بینش وتوان برنامهریزی و مدیریت کشورمیباشد.