مبحث

گذر گاه عافیت

مبحث

گذر گاه عافیت

چند روش برای عشق ورزیدن به فرزندان

گزینش و ویرایش: اسماعیل درمان

یکی از روش‌های عمدۀ تقویت رابطه میان والدین و فرزندان ابراز علاقه و مهربانی به فرزندان است.

 ساختن یک خانواده شاد و خوشبخت یکی از مهم‌ترین کارهایی است که هرکدام از ما می‌توانیم در طول عمر خود انجام دهیم. 

یکی از اصلی‌ترین وظائف شما به عنوان والدین این است که تلاش کنید فرزندان‌تان بفهمند که چقدر دوست‌شان دارید. این کار ساده‌ای نیست اما مطمئن باشید نتیجه‌ای بسیار عالی در بر خواهد داشت. حتی تجسم چنین آینده‌ای زیباست: آینده‌ای که همه بچه‌ها و نواسه‌های‌تان شب جمعه برای شام به منزل‌تان می‌آیند و کنار هم جمع می‌شوید، یا مسافرت‌های تابستانی توام با خنده و عشق.

در این جا چند روش موثر برای شما معرفی می‌شوند که با استفاده از آن‌ها می‌توانید عشق‌ و علاقه و مهربانی خود را به فرزندان‌تان نشان دهید.

به آن‌ها بگویید دوست‌شان دارید و هرازگاه تحسین‌شان کنید.

با آن که برای تان بدیهی به نظر می‌‌رسد، اما معمولاً نمی‌توانید مدام عشق و دوست داشتن‌تان را به یک نفر یادآور شوید. همۀ آدم‌ها نیازمند این هستند که از دیگران بشنوند که برای‌شان اهمیت دارند و کارهایی می‌کنند که باعث شادی دیگران است. آخرین باری که فرزندتان را بخاطر کار خوبی که انجام داده‌ بود تحسین کردید کَی بود؟ مطمئناً تحسین‌های شما تاثیر به مراتب بهتری روی فرزندان‌تان خواهد داشت تا سرزنش‌ها و انتقاداتتان.

واقعاً به حرف‌های‌شان گوش دهید.

وقتی با فرزندان‌تان حرف می‌زنید، با آن‌ها ارتباط چشمی برقرار کنید و به حرف‌هایی که به شما می‌زنند خوب گوش دهید. با این کار باعث می‌شوید احساس کنند برای‌تان اهمیت دارند و دوست‌شان دارید.

تا حد امکان از نظر جسمی و روحی در دسترس‌شان باشید.

وقتی بازی فوتبال پسرتان را تماشا می‌کنید، همه توجۀ شما به او باشد و تشویق‌اش کنید. وقتی با دخترتان مشغول بازی هستید موبایل‌تان را کنار گذاشته و تمام توجه‌تان را به او بدهید. بچه‌ها به طور غریزی می‌فهمند که چه زمانی توجه‌تان به جای دیگری معطوف می‌شود و این باعث می‌شود احساس کنند اهمیتی برای شما ندارند. پس همۀ تمرکزتان روی آن‌ها باشد.

عادات و رفتاری ایجاد کنید که به همبستگی خانواده کمک می‌کند.

در دنیای پُرمشغله امروز همۀ ما هر روز مشغول‌تر و مشغول‌تر می‌شویم و این باعث می‌شود زمان کم‌تری را بتوانیم با خانواده بگذرانیم. اما حتی با این وقت کم هم می‌توانید یک همبستگی قوی در خانواده ایجاد کنید که از کودکی تا دوران بزرگسالی در فرزندان‌تان باقی بماند. عادات و الگوهایی ایجاد کنید که جزء فرهنگ خانواده شما قرار گیرد، مثل هم‌کاری در آماده‌سازی غذا، رقص خانوادگی در آشپزخانه، مسافرت‌های تابستانی هر ساله، دورهم جمع شدن در زمان عید، شب یلدا و مناسبت‌هایی این‌چنین و … همۀ این‌ها می‌توانند تجربیات و خاطرات خانوادگی بسیار شیرینی بر جای بگذارند و هر بار که فرزندان‌تان این خاطرات را به یاد می‌آورند این فکر که دوست‌شان دارید در ذهن‌شان قدرت می‌گیرد. 

 رویاهای‌شان را تشویق کنید.

ممکن است تصور کنیم که فرزندان‌مان باید راهی را برای زندگی‌شان پیش بگیرند که ما دوست داریم. به جای این‌که آن‌ها مجبور به انجام کارهایی کنید که خودتان دوست دارید به آن‌ها اجازه دهید آرزوها و علایق خودشان را دنبال کنند. درمورد چیزهایی که دوست دارند با آن‌ها حرف بزنید و بگذارید درمورد اهداف‌شان با شما صحبت کنند و با کمک هم راه‌هایی پیدا کنید که بتوانند به اهداف‌شان برسند. با این کار اعتمادبه‌نفس آن‌ها را تقویت کرده و احساس عشق و محبت را در آن‌ها ماندگار می‌سازید.

منبع: وبسایت مردمان؛ نشر در روان آنلاین با اندکی تغییر

یادداشت: نشر مطالب روان آنلاین با ذکر منبع یا اجازۀ رسمی از مدیریت وبسایت آزاد است.

 

خود بیماری انگاری

خودبیمارانگاری یا هایپوکاندریا چیست؟

ویرایش: داکتر اسماعیل درمان

«خود‌بیمار‌انگار» یا «هایپوکاندریاک» به فردی گفته می‌شود که با وجود داشتن سلامت جسمی خود را بیمار می‌پندارد و اکثراً از دردها و تکالیف فرضی شکایت می‌کند.

«خود‌بیمار‌انگار» یا «هایپوکاندریاک» به فردی گفته می‌شود که با وجود داشتن سلامت جسمی خود را بیمار می‌پندارد و اکثراً از دردها و تکالیف فرضی شکایت می‌کند. معاینات‌ و بررسی‌های‌ طبی مکمِّل این افراد هیچ‌ مشکلی‌ را نشان نمی‌دهند، لیکن فرد خودبیمارانگار قویاً به ابتلا به‌ یک‌ بیماری‌ جدی‌ یا مرگبار معتقد می‌باشد.

 این تصور خودبیمارانگارانه، زمانی به حیٍث یک بیماری قبول می‌شود که حدود شش ماه از آغاز آن بگذرد و با وجود تایید سلامت او توسط داکتر، فرد هم‌چنان بر بیمار بودن خود اصرار داشته و ترس از بیمار بودن، او را به صورت مکرر به کلینیک‌ها، شفاخانه‌ها و درمانگاه‌های مختلف جهت آزمایش، اخذ  دوا و تداوی بکشاند. از همین  جهت به این بیماری، اختلال یا سندروم بیمار خیالی نیز می‌گویند!

دو علت عمده دراین بیماری دخیل است: یکی اضطراب و دیگری افسردگی، و تداوی آن نیز از طریق مشاوره و تا حدی با تجویز دواهای ضد اضطراب و ضد افسردگی امکان‌پذیر است. شخص بیمارانگار همیشه دچار یک نوع وسواس فکری و ترس از یک بیماری جدی است.

تشخیص این اختلال زمانی صورت می‌گیرد که شخص طی حداقل شش ماه با وجود آنکه اطمینان کامل از سلامتی خود حاصل می‌کند، با آن هم خود را قناعت می‌دهد که مریض است و یا می‌ترسد که بیمار باشد!

خود‌بیمارانگارها همیشه دچار وسواس جبری استند و در مورد عمل‌کرد بدن خویش شک و تردید دارند و فعالیت‌های طبیعی بدن مانند ضربان قلب و عرق کردن و هم‌چنان  مسائل جزئی و غیر طبیعی هم‌چون ریزش، گلودردی ساده و یا تب و تظاهرات معمولی جلدی وامثال آنرا علایم شرایط بد بیماری خود می‌دانند. آنان حتی ممکن است روی یک تعداد اعمال مبهم و پیچیده تمرکز کنند. مثلاً می‌گویند «بدنم خسته است» یا «دلم درد می‌کند».

یک شکل این اختلال این است که افراد روی یک عضو خاص مانند جگر و یا یک بیماری مانند ایدز تمرکز دارند و نسبت به آن وسواس به خرج می‌دهند. با وجود دریافت جواب منفی در معاینات طبی، فرد مبتلا به این نوع اختلال هیچ‌توجهی به کم کردن اضطراب خویش ندارد و هم‌چنان با مراجعه‌ی مکرر، سعی می‌کند سلامت خود را باز یابد و از این‌رو به داکترهای مختلف مراجعه می‌کند وادویه‌ی‌ مختلف را آزمایش می‌کند. برخی از این بیماران با دواهای مختلف آشنایی کامل پیدا کرده، نام دواها را با اثرات و عوارض جانبی آن در حافظه دارند.

این افراد اکثراً دارای افسرگی حاد، اضطراب، اختلال وسواسی جبری و اضطراب فراگیر اند. یک بیمار هایپوکاندریاک ممکن است برای مدتی طولانی دارای علائم هایپوکاندریا باشد اما بعد از آن ممکن است برای مدتی این علائم ناپدید شوند. به طور تقریبی حدود یک سوم این افراد به طور فزاینده‌ی بهبود پیدا می‌کنند. افرادی که از موقعیت اجتماعی و اقتصادی بالاتری برخوردارند، استرس و اضطراب شان با روش‌های روان‌درمانی، قابل درمان است و افرادی که دچار خودبیمارانگاری اند اما از سایر اختلالات شخصیت رنج نمی‌برند، ممکن است چانس بالاتری برای بهبود داشته باشند.

 شیوع هایپوکاندریا در زنان و مردان یکسان است و در میان همه گروه‌های سنی و طبقات اجتماعی ممکن است ظاهر شود.

 هایپوکاندریا اغلب نوعی پاسخ به حالت‌های استرس و یا بیماری‌های روانی مانند اضطراب و افسردگی است. هایپوکاندریا در شرایط مختلف و به شکل حاد و مزمن مشاهده می‌شود. برخی افراد از زمان کودکی به آن مبتلا اند. این افراد از سنین کودکی دچار اضطراب بوده و برای آن‌ها نگرانی از ابتلا به بیماری به عادتی تبدیل شده که مایه‌ی استرس است. آن‌ها بیماری را وسیله‌ی برای رهائی از کارهای که باعث نگرانی شان می‌شود، قرار می‌دهند و زمان و پول زیادی را برای دیدن متخصصین طبی مصرف می‌کنند .

در مورد نوع کوتاه‌مدت، ‌برای مثال شخصی که یکی از نزدیکان خود را در اثر ابتلاء به تومور مغزی از دست داده، در صورت دچار شدن به سردردهای مزمن ممکن است این‌گونه بیاندیشد که او هم به این بیماری مبتلاست.

علایم بارز

علایم جسمی همیشه موجود اند، اما ممکن است عادی باشند، مانند: سردردی، درد شکم، سر چرخی، بی اشتهائی و امثال آن که شخص در باره‌ی آن‌ها مبالغه کرده و خطرناک‌تر از آن‌چه است توصیف می‌شوند.

عوامل تشدید کننده‌ی خودبیمارانگاری

عوامل فیزیولوژیک: شامل علایم ونشانه‌های جسمی است که موجب می‌شوند شخص فکر کند بیمار است. نه تنها زمانی که داکتر می‌گوید آنان بیمار نیستند، آن احساس از بین نمی‌رود، بلکه گاهی آنان بدتر می‌شوند. برای نمونه اضطراب بسیاری از علائم فیزیکی را نشان می‌دهد که شامل افزایش ضربان قلب، تغییر در سیستم تنفسی بدن، نفس‌تنگی، احساس خفقان، درد صدری، یا گیجی، آشفتگی و بخارها و رَش‌های جلدی می‌باشد. علائم دیگر شامل افزایش تعرق بدن، خشکی دهان و اختلال در عملکرد دستگاه هاضمه، تقلص عضلات (که ممکن است در اثر درد، لرزش و خستگی به وجود آید) می‌باشد. هر چند بیمار نسبت به سلامت خود حساسیت نشان دهد، این علائم بیشتر بروز می‌کنند و موجب می‌شوند که بیمار نیز به عقیده‌ی خویش پای‌بندتر شود.

عوامل ادراکی: شامل این مسئله می‌شود که چگونه بیمار در مورد مسائل مربوط به سلامت خویش فکر می‌کند. وقتی اضطراب بیمار زیاد می‌شود او به دنبال اطلاعات برای تصدیق و یا رد کردن ترس خود می‌گردد و سعی می‌کند فکر نماید بیمار می‌باشد تا اینکه سالم و این درحالی است که او مریض نیست!

عوامل رفتاری: افراد دچار خودبیمارانگاری، هرنوع شک و شبهه‌ی را در مورد سلامت خویش به عنوان ناسازگاری درنظر می‌گیرند. آنان می‌خواهند اطمینان حاصل کنند که بیمار نیستند و اگر داکتر به آنان تضمین ندهد به دنبال راه‌های دیگری درمانی می‌گردند و در آخر راهی را در پیش می‌گیرند که بیش‌تر موجب اضطراب شان می‌شود.

تداوی

هر چند که احتمال طولانی شدن دوره درمان وجود دارد و تمایل به داشتن نگرانی مفرط از سلامتی ممکن است کاملاً از بین نرود . بهرحال، بیمار مبتلا به هایپوکاندریا می‌تواند دریابد که دچار اضطراب است و یک بیماری جسمی ندارد و بتدریج از اضطراب خود بکاهد.

انواع موقتی هایپوکاندریا معمولاً با مشاوره و گاه با مصرف داروهای ضداضطراب قابل درمان است. اما در نوع مزمن، داکتران از روند درمان آن‌ها رضایت ندارند، چرا که دائماً بیمار فهرستی از علائم را متذکر می‌شوند که آزمایشات، عدم وجود بیماری مربوط به آن‌ها را تأیید می‌کنند و این اشخاص به هیچ‌وجه به مردم اطمینان کامل از سلامتی خود را نمی‌دهند.

 روش‌های موثر درمانی شامل رفتار درمانی شناختی، استفاده از ادویه ضد افسردگی بلاک کننده جذب دوباره سیروتونین (فلووکسیتین، پاراکسوتین) و روان درمانی‌ست. ادویه فوق از طریق کاهش دادن افکار وسواسی بیمار، موثر واقع می‌گردند. رفتاردرمانی و گفتاردرمانی روش‌های موثری اند برای کاهش اضطراب و تشویش بیمار و سازگار شدن او با علایم فزیکی و هم چنان کاهش دادن شدت و دفعات این عوارض به یک حد قابل تحمل برای بیمار.

منابع:

۱- http://www.medicalnewstoday.com/articles/9983.php

2- http://en.wikipedia.org/wiki/Hypochondriasis

3- برای دسترسی به تست روانی هایپو کاندریا  به اینجا کلیک کنید:

(

سخن روز

هر آن ممکن است مضمونِ بدگویی کسی باشید. زیاد جدی نگیرید. شما مسوول آنچه دیگران راجع به شما می اندیشند نیستید. شما اولتر از همه مسوول اندیشه و کردار خود هستید. راضی نگهداشتن تمام انسان ها نه ممکن است نه منطقی...

چگونه حسادت بین فرزندان را مدیریت کرد

گزینش و ویرایش: اسماعیل درمان

مدیر وبسایت روان آنلاین

حس حسادت در کودکان بین سنین ۲ تا ۵ سالگی شدید است. کودکانی که از هم‌دیگر یک‌سال و نیم تا سه سال و نیم تفاوت سنی دارند نسبت به هم بیش‌تر حسادت می‌کنند.

 حسادت از جمله‌ی هیجانات درونی است که معمولاً در نتیجه‌ی زندگی اجتماعی به وجود می‌آید و اگر به خوبی هدایت نشود، ممکن است تاثیرات منفی در زندگی داشته باشد، چرا که شخص حسود می‌تواند هم به خود لطمه بزند و هم به دیگران.

ریشه‌ی حسادتِ بزرگسالان را باید در دوران کودکی آن‌ها جست‌وجو کرد. محیط خانواده و اجتماع تشدیدکننده‌ی حسِ حسادت اند و اطرافیان با رفتارهای نادرست خود این حس را در کودک تقویت می‌کنند.

حس حسادت در کودکان بین سنین ۲ تا ۵ سالگی شدید است. کودکانی که از هم‌دیگر یک‌سال و نیم تا سه سال و نیم تفاوت سنی دارند نسبت به هم بیش‌تر حسادت می‌کنند. بر مبنای تحقیقاتی که در سال ۱۹۸۷ در آمریکا انجام شد، مشخص شد کودکانی که برای مدتی تنها فرزند اول خانواده بودند، یا به عبارتی تک‌فرزند بودند، بیش‌تر از دیگر فرزندان حسادت می‌کنند و کودکان باهوش‌تر نیز بیش از سایر کودکان حسادت می‌ورزند. در مکتب نیز کودکانی که در ورزش یا موقعیت‌های اجتماعی موفقیت‌هایی را کسب کرده‌اند در معرض حسادت دیگر کودکان هستند.

شایع‌ترین عاملی که باعث ایجاد حسادت در کودکان می‌شود تولد یک نوزاد جدید است. تولد فرزند دوم در خانواده برای کودکِ اول به عنوان یک فاجعه قلم‌داد می‌شود و زندگی‌اش را دست‌خوش تغییرات شگرفی می‌کند، چرا که احساس می‌کند از طرف کسانی که قبلاً او را دوست داشتند طرد شده است.

کودکان حسادت خود را نسبت به این موضوع به اشکال مختلف بروز می‌دهند. برخی بصورت آشکارا صدمه می‌زنند. برای مثال نوزاد جدید را لت کرده یا تیله می‌کنند و برخی به علت ترسی که از والدین دارند به طور مستقیم صدمه نمی‌زنند بلکه در خیال و ذهن خود به او آسیب می‌رسانند. و بعضی دیگر از کودکان در خانه شروع به آزار و اذیت دیگران می‌کنند و دچار کابوس‌های شبانه، ناخن جویدن و شب‌اِدراری می‌شوند.

برای مقابله با این امر به چند کار نیاز است:

یکم: ذهن کودک را نسبت به تولد یک نوزاد جدید آماده کنید، به گونه‌ای که کودک احساس کند خواهر یا برادری که تازه متولد شده است به منزله نوعی ثروت است و باید به داشتن او افتخار و خوش‌حالی کرد.

دوم: با کودک خود ساده و رُک صحبت کنید. مثلاً به او بگویید: «برادرک/خواهرک تو چون نمی‌تواند خودش غذا بخورد باید به او غذا داد و به همین خاطر ما گاهی مجبور می‌شویم وقت بیش‌تری را با او بگذرانیم. پس هر وقت ناراحت شدی، بگو.»

سوم: هرگاه کودک را در موقع صدمه زدن به نوزاد دیدید، فوراً او را از این کار بازدارید و راجع به انگیزه‌ی او از این کار صحبت کنید. مثلا به او بگویید: «فکر می‌کنی که او نمی‌گذارد تو را دوست داشته باشم؟ همه وقت مرا گرفته؟ هر موقع از دست‌اش عصبانی بودی بیا و به من بگو.»

نوع دیگر حسادت، حسادت نسبت به خواهر و برادر بعد از دوران نوزادی است که به علت رفتارهای نادرست اطرافیان ایجاد می‌شود. حسادت در کودکی که والدین او را به طور مستقیم یا غیرمستقیم با خواهران و برادران دیگر او مقایسه می‌کنند یا مورد توجه بیش از حد پدر و مادر هستند شدیدتر است.

شایع‌ترین عاملی که باعث ایجاد حسادت در کودکان می‌شود تولد یک نوزاد جدید است.

گاهی حسادت در رفتار کودکان تغییر محسوسی به وجود می‌آورد. در این هنگام کودک از غذا خوردن اجتناب کرده، بی‌اشتها شده و دچار ترس‌های بی‌دلیل می‌شود. برای مقابله با این امر نیز هرگز با کودکان بزرگ‌تر و کوچک‌تر یک‌سان رفتار نکنید. برای فرزندان بزرگ‌تر به دلیل اختلاف سنی آن‌ها با کودک بعدی امتیازات بیش‌تری قائل شوید و مسوولیت‌های را به آن‌ها واگذار کنید. بطور مثال، کودک بزرگ‌تر این حق را پیدا می‌کند تا جیب‌خرجی بیش‌تری داشته باشد و دیرتر به بستر برود. هرگز نخواهید که کودک بزرگ‌تر به خاطر کودک کوچک‌تر از خودگذشتگی کند و والدین باید مراقب باشند زمانی که دو کودک با هم جنجال و مشاجره می‌کنند سعی کنند که در مشاجره‌ی آن‌ها دخالت نکنند تا آن‌ها خود با یکدیگر به توافق برسند، ولی اگر مشاجره‌ی آن‌ها شدت گرفت، در آن‌صورت به دقت به صحبت‌های هر دو کودک گوش دهند و بعد قضاوت نمایند.

اگر کودکی به دلیل مریضی یا معلولیت به توجه بیش‌تری نیاز دارد، دلیل توجه به این فرزند برای دیگر کودکان توضیح داده شود تا حس حسادت ایجاد نشود.

حسادت حسی است که اگر تاثیر مثبت داشته باشد به رقابت تبدیل می‌شود، پس کوشش کنید همیشه مسابقه و رقابتِ مثبت را در خانواده ایجاد کنید. رفتارهای مثبت را در کودکانِ‌تان تقویت کنید تا بفهمند که آن‌ها با هم دوست ، یک‌دل، و یک‌رنگ هستند و نباید به یکدیگر حسادت کنند.

تلاش نکنید تا تفاوت بین کودکان را در خفا انجام دهید، زیرا کودکان به سرعت متوجه این تبعیض می‌گردند. نکته‌ی مهمی که باید به آن توجه کرد این است که وقتی را که با یکی از کودکان خود می‌گذرانید سعی کنید فقط با او باشید و به او تمرکز کنید. در آن لحظه به کودک خود اجازه دهید احساس کند که او تنها فرزند خانواده است. وقتی با یکی به گردش می‌روید فکر تان را معطوف فرزند دیگر تان نکنید؛ دائماً راجع به او صحبت نکنید؛ برایش هدیه نخرید؛ و آن لحظات را به طور کامل در اختیار کودکی که با شما هست، باشید.

به کودکان خود یاد بدهید که در زندگی برای بدست آوردن خیلی چیزها صبر پیشه کنند. اصل صحت روانی این است که نقاط ضعف را شناسایی کرده و با آن‌ها مبارزه کنید. هر چه افرادی که حسادت می‌ورزند مهارت‌های بیش‌تری کسب کنند، به همان اندازه کم‌تر حسادت می‌کنند و این حسادت در عوض منجر به تلاش و کوشش بیش‌تر می‌شود.

در آخر برای پیش‌گیری از حسادت در کودکان والدین باید بدانند که «کیفیت» محبت برای کودکان اهمیت دارد نه «برابری» محبت.

منبع: باشگاه اندیشه

یادداشت: نشر مطالب روان آنلاین با ذکر منبع آزاد است

دوست خوبم سلام

سلام دوست خوبم

می دانی همیشه واژه دوست برایم مقدس بوده . زمانی که دبستان بودم فکر

می کردم اگر به کسی بگویم دوست یعنی انتهای خوبی و شادی . یادم میاید دوران

راهنمایی که تازه مدرسه ام را عوض کرده بودم به خاطر تنهایی دوست نداشتم

مدرسه بروم . اما گذشت و بعد از چند ماه به شرایط عادت کردم . با یکی دونفر گرم

گرفتم اما هیچ کدامشان نماندند . میدانی آنها بیشتر هم مدرسه ای بودند تا

دوست . و من باز هم تنها ماندم تا دبیرستان . ابتدای دبیرستان طولانی بود خیلی

هم طولانی . آنقدر طولانی که حالا بعد از گذشت چند سال از دبیرستان هنوز تمام

نشده . در آن دوران همه می خندیدند و شاد بودند و لذت می بردند . من هم همین

کار را انجام می دادم اما کسی نگفت چرا اینقدر حرف می زنی . من خیلی حرف

می زنم البته در بین فامیل به ساکت بودن مشهور هستم چون پیش فامیل نمیشود

چرند گفت اما پیش دوستان هر چه بخواهی می توانی بگویی و من همین کار را

میکردم . دربین دوستان راهنماییم به الفاظی خاص مشهور م  مثلا گاری از اسب جلو زد

 در دبیرستان اصلا مشهور نبودم یعنی هیچی نبودم ...خودم بودم امروز احساس شاید دوران دانشجویی را دارم تل یک ادم در استانه ۵۰ سالگی تحلیل ان باشد با دکتر صادقی که روانشناس جمع ماست...ولی کماکان به واژه زیبای دوست معتقدم ...

سود بیشتر یا رضایت مردم

قطعاً در این آشفته بازار خوردرو در کشورمان سؤال‌ها و انتقاداتی در ذهن همگی ما شکل گرفته است که شما خوانندگان محترم در قسمت نظرات در مقالات مختلف به آن اشاره کردید؛ چرا افزایش قیمت خودرو تا به این حد رسیده است، چرا خودرو سازان داخلی علیرغم فشارهای وارده از سوی دولت و مردم برای بهتر کردن کیفیت خودروها و افزایش ایمنی اقدامی نکرده است، چرا با اینکه قوانین راهنمایی رانندگی نسبت به سال‌های قبل جدی‌تر دنبال می‌شوند و وزارت راه سازی سعی در بهسازی جاده‌ها و راه‌ها می‌کند و با وجود اینکه داشتن ایریگ و ABS برای تمامی خودروها الزامی اعلام شده است، آمار تصادفات و مرگ و میر ناشی از حوادث جاده ای رو به کاهش چشمگیری نمی‌روند. چرا خودرویی که خارج از ایران به عنوان خودروی اقتصادی شناخته می‌شود، وقتی وارد ایران می‌شود حتی قشر متوسط نیز از خرید آن ناتوانند؛ و بسیاری سؤال دیگر…

در این مقاله قصد داریم با چشم اندازی کلی به این سؤال‌ها پاسخ دهیم. در ابتدا قصد دارم تا قسمتی از مقاله ای که در مجله ماشین به چاپ رسیده بود را برای شما باز گو کنم:

«کارخانهٔ خودرو سازی هیوندای موتورز در سال 1346 ه. ش. در کرهٔ جنوبی تأسیس گردید. ایران‌خودرو نیز در سال 1341 توسط برادران خیامی در نزدیکی شهرک اکباتان تهران با اسم ایران ناسیونال بنیان‌گذاری شد که در سال 1357 مصادره شد و نام آن به ایران‌خودرو تغییر یافت. هیوندایی خودرویی با نام سوناتا و ایران‌خودرو سمند را تولید کرد، این دو محصول هردو امروزه نیز تولید می‌شوند اما همان طور که در تصویر می‌بینید تفاوت زیادی بین مدل‌های امروزی این دو خودرو است!» این چگونه است که این دو شرکت تقریباً در یک مقطع زمانی شکل گرفته‌اند ولی امروزه هیوندایی با عناوین بزرگ‌ترین شرکت خودروسازی از لحاظ سود، چهارمین شرکت خودرو سازی دنیا از لحاظ تعداد فروش و نخستین خودرو ساز دنیا از لحاظ سرعت رشد، از ایران‌خودرو پیشی گرفته است؟

سوناتا 2002 در برابر سمند 2002

علت این است؛ کرهٔ جنوبی بودجهٔ قابل توجهی را به صنعت خودرو سازی اختصاص داد، نیروهای جوان را در همین راستا تعلیم داد و از آنها کمک گرفت و از ایده های نو استقبال کرد. پس از صادرات خودرو و تأسیس سایتهای تولیدی در کشور های مختلف، فضا برای این خودروساز رقابتی‌تر شد، تا آنجا که امروزه برای خودروسازان بزرگی همچون ب ام و، جنرال موتورز، نیسان و… شاخ و شانه می‌کشد.

فورد کورتینا، اولین خودروی مونتاژی هیوندای در سال 1968

بطور کلی هر کجا که فضای رقابتی حاکم باشد، میتوان شاهد پیشرفت بود. متأسفانه در صنعتی خودروسازی کشورمان رقابتی در کار نیست، به همین جهت ما شاهد درجا زدن و حتی پسرفت خودرو سازان داخلی هستیم، از طرفی میبینیم که با روشهایی همچون تعیین تعرفهٔ وارداتی بسیار بالا، اعطا نکردن دلار دولتی به وارد کنندگان خودرو و انواع و اقسام محدودیت ها و موانع بر سر واردات خودرو، قیمتهای خودروهای وارداتی بعضاً به بیش از سه برابر میرسند و این در حالیست که دلالان هم به این موضوع دامن می‌زنند.

هیلمن هانتر یا پیکان مدل 1967

حال از سوی دیگر، با افزایش قیمت های خودروهای وارداتی، خودرو سازان داخلی فضا را برای افزایش بی رویه قیمت‌ها، باز دیده و در ابتدا عرضهٔ محصول را کم میکنند تا بازار اصطلاحاً تشنه شود، سپس شروع به عرضهٔ محصولاتش با نرخ جدید میکنند و اینگونه می‌شود که قیمت 206 تیپ دو تا 21 میلیون تومان هم می‌رسد و طبق معمول در آخر مردم هستند که متضرر میشوند و هیچ راه دیگری ندارند! این افزایش قیمت به گونه ایست که خودرو ساز در کیفیت خودرو کوچکترین تغییری نداده و با تغییر اجزای بی ارزشی همچون چراغ ضبط و… خودرو را وارد بازار می‌کند و همانطور که کم و بیش می‌بینیم این خودروها به دلیل ایمنی پایین سالانه جان بسیاری از هم وطنانمان را می‌گیرد. این تنها به این خاطر است که با کمترین هزینه سود حداکثر شود.

هیوندای سوناتا 2012 در برابر سمند 2012

پس چه راهکاری باید برای این معضل اندیشیده شود؟

دولت باید به صنعت خودرو سازی توجه کند و بودجهٔ بیشتری اختصاص دهد و نیروهای انسانی تعلیم دیده را در این جهت بکار گیرد و بجای کپی برداری و تولید خودرویی با کمترین کیفیت و امکانات جهت سود بیشتر، خودرویی قابل قبول جهت صادرات تولید کند. وقتی پای خودروی وطنی نیز به بازار جهانی باز شود (نه تنها در کشورهایی محدود) فضای رقابتی شکل میگیرد و دولت مجبور میشود تا هرچه بیشتر از صنعت خودرو سازیش حمایت کند. حال میتواند تعرفهٔ گمرکی را کم و یا حتی حذف کند زیرا خودروهای داخلی با خودروهای خارجی در این زمان قابل رقابت خواهند بود.

ره دیگر این است؛ حتماً نیاز نیست که صنعت خودرو سازی کشور در جهت تولید خودرو باشد، کشورمان میتواند در شاخه های دیگر این صنعت فعالیت کند و همچون ترکیه یکی از بزرگترین تولید کنندگان قطعات جانبی، تاکسی و وسایل حمل و نقل عمومی، رنگ بدنه خودرو، موتور سیکلت و… باشد و از آن طرف نیز تعرفه گمرکی خودروها را کم و یا حذف کرده تا نیاز مردم برای خودرو به طور قابل قبول برطرف گردد.

در هردو روش میتوان دریافت که هم صنعت خودرو سازی سودی که میخواهد را میبرد و هم مردم مجبور به پرداخت مبالغ هنگفت برای خودروی قابل قبولشان نیستند. از طرفی پیشرفت صنعت خودرو اشتغال زایی را در پی دارد و میتواند به یکی از منبع درآمدهای غیر نفتی ما تبدیل شود.

در پایان جا دارد بگویم که این مقاله هم همچون بسیاری از مقالات دیگر در رابطه با همین موضوع خوانده شده و به فراموشی می رود، ولی این شما هستید که با ارتباط با مسئولین میتوانید این روند را عوض کنید، و این مسئولین هستند که میتوانند با تدبیری حساب شده و به دور از منافع شخصی، مردم ایران زمین را راضی و خوشنود نگه دارند تا ایرانمان در این عرصه نیز سربلند شود.

 

 

ایمنی خودرو ncap

موسسه ایمنی یورو NCAP در جدیدترین گزارش خود، پنج خودروی معروف و پرطرفدار را که حائز هر پنج ستاره ایمنی شده اند، را معرفی کرد. این پنج اتومبیل جدید عبارتند از فورد B-MAX و ولوو V40 و رنو کلیو و کیا سید و آئودی A3.

یکی از دلایلی که فورد B-Max توانسته امتیازات بالایی بدست آورد ستون های B این خودرو است. در اصل این ستونها درون دربها گنجانده شده اند و زمانیکه درها بسته می شوند، ستون هایی در پهلوی خودرو شکل می گیرند. امتیاز فورد برای حفاظت از سرنشینان بزرگسال 92 درصد بود.


در مورد ولوو V40 که توانست با کمک از ایربگ عابر پیاده، حفاظت 88 درصدی را برای تصادف با عابرین بدست آورد نیز بالاترین رتبه در ارزیابی این بخش منظور شده است. سایر خودروها نیز در بهبود حفاظت از عابرین پیاده هنگام تصادف، بهبود ایمنی برای خردسالان و تجهیزات ایمنی بهتر، هر پنج ستاره را کسب نموده اند.
 



مقایسه خودروها و افت لکسوس

آخرین آمار منتشره از سوی موسسه جی دی پاور (JD Power) که از نتایج نظرسنجی از مالکان خودروهای مدلهای 2009 و 2010 یعنی خودروهایی که بین یک تا سه سال مورد استفاده قرار گرفته اند، استخراج شده، نشان می دهد که صدرنشینی بی چون و چرای لکسس (لکسوس) در کسب رضایت مشتریان پایان یافته و جگوار جای این شرکت ژاپنی را گرفته است.

Jaguar XF

در بین سازندگان، جگوار با دو پله صعود و با امتیاز 82.8 درصد توانست مقام اول رضایت مشتریان را از آن خود نماید. البته شاید دارندگان انگلیسی جگوار نسبت به آن تعصب بیشتری نشان داده باشند. اما در مجموع این افتخار برای تاتاموتور، مالک هندی جگوار بسیار خوشایند خواهد بود. جگوار نشان داده که هر ساله کیفیت تولیدات خود را بهبود می بخشد و از این روند به شدت مراقبت می کند. سرویس دهی کارامد و خدمات مفید از نظر خریداران جگوار مورد ستایش قرار گرفته اند.

The manufacturers

در نقطه مقابل بدترین سازنده خودرو، شورولت بود که کمترین امتیازات را بدست آورد. اما جالب اینجاست که امتیازات شورولت 71.3 درصد بود. یعنی بین بهترین و بدترین سازنده تنها 11.5 درصد اختلاف وجود دارد که نشان از رقابت بسیار سخت و فشرده شرکتها در کسب رضایت مشتریان دارد. مقامهای دوم تا پنج سازنده ها به ترتیب به لکسس، اشکودا، هوندا و مرسدس بنز تعلق گرفت.

Kia Sportage

اما در بررسی خودروها مقام اول را کیا با مدل اسپورتیج بدست آورد. جایگاهی که در میان خودروهای مشهور و سازندگان بزرگ به این خودروی جدید از سازنده ای نسبتا نوپا تعلق گرفت، می تواند پیامهای زیادی برای مدیران صنعت خودرو به همراه داشته باشد. امتیاز اسپورتیج 83.8 درصد بود و البته جگوار XF با 0.4 امتیاز اختلاف در جای دوم قرار گرفت. تویوتا پریوس، اشکودا Superb و مرسدس کلاس E در جایگاههای بعدی قرار گرفتند.

Top Cars

همانطور که گفتیم، خودروهایی که بین ژانویه 2009 تا دسامبر 2010 ساخته شده اند در این نظرسنجی شرکت داده شدند. خود نظر سنجی نیز بین دسامبر 2011 تا ژانویه 2012 صورت گرفته است. در این نظرسنجی، چهار بخش مورد سوال قرار گرفته اند. کیفیت و قابلیت اطمینان، جذابیت خودرو، رضایت از خدمات و سرویس و هزینه های مالکیت. به هر کدام از بخشهای مورد سوال نسبت به کل امتیازات نظرسنجی، درصد خاصی اعطا شد. مثلا برای کیفیت 22 درصد از کل نمره و برای جذابیت 31 درصد و برای هزینه های مالکیت 25 درصد در نظر گرفته شد. برای هر مدل حداقل 50 پرسشنامه از مالکان آن دریافت شد تا بتوان یک نمره کلی و جمع بندی کاملی را برای آن مدل بدست آورد.
در این بررسی صاحبان این خودروها در انگلستان نظرات خود را به موسسه اعلام کردند. خودروها در ده کلاس و 118 مدل در این نظرسنجی مورد بررسی قرار گرفتند. این بررسی توسط موسسه معتبر جی دی پاور می تواند برگ برنده برای خودروسازان و نشانه خوبی از میزان کیفیت و رضایت مشتریان آنها باشد. اما تعمیم دادن این نتایج به تمام بازارها نیز صحیح نیست و ممکن است در بازارهای متفاوت، میزان امتیازات بواسطه خدمات بهتر یا بدتر تغییر کنند.

ارامش

شیخ مصلح الدین سعدی شاعر و حکیم نامدار ایرانی در «گلستان» خویش از مردی روایت می کند که نزد پدر نشست و از او پند خواست. پدر فرزانه در پاسخ، از مروت و گذشت و خلق نیکو گفت اما برای نیک مردی حد و حریم گذاشت به اقتضای درک وی.
شبانی با پدر گفت ای خردمند- مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
بگفتا نیک مردی کن نه چندان- که گردد خیره گرگ تیزدندان
سعدی همان جا کار جراح را مثال می زند که دنبال آرامش و تسکین آلام بیمار است اما ناچار دست به چاقو می برد و رگی را پاره می کند. کار او با تیغ جراحی از جنس حیات بخشی است به همین خاطر هم تیغ و مرهم را به هم می آمیزد.
درشتی و نرمی به هم در، به است
چو فاصد که جراح و مرهم نه است

خانه تلاش

 

 موقعیت مکانی خانه تلاش :

در دامنه جنگل شهرستان تنکابن د ر استان مازنـد ران و در منطقه ای قرار د ارد که تا شهر چـالوس یعنی ابتدای   جاد ه  کند وان- تهران 40 کیلومتر فاصله د ارد. فاصله تا جنگل500 متر و تا د ریا 4000متر می باشد . ارتفاع خانه  تا سطح د ریـا به حد ی است که چشم انـد از د ریـا از جمله ویژه   گی های خانه محسوب می شود . مختصات طبیعی  شامل همجواری با جنگل ، باغات ، مرکبـات رود خانه زیبا و چشم اند از د شت شالی کاری برنج وسپس د ریای خزر می باشد . علاوه بر امــکانـات اختصـاصی  د ر روستای نعمت آباد نیز که به فاصله 700متری ازخانه قرار دارد بانـک درمانگــاه، مسجـد ، بـازار محلی . پاسگاه نیروی انتظامی، نانوایی و پایانه تاکسیرانی تا شهر تنـکــابن  وغیره وجود دارد .

.