مبحث

گذر گاه عافیت

مبحث

گذر گاه عافیت

رشد پدیده ای به نام مک دونالد

رشد پدیده ای به نام مک دونالد

چند شرکت محدود تجاری می توانند در جهان امروز همانند مک دونالد از رشد باثبات برخوردار باشند؟ مک دونالد ابتدا با محصول ساده یعنی همبرگر شروع و تنوع آن را با گذشت زمان زیاد کرده است .
چند شرکت محدود تجاری می توانند در جهان امروز همانند مک دونالد از رشد باثبات برخوردار باشند؟ مک دونالد ابتدا با محصول ساده یعنی همبرگر شروع و تنوع آن را با گذشت زمان زیاد کرده است .

تاریخچه:
ری کراک 57 ساله با دشواریهای جدی روبه رو بود و در طول زندگی همواره آرزوی ثروتمندشدن را داشت. او به محض بازگشت از جنگ جهانی اول بلافاصله برای ثروتمندشدن دست به کار شد. در سال 1937 او وارد عرصه جدید یعنی مخلوط کن مخصوص شد که شش مواد را با هم مخلوط می کرد. او با مخترع آن وارد معامله شد و سپس خود را به عنوان عرضـه کننده انحصاری مخلوط کن مطرح کرد. 20 سال در این کار سپری کرد ولی ثروتمند نشد. در سال 1954 کراک از سان برناردینو کالیفرنیا سفارش هشت دستگاه مخلوط‌کن همبرگر را دریافت کرد. این سفارش حالت غیرعادی داشت. لذا او تصمیم گرفت که خود راسـاً به محل برود و کار مخلوط کن را ملاحظه کند .


موقعی که ری کراک به محل رسید خیلی تعجب کرد زیرا صف طولانی برای خرید همبرگر ایجاد شده بود واو میزان بازار همبرگر را 250 هزار دلار تخمین زد . علاوه بر آن، او تحت تاثیر سرعت انجام کار و تمیزی محیط کار قرار گرفت. مک دونالد همبرگر معمولی را به قیمت 15 سنت می فروخت .

چیپس ها همواره ترد و تازه زیر گرمکن برقی قرار داشت. مشتریان زیادی وارد و خارج شده و به هیچ گونه وسایل و ملزومات زیاد نیاز نبود .

ری کراک عجیب به این کار علاقه مند شد و مدت دو روز با برداران مک دونالد کلنجار رفت تا توانست امتیاز عرضه آن را با شرط 1/9 درصد فرانشیز، دریافت دارد و در مدت فقط 22 سال، شرکت او به ثروت میلیارددلاری رسید و دوشادوش شرکتهای معظم نظیر زیراکس 63 ساله و یا آی بی ام،  46 ساله قرار گرفت .

استراتژی:
ری کراک بزرگترین فرصت را در عرضه غذا برای خانواده های مقتصد یافت که دنبال سرویس سریع، محیط تمیز و غذای با کیفیت بودند. او این نیاز و خواست را در جوک ها و شوخی های افراد، صف های مشتریان و نحوه سفارش غذاها به وضوح مشاهده و از رویکرد خود بااین عنوان دفاع کرد که رفت و آمدها و ایستادنهای بیهوده وجهه مک دونالد را تحت کنترل خانواده ها پایین می آورد. از طرف دیگر، ماشین های اتوماتیک عرضه غذای آماده نیز تحت کنترل باندهای جنایی بود و عموم مردم از آنها اکراه داشتند. لذا در چنین شرایطی، عرضه غذای آماده با کیفیت و ارزان برای جوان دوچرخه سوار و یا رانندگان ماشین ها حائز اهمیت بود .

کراک در رستورانهای تمیز و محیط خانوادگی، سرویس خوب و سریع را عرضه کرد . تمیزی محیط منجمله دستشوئیها و صمیمیت کارکنان از مزیتهای رقابتی او محسوب می شد و تلاش زیادی به عمل آمد که این مزیتها به عنوان معیار استاندارد حفظ شود. دانشگاه همبرگر مرکز آموزش ویژه مدیران و کارمندان مک دونالد، تاکید زیادی روی خدمات به مشتری دارد.


در این راستا یک دستورالعمل 350 برگی استاندارد برای تهیه غذا و استفاده از تجهیزات و امکانات وجود دارد . مثلاً در این دستورالعمل تاکید شده است که هرروز درب ها دوبار شسته شود . حتی برای پوشیدن لباس کارکنان و نحوه نگهداری موها، استاندارد وجود دارد و کارکنان مرد باید سر خود را همانند سربازان تا حد معین تراشیده و کفشهایشان را واکس بزنند تا براق شود. زنان باید کفش تیره و پاشنه کوتاه، توری سرپوشیده و آرایش مختصر داشته باشند و همگی موظف به استفاده از یونیفورم یکسان هستند .

نحوه پخت غذا کاملاً استاندارد است. یک پوند (حدود 454 گرم) گوشت باید کمتر از 19 درصد چربی داشته باشد و عرض همبرگر حدود 3/5 اینچ (2/54 سانتی متر) باشد و در هر همبرگر نباید بیش از یک چهارم اونس (حدود 30 گرم) پیاز مصرف شود. مدت زمان نگهداری غذای پخته شده توسط اداره مرکزی مشخص می شود . مثلاً چیپس هفت دقیقه، همبرگر 10 دقیقه، قهوه 30 دقیقه بعد از انقضای مدت غذا باید دور ریخته شود. بازرسان شرکت دائماً این موارد را دقیقاً بررسی می کنند تا غذاها با کیفیت یکسان عرضه شود .

مک دونالـــد تبلیغ سنتی تلویزیونـی صبح های روز شنبه را ادامه می دهد و معتقد است که به دنبال این تبلیغ یکی از بچه ها، خانواده را وادار می کند که غذا را در بیرون صرف کنند. علاوه بر تبلیغ، مک دونالد گروه دیگری را نیز تشکیل داده است که تحت عناوین مختلف نظیر روز کودک و یا از طریق شهربازیها و یا مسافرتهای تفریحی و استفاده از غذای مک دونالــد برای ناهار نسبت به جاری ساختن ایده های تبلیغی پیچیده فعالیت کنند .

رشد مک دونالد
مدیریت در گزارش سالانه 1995 واقعاً مباهات داشت زیرا فروش و سود کماکان ادامه داشته و حتی شتاب گرفته است. شرکت 2400 رستوران جدید در سال 1995 و 1800 رستوران جدید در سال قبل از آن در اطراف جهان دایر کرد .

1997 که دوسوم آنها در خارج از امریکا خواهد بود، دایر کنیم. به عبارت دیگر، ما بیش از شش رستوران در روز در سال 1995 افتتاح کردیم و در نظر داریم در سال آتی هشت رستوران در روز دایر کنیم. امکان رشد ما خیلی زیاد است زیرا هر روز 99 درصد جمعیت جهان، هنوز مک دونالد نمی خورند .

مدیریت شرکت صف طویل را که در روز افتتاح در شعبه های خارج تشکیل می شد، قدرت مک دونالد معنی کرد و اعلام می کند که نگرانی ما مواجه شدن با تقاضای زیاد است. مثلاً ما در چین، 65 رستوران مک دونالد داریم که باید به 1/2میلیارد نفر سرویس دهند. شرکت در پایان 1995 تعداد 7012 شعبه در 89 کشور جهان و منجمله 1482 شعبه در ژاپن دارد.


برگر گوسفند برای هند
گوشت برگرهای رستوران مک دونالد در هند به لحاظ رعایت احترام اکثریت هندو به گاو، از گوشت خالص و 100 درصد گوسفند تهیه شده و به احترام اقلیت مسلمان نیز گوشت خوک استفاده نمی شود .

خام خواران نیز می توانند از ساندویچ های نباتی MC NUGGETS استفاده کنند . این حرکتها منطبق با محیط و باورهای عمومی تحت عنوان هندی کردن جمعیت زیاد - از خانواده ها - سیک ها و جوانان غرب زده را سیل وار به رستوران سه طبقه کشاند. انتقادگران مهاجم نیز وجود دارد .

مانگا گاندی از نزدیکان ایندیرا گاندی نخست وزیر فقید هند، در حمایت از حیوانات گفت: من مخالف مک دونالد هستم زیرا آنها بزرگ ترین قاتل گاو در جهان هستند. ما قاتل گاو را در هند لازم نداریم. اما مشتریها اعتنایی به این حرفها نکرده و هندیهای طرفدار ادویه، فقط از کم بودن گوشت ساندویچ شکایت دارند. دومین رستوران مک دونالد بعد از دهلی، در بمبئی دایر شد و در اولین روز به 12 هزار نفر سرویس داد .

عوامل شکست ناپذیری مک دونالد
مک دونالد در سه ماهه سوم 1996 با مباهات توانست 126 سه ماهه سودآوری متوالی، را اعلام کند. عوامل این موفقیتها عبارتند از :

  • منو و غذای ساده با کیفیت یکسان و هماهنگ در هزاران شعبه؛
  • تعیین معیار و استاندارد برای تمام جنبه های عملیاتی و نظارت مستمر بر ارائه خدمات، تمیزی و پاکیزگی؛
  • صمیمیت کارکنان علی رغم انبوه مشتریان و استفاده از تجهیزات انتقال غذا؛
  • تبلیغات سنگین به ویژه برای خانواده ها و بچه ها؛
  • تشخیص محورهای مناسب تبلیغ در بازار یعنی خانواده و بچه ها و جلب رضایت آنها با ارائه غذای باکیفیت به قیمت مناسب در بهترین محلهای شهر؛

در پایان 1996 برخلاف عملیات داخل آمریکا، عملیات خارجی موتور اصلی رشد شرکت محسوب شد و 47 درصد از فروش 30 میلیارد دلاری و 54 درصد سود را به دست آورد.


منبع: creativity.ir
کلیدها , مک دونالد


فری کثیف چگونه برند شد؟


محبوب ترین مغازه خیابان نیلوفر تهران ساندویچی فریدون یا همان «فری کثیف» است. صاحب این مغازه فریدون نام دارد و که سال هاست در این مغازه کوچک مشغول پیچیدن ساندویچ های خوشمزه است.

خیلی ها معتقدند که راسته غذاخوری ها و رستوران های شهر تهران در خیابان ستارخان است چراکه اگر هنگام وعده غذای شاما و ناهار گذرتان به این خیابان بیفتد با ترافیک عجیبی از اتومبیل ها روبرو می شوید. اما اگر کمی به سمت مرکز شهر و حتی کمی آنطرف تر بروید با خیابان شلوغ دیگری نیز روبرو می شوید که تنها به دلیل عریض تربودن خیابانش است که ترافیک و ازدحام کمتری دیده می شود وگرنه از نظر مشتری چیزی کمتر از رستوران های خیابان ستارخان ندارد.

اینجا همان خیابان نیلوفر یا عشقیار است که با وجود داشتن رستوران زیاد بیشترین مشتری های گرسنه مرکز شهر را مهمان خود می کند. البته حالا سال ها است که محبوب ترین مغازه این راسته، ساندویچی فریدون یا همان «فری کثیف» است. صاحب این مغازه شخصی به نام فریدون است که سال های زیادی در این مغازه کوچک مشغول پیچیدن ساندویچ های خوشمزه است و نه تنها راضی به بسط و گسترش این مغازه نیست بلکه معتقد است «کفتر آنجا تیر می خورد که دانه خورده است...»


قاعده اش این است که به رستورانی تمیز بروی و غذا بخوری و شاید هم در نهایت به این نتیجه برسی که غذایش خوب نبود اما چه می شود که نام رستورانی با صفت «کثیفم را بشنوی و بروی و کلی هم دنبالش بگردی؟ «فری کثیف» از همین نوع قواعد نانوشته است. درباره اینکه چرا ساندویچی فری کثیف تا این حد شلوغ است خیلی ها معتقدند که چه دلیلی می تواند داشته باشد جز اینکه خداوند به هر که بخواهد بی حساب عطا می کند. اما به نظر می رسد این قضاوت تا حد زیادی مطلق باشد راکه وقتی ذائقه تان به ساندویچ های خوشمزه این مغازه آشنا شود دیگر نمی توان صرفا اینگونه قضاوت کرد.

قصه فری کثیف را از هر کسی بپرسی چیزی برایت تعریف می کند و فری کثیف برای خود داستان ها دارد. قدیمی ترها می گویند قدیم ها فری کثیف مغازه ای بود قدیمی و کوچک و خود فری خان که عکس جوانی اش هم بالای سرش آویخته است به شغل شریف پول شماری مشغول بود.

کارگرهایش هم با لباس کثیف مشغول به کار بودند و به خاطر همین مغازه اش به فری کثیف معروف شد. دو مغازه بسیار کوچک و ساده و نه چندان غریب که بسیار نامرتب هستند. با نوری سفیدرنگ و معمولی و تجهیزاتی ساده و رنگ و رو رفته بدون آنکه لزوما کثیف باشد و بی آنکه آشپزخانه جدایی داشته باشد.


این ساده ترین تعریف از مغازه فری است. اینجا هر آنچه روی می دهد در مقابل چشم مشتری است. فضای ایستادن، راهبروی تنگی است که در آن بیش از دو نفر نمی توانند بایستند. غذا را در مقابل چشمان مردم گرسنه ایستاده در صف، طبخ می شود و شاید این منظره از سر رفتن حوصله مشتری منتظر جلوگیری می کند!

فریدون زنده است

«شما آدرس دفتر مجله تون رو بدید، من خودم که سهله، شناسنامم و زن و بچه ام می یارم شما ببینیدشون خوبه آبجی؟ بعدم اصلا ببینم از طرف کی زنگ می زنید هان؟ من فقط با روزنامه کیهان و اطلاعات مصاحبه می کنم. راستی اصلا من با شما حرفی ندارم بزنم... حالا بازم آدرستونو بدید ببینم چی می شه، نه آدرسم نمی خواهد اصلا بعدا زنگ بزن... خدا قوت بخت یارتون باشه...»

اینها حرف های آقا فریدون پای تلفن بود. ما فقط می خواستیم او را ببینیم و از او بپرسیم که چه شد مغازه اش به فری کثیف معروف شد اما حتی هنوز نگفته بودیم که درباره چه چیزی می خواهیم با او صحبت کنیم که او پشت سر هم حرف هایش را زد و بیشتر از این جواب نداد. بالاخره حضوری رفتیم سراغ آقا فریدون و ساندویچی اش که برای خیلی از پایتخت نشینان آشناست و بسیاری از شهرستانی ها هم وقتی گذرشان به تهران می افتد سری به آنجا می زنند.

ساعت 7 غروب بود و بهزاد پسر 33 ساله آقا فریدون پشت دخل نشسته بود. هنوز مشتری ها تک و توک بودند و تا ساعت اوج کار فرصتی باقی بود. خودمان را معرفی کردیم و حرف مان را زدیم. بهزاد گفت: «ایشون مصاحبه نمی کنن. فقط با ایران و همشهری حرف زدن و او قضیه فوت رو تکذیب کردن. با هیچ روزنامه دیگه ای هم حرف نمی زنن. اما من می گم شما آمده بودید. اگر می خواهید با خودش صحبت کنید 5/9 شب به بعد بیایین.»

شبیه یک نابغه ریاضی

ساعت 10 شب دوباره برگشتیم ساندویچی فریدون. حدود 15 نفری در صف بودند و چند نفری هم در پیاده رو مقابل مغازه ایستاده بودند. سرک کشیدم، پیرمردی لاغر با موهای سفید و صورت به عرق نشسته پشت دخل بود. پیراهن سفیدی که راه راه کمرنگ قهوه ای داشت تنش بود و کتش را از پشتی صندلی آویزان کرده بود. مقابلش دفتر صدبرگی بود که همه حساب و کتاب ها را خودش در آن می نوشت. سفارش ها را بدون هیچ کامپیوتر و دستگاهی بر روی آن دفتر و با خودکاری نیمه تمام حساب می کند.


آنچنان سریع قیمت ها را جمع می زند که گویا نابغه ریاضی است و روی حساب ها برای قاطی نکردنی آن با حساب مشتری بعدی خطی پررنگ می کشد، پول را می گیرد و همان لحظه بدون صدور فیش، آنچه خواسته اید را دست تان می دهد. یک بسته سیگار با یک فندک ارزان قیمت هم کنار دستش بود. روی دخل ساندویچی یک صندوق کوچک صدقات کنار ظرف نی و نمک جا خوش کرده بود که داخل آن کمتر اسکناس های درشت به چشم می خورد. ته مغازه جایی که در دیدرس همه باشد این جمله را بزرگ روی حصیری نوشته شده: «ساندویچی فریدون در هیچ جای جهان شعبه ندارد.»

سین جیم آقافری

توی خانه دست به سیاه و سفید نمی زنم

*آقا فریدون هیچ وقت به فکر نیفتادی اینجا را توسعه بدهی؟

کفتر آنجایی تیر می خورد که همان جا دون خورده. ما هم همین جا بزرگ شدیم و پا گرفتیم. با این مشتری ها بالا آمدیم و حاضر نیستیم اینجا را عوض کنیم.

*خبری از شعبه دیگر نیست؟

نه، فقط همین جاییم. به ما گفتند در آلمان و دوبی به اسم شما شعبه زده اند اما مال ما نیست. ما این اسم را ثبت هم کرده ایم. یک بار هم گفتند در اصفهان و کرمان شعبه زده اند که ما پیگیری کردیم، جمع کردند.

*آقا فریدون، شما در خانه هم غذا درست می کنید؟

به هیچ وجه. دست به سیاه و سفید نمی زنم.

*خودتان چه غذایی را بیشتر دوست دارید؟

والله ما با آبگوشت بزرگ شدیم. آبگوشت را هم از همه غذاها بیشتر دوست داریم. اما اینجا تو ساندویچی همبرگر و استیک هم زیاد می خورم.

*از این غذا، خانه هم می برید؟

بله، هفته ای دو شب.

*شب ها همیشه خودتان پای دخل می ایستید؟

بله، تا الان که 40 ساله خودم پای کار ایستاده ام. اگر خدا عمری بدهد تا زنده باشم باز هم خودم می ایستم.

*یعنی سفری؟ تعطیلاتی؟

هیچی. هیچ وقت سفر نمی روم. پنجشنبه جمعه ها اینجا غلغله است. همه زندگی و عشق من این ساندویچی است و همیشه پای کارم هستم. اگر پای کارت نباشی کارت رونق نمی گیرد. این هم یکی از رمزهاست.


سکوت آقای فست فود

شلوغی مغازه اجازه هیچ ابتکار عملی نمی داد. چاره ای نبود، در صف ایستادیم. 15 نفر جلوتر از ما همه سفارش هایشان را گرفتند و رفتند. رسیدیم جلوی دخل و گفتیم: «سلام آقای مهربانی. لطفا یه سیب زمینی و دوتا نوشابه.» وقتی نام فامیلش را شنید گوشش تیز شد. همین طور که روی دفتر 100 برگ مقابلش با خودکار بیک آبی، قیمت سفارش را می نوشت سرش را بلند کرد و نگاهی به ما انداخت. گفتیم از دفتر مجله آمده ایم با شما حرف بزنیم. بلند شد ایستاد رو به روی ما و گفت: «ما کاسبیم با هیچ جا هم حرف نمی زنیم.» تا خواستیم حرفی بزنیم مجال نداد، ظرف سیب زمینی و کیسه نایلونی که دوتا نوشابه کوچک داخلش بود داد و گفت به سلامت!


اسکناس را که دید گفت: «به خدا اگه پول بگیرم، برو به سلامت.» اصرار کردیم که محال است قبول کنیم و اصلا سب زمینی نمی خواهیم. آمده ایم با شما حرف بزنیم. گفت: «چه حرفی؟»
گفتیم می خواهیم بدانیم رمز موفقیت شما چیست؟ گفت: «فقط صداقت، رقابت سالم در کار و دروغ نگفتن به مشتری، همین.»

مشتری ها پشت سر ما به ردیف در آن ساندویچی کوچک 12 متری ایستاده بودند و با تعجب به این مکالمه گوش می کردند. ناچار شدیم دوباره برویم ته صف بایستیم. نیم ساعت دیگر گذشت و دوباره رسیدیم مقابل دخل اما این بار مشتری دیگری پشت سر من نبود. آقای فریدون مهربانی تا ما را دید بلند شد، ایستاد گفت: «اینجوری که نمی شود باید از قبل به من تلفن می زدین.» حس کردیم رضایت کمرنگی در صدایش هست. پارکبانی که مقابل مغازه ایستاده بود را صدا زد و به او گفت بگو داداشم بیاد پشت دخل.


با هیچ کس صنم ندارم

صاحب ساندویچی فریدون در خیابان عشقیار، سال 1319 در محله شاپور متولد شده است. دوست ندارد درباره جزئیات زندگی اش حرف بزند و آن تک و توک جمله هایی را که از دهانش پریده دوست ندارد چاپ کنیم. می گوید: «سال 71 کهع حدود نظارت صنفی را برداشتند کار ما رونق گرفت. قبل از آن باید ظهرها بعد از ساعت 2 می بستیم و می رفتیم خانه و بعدازظهر از 5/6 به بعد باز می کردیم تا 9 شب.

وقتی این قانون را برداشتند و اطراف ما چند تا ساندویچی دیگر هم باز شد افتادیم تو رقابت. بهخاطر اینکه رقابت سالم داشتیم آمدیم بالا. رمزش فقط همین است، صداقت داشتن در کار، دروغ نگفتن به مشتری، طمع نداشتن و جنس خوب دست مردم دادن. شما ببین من الان 40 سال است اینجا را باز کرده ام با قصاب و گوجه فرنگی فروش که مشتری دائمی شان هستم هیچ صنمی ندارم. وقتی می روم خرید با آنها خوش و بش نمی کنم یا پای بساط صبحانه شان نمی نشینم چون کیفیت کارم برای مهم تر است. خودم بالای سر قصاب می ایستم تا گوشتی که برای استیک می گیرم یک خال چربی نداشته باشد. اینها برایم خیلی مهم است.»

فریدون رنگ کلانتری را هم ندیده

فریدون صاحب دو پسر است. او 71 سال دارد و در حال حاضر به خاطر بیماری قلبی کمتر به مغازه خود رفت و آمد می کند اما همان چند شبی هم که می آید کافی است تا همه، حساب کار دست شان بیاید. کارکنان مغازه اش می گویند که معلوم نیست چگونه آدمی است. به ندرت پش می آید که بخندد، معمولا اخم می کند اما قلبی مهربان دارد. کارکنانش را از نظر مالی تا حد توانش و گاهی بیش از انتظار آنها تامین می کند. تناه وقتی روبروی مغازه شا یک صف طویل به چشم نمی خورد که او پشت میزش مشغول حساب و کتاب است. همه کارشان را به سرعت انجام می دهند و هیچ کس معطل نمی شود. تنها چیزی که سکوت سنگین او را می شکند و او را به یکباره از جا بلند می کند شنیدن نام فری کثیف از مشتریانش است همین یک کلمه برای به جوش آمدن او کافی است. او تعصب خاصی به مغازه و حرفه اش دارد.


پسر فریدون هم از پدر در مقابل نام های مختلفی که بر مغازه اش گذاشته اند به شدت طرفداری می کند: «نزدیک به 40 سال است که این مغازه تاسیس شده و پابرجاست و حتی یک روز هم در مغازه بسته نشده است. پدر در تمام عمرش رنگ کلانتری را هم ندیده و این اسم هایی را که درباره مغازه اش گفته می شود به خاطر رقبایی بود که همیشه داشته و چشم دیدن پیشرفت او را نداشته اند.» بهزاد – پسرش – می گوید: «پدرم ساعت 8 صبح بلند می شود و می رود قصابی، گوشت ها را تحویل می گیرد. یک نفر را هم گذاشته آنجا که در غیاب خودش نظارت کند گوشت استیک حتی یک خال چربی نداشته باشد. بعد می رود سراغ خرید کاهو و گوجه و ساعت 5/10 به بعد می آید اینجا می نشیند مشغول درست کردن سس می شود. چنان با آرامش و دقت این کار را انجام می دهد که نگو. در واقع با کارش عشق می کند. خیلی لذت می برد از اینکه دست پخت اش را مردم دوست دارند.»

راز سس را نمی گویم

از آقا فریدون می پرسیم: «راز این سس را می گویید؟ می گویید: «مگر دیوانه ام. اگر بگویم که دیگر هیچی باقی نمی ماند. تازه این سیس اصلی من نیست. اگر من سس اصلی ساندویچ و سس تند مخصوصم را درست کنم اینقدر اینجا ازدحام می شود که دیگر نمی توان کنترل کرد. همین جوری ببین چقدر ماشین اینجا می ایستد و خیابان شلوغ می شود.


اگر آن سس اصلی را درست کنم دیگر واویلا. تازه الان با روغن مایع سس درست می کنم. قدیم ها با روغن زیتون درست می کردم.» پسرش تعریف می کرد که رویال استیک و فیله مرغ، غذاهای ابداعی پدرش هستند که قبل از او هیچ کس در ایران نمی شناخته. خودش می گوید: «اول که فیله مرغ زدم بقیه ساندویچی ها فکر می کردند ماهی است. باورشان نمی شد فیله مرغ سرخ شده است. رویال استیک را هم خودم درست کردم. ژامبون و پینر را می گذارم روی استیک که هر جوانی حتی ورزشکارها را هم سیر می کند.»


شب های کثیف

*پنج شنبه شب ها، جمعه شب ها و هر شب و هر روز ظهر، مغازه فریدون پاتوق کسانی که به هر دلیلی اعم از خوشرنگی، کیفیت غذا و حتی گاهی هم به یاد قدیم ها و برای زنده کردن خاطرات گذشته و نه فقط خوب بودن غذا به آنجا می روند.

*مغازه فریدون جایی برای غذاخوردن ندارد و همه مجبورند یا کنار ماشین یا داخل ماشین (که اکثرا دارای ماشین های مدل بالا هستند) غذای خود را میل کنند. البته این نبود جا برای غذاخوردن باعث نارضایتی همه نیست و علیرضا 24 ساله که از پنج سالگی مشتری فریدون است از این قضیه بسیار ابراز رضایت می کند: «اینکه جایی برای غذاخوردن نداره خیلی بهتره، چون معلوم می شه ماشین های مدل بالا واسه کیه.»


*علی که به قول خودش تا حالا خیلی از معروف ها را در صف «فری کثیف» زیارت کرده می گوید: «فکرشو بکن که ماهایا پطروسیان به خاطر یه ساندویچ نیم ساعت وایسته تو خیابون!» او از دورانی که زیاد به مغازه فری می رفته حرف می زند: «برای اولین بار سال 77 به اونجا رفتم اون موقع ساندویچ هاش حرف نداشت طوری که مشتری اش شدم. غذاهایش به طور وحشتناکی پر از سس بود و کیفیت علای هم داشت. سیب زمینی هاش رو دیگه نگو. آن قدر به خاطرش رفتیم و اومدیم که با پسرش رفیق شدیم. توی تهرانپارس یه مدت پیتزافروشی زد که من تا حالا به خوشمزگی پیتزارهایش نخوردم. اونجا سالادش دقیقا اندازه پیتزاهاش بود اما الان کیفیت غذاش خوب نیست! هنوز هم به یاد قدیما اینجا می یام، حیت کیفیت سیب زمینی هم افت کرده، باید به یاد گذشته اینجا اومد اما نباید انتظار کیفیت غذا را داشت.»

*همه کسانی که برای خرید غذا به مغازه فریدون آمدند از یک چیز به شدت گله مدند و آن اینکه سیب زمینی را بدون غذا نمی دهد، درصورتی که اکثر مشتریانش سیب زمینی را به تنهایی، یک وعده غذا می دانند.


*زمانی که از چرایی انتخاب اسم کثیف می پرسیم در صف طویل مغازه زمزمه هایی شروع می شود: «من از منبعی شنیدم چون قبل از انقلاب گوشت غیرمجاز سرو می کرده به فری کثیفه معروف شده. ولی فکر کنم دروغه!» یا «تو جوونیاش می گن لات بوده و به خاطر اخلاق تند و بدش اول به فردی کثیف معروف شده.» مهرداد 34 سله هم توصیه می کند بعد از گذراندن صف طویل مغازه فریدون به هیچ وجه صاحب مغازه را با اسم فری و مخصوصا کثیف صدا نزنید چراکه او عبرت گرفته است: «یک بار تو همین صف بودم که یکی موبایلش زنگ می زنه و بعد از سلام و علیک می گه الان تو «فری کثافتم.» از بخت بدشم خود فریدون تو مغازه بوده و با او فرد دست به یقه می شه.»

*اگر بخواهیم براساس نظر مشتریان درباره بهترین ساندویچ های فریدون نتیجه ای بگیریم به این لیست می رسیم: ساندویچ های ویژه مخصوص، رویال استیک، همبرگر، رویال هات داگ و قارچ سوخاری.

گفت و گو با مالک پدیده شاندیز درباره رازهای موفقیتش

گفت و گو با مالک پدیده شاندیز درباره رازهای موفقیتش

شاید تا الان نام «محسن پهلوان» را نشنیده باشید؛ اما قطعا کارهایی که او کرده، شما را به تحسین واداشته است! او که پیش از این درکار ساخت و ساز بوده، درسال‌های گذشته با راه‌اندازی رستوران‌های زنجیره‌ای «شاندیز» درایران، امارات و افغانستان سروصدای زیادی راه انداخته...

شاید تا الان نام «محسن پهلوان» را نشنیده باشید؛ اما قطعا کارهایی که او کرده، شما را به تحسین واداشته است! او که پیش از این درکار ساخت و ساز بوده، درسال‌های گذشته با راه‌اندازی رستوران‌های زنجیره‌ای «شاندیز» درایران، امارات و افغانستان سروصدای زیادی راه انداخته. آخرین رستوران او «پدیده شاندیز» نام دارد که در 6 ماه ابتدایی سال 88 با مانور تبلیغاتی روی همزمانی تولد امام رضا(ع) با روز 8/8/88، تیزرهای تلویزیونی گوناگونی را در صداوسیما روی آنتن فرستاد.  

به گزارش ویوان نیوز, پهلوان در گفت‌و‌گویی، از ایده‌هایش حرف می‌زند و از این‌که چطور دست به هرکاری زده، اتفاقی ویژه در همان حوزه به حساب آمده است.

در کار ساخت و ساز بودم


بچه خیابان تهران، مشهد هستم. نسل در نسل، ما در کارهای ساختمانی بودیم. کاشی‌کاری‌های حرم امام رضا (ع) و بقعه خواجه‌ربیع، کار پدربزرگ من بوده. برای همین ما هم درکار ساخت و ساز افتادیم. مجتمع سازی و ویلا سازی و... ؛ اما با این حال در تمام مدتی که در کار ساخت و ساز بودم، هرچند روز یک مرتبه به رستوران شاندیز سر می‌زدم. چون بهترین جایی بود که می‌توانستیم در مشهد غذا بخوریم. این رفت‌و آمدها باعث شد ما یک کار مشارکتی را آغاز کنیم؛ سال 1376 بود که با همکاری یکی از رستوران‌های زنجیره‌ای شاندیز، رستوران شاندیز خیابان جردن تهران را برپا کردیم. یک سال طول کشید آن را بسازیم تا در سال 77 افتتاح شد. اگر هم یادتان باشد رستوران شاندیز جردن، اولین رستورانی بود که تبلیغات تلویزیونی داشت. درآن زمان به طور معمول، کسی برای رستوران، تبلیغات تلویزیونی نداشت باشد.

روزی که خیابان جردن قفل شد


روزی که می‌خواستیم رستوران شاندیز را در تهران افتتاح کنیم، ساعت 5/11 صبح، پلیس راهنمایی و رانندگی بلوار صبا را بست. آنقدر جمعیت آمده بود که تمام خیابان جردن قفل شده بود! تصور می‌کنم 8-7 هزار نفر، برای افتتاح رستوران آمده بودند. این در وضعیتی بود که ما در رستوران، فقط 180 صندلی داشتیم. من در عمرم، این‌قدر فحش نخورده بودم؛ یکی از کرج آمده بود، تا در روز افتتاح رستوران غذا بخورد! اما ساعت 5/11 که رسید، ناهار تمام شده بود.
ما برای روز افتتاحیه 500 غذا آماده داشتیم.تصور نمی‌کردم اینقدر از رستوران استقبال کنند. تنها کاری که توانستیم انجام دهیم این بود که 500 نفر از آن جمعیت را ثبت‌نام کردیم تا به ترتیب به سالن بیایند و غذا بخورند.
از دیگران هم عذرخواهی‌کردیم. به خاطر همین تبلیغات بود که رستوران شاندیز تا حالا هیچ وعده غذایی نبوده که میز خالی داشته باشد. ما فقط 3 روز قبل و 2 روز پس از افتتاح رستوران، تبلیغات داشتیم و هنوز هم از آن سود می‌بریم.

بازی تبلیغات را یاد گرفتم


من بازی تبلیغات را از یک گروه قدرتمند به‌نام «ارمغان بهزیستی» یاد گرفتم؛ اگر یادتان باشد این گروه برگه‌هایی را با 200 تومان به مردم می‌فروختند تا در قرعه‌کشی‌جایزه‌های نقدی شرکت کنند. درواقع کاغذ می‌فروختند به مردم. یک تیم بازرگانی فرانسوی هم پشت ماجرا بود. شانسی که من آوردم، این بود که یکی از دوستان، من را با این تیم آشنا کرد. روزی که من با این تیم بازرگانی دیدار کردم، پیشنهاد کردند برای افتتاح رستوران شاندیز در جردن تبلیغ کنم. من هم قبول کردم. این اتفاق باعث شد، من بازی تبلیغات را آغاز کنم. آن زمان کل هزینه‌ای که برای افتتاح رستوران شاندیز کردم، 22 میلیون تومان بود. اما 28 میلیون تومان برای تبلیغات خرج کردم. اولین کاری که با این تیم فرانسوی کردم، طراحی یک جدول تبلیغاتی بود. جدولی که در آن حتی شماره صفحه و روزی که تبلیغات‌مان در روزنامه‌ها چاپ می‌شد، آمده بود. در این جدول آمده بود که در فلان روز و فلان ساعت، چه اتفاق تبلیغاتی برای رستوران شاندیز می‌افتد. ما کاری کردیم که 3 روز مانده به افتتاح رستوران، هرکسی از خواب بیدار می‌شد، نام رستوران «شاندیز جردن» را می‌شنید. به‌ این ترتیب که اگرکسی روزنامه را باز می‌کرد، تبلیغ رستوران بود. در رادیو، تبلیغ رستوران را می‌شنید. درتلویزیون، تبلیغ رستوران را می‌دید. حتی اگر درمعرض هیچ یک از این تبلیغات هم نبود، وقتی به سمت محل کارش‌ می‌رفت، تراکت‌های رستوران شاندیز را روی شیشه ماشینش می‌دید. یک جور بمباران تبلیغاتی بود. ما حتی یک بیل‌بورد هم در مشهد زدیم که رستوران شاندیز در تهران افتتاح می‌شود. اتفاقاتی افتاد که در بازی تبلیغات جا افتادم و آن را یاد گرفتم.

دوم بهمن هر سال، یک افتتاح
رستوران شاندیز جردن، روز دوم بهمن ماه 1377 افتتاح شد. دوم بهمن ماه، روز تولد من است و برای همین هم برای افتتاح رستوران، این روز را انتخاب کردم. یک سال بعد در روز دوم بهمن 1378، دردبی رستوران افتتاح کردم. همین روز درسال 1379 خانه شاندیز بزرگراه صدر را افتتاح کردم. با خودم عهد کردم هر سال روز دوم بهمن ماه، یک رستوران افتتاح کنم! بعد از اینها رستوران «گراند‌هتل» در شهرک سینمایی غزالی و آشپزخانه مشهدی‌ها در چهارراه استانبول را افتتاح کردم. بعد هم رستوران شاندیز در افغانستان را راه‌اندازی کردم و پشت سر آن در روز دوم بهمن ماه سال بعد، رستوران «پدیده شاندیز» آغاز به کار کرد.


تجارت درافغانستان
پیش از این‌که رستوران پدیده شاندیز را افتتاح کنم، برای مدت زیادی در افغانستان بودم. هنوز سر و صدای جنگ در افغانستان نخوابیده بود که سرمایه‌ای زیاد را با خودم برداشتم و رفتم افغانستان. آن دورانی که من به افغانستان رفتم، از ساعت 6 بعدازظهر در کابل حکومت نظامی بود و سروصدای درگیری‌های پراکنده هم در حاشیه کابل شنیده می‌شد. برق و آب نبود. با سطل از چاه، آب می‌کشیدیم. هیچ امکاناتی نبود. درآن وضعیت، من با شهردار کابل مذاکراتی داشتم و توانستم 4هزار متر زمین بگیرم. اصلا برایشان قابل باور نبود که یک خارجی، بخواهد در افغانستان جنگ‌زده سرمایه‌گذاری کند. به آنها وعده دادم یک رستوران شیک در افغانستان بسازم. آنها هم، این 4 هزار متر زمین را به من دادند. پس از این‌که رستوران را کلنگ زدم، فهمیدم درافغانستان، غیر از آجر و شن رودخانه، مصالح دیگری برای ساخت و ساز وجود ندارد. برای همین هم، چاره‌ای نداشتم جز این‌که تمام مصالح را از مشهد بخرم و بار کامیون کنم و بیاورم کابل. رستورانی با هزار و 800 متر زیر بنا را با این کمبود‌ها ساختم. 3 ماه و نیمه آن را افتتاح کردم. تمام کارهای ساختمانی آن رستوران هم، به زمستان خورده بود تا به روز دوم بهمن ماه برسد. پس از این‌که رستوران را افتتاح کردم، پاتوقی شد برای وزیران افغانستان. حتی حامد کرزای هم، برای یک وعده به رستوران ما آمد. از همه مهم‌تر چیزی ‌که برای سفارت ایران هم غیرقابل پیش‌بینی بود، حضور زلمای خلیل‌زاد، سفیر وقت ایالات متحده آمریکا در رستوران ما بود.


خرید حق انحصاری بیل‌بورد از حامد کرزای
پس از افتتاح رستوران در افغانستان، من به فکر یک تجارت دیگر در افغانستان افتادم؛ برای همین هم، تمام حق انحصاری بیل‌بورد‌های تبلیغاتی افغانستان را به مدت 20 سال از حامد کرزای گرفتم. براساس قراردادی که با کرزای بستم، برای 20 سال حق انحصاری بیل‌بورد‌ها به من واگذار شد. دریک دیدار رسمی، حامد کرزای به همراه 7 تن از وزیرانش پای این قرارداد را امضا کردند. البته اصلا نمی‌دانستند فضای شهر را می‌فروشند. برای همین هم، یک هواپیما گرفتم و چندنفر از وزرا را با خود به ایران آوردم تا در دیدار با شهرداری تهران، متوجه شدند بیل‌بوردهای تبلیغاتی، یکی از روش‌های درآمدزایی شهری است. قرارداد بدی هم نبستم؛ سودی که از تبلیغات نصیب‌مان می‌شد، یک سوم به دولت افغانستان می‌رسید، دو سوم به من. تا الان 450 بیل‌بورد تبلیغاتی در افغانستان نصب کرده‌ایم. در این وضعیت، دیگر در افغانستان شروع کردم به ساختمان سازی. چند مجتمع را کلنگ زدم. البته دراین مدت، آستان قدس رضوی هم، در افغانستان سرمایه‌گذاری کرد و شریک ما شد. تا پیش از این، ما شرکت «ایران- افغان» بودیم. پس از آن شدیم، شرکت «ایران- افغان- رضوی.» 40 درصد من،30 درصد آستان قدس، 30 درصد هم دولت افغانستان. من در این مدت، تجارت در ایران را ضعیف کرده بودم. مدیریت کارهای ایران را به یکی از دوستان سپرده بودم. 2 هفته افغانستان بودم و یک هفته ایران.


داستان پدیده شاندیز
اما داستان «پدیده شاندیز». یک روز دریکی از باغ‌هایم در شاندیز نشسته بودم. جمعی از دوستان بودیم و شهردار شاندیز هم بود. او من را دعوت کرد، فردای آن روز به دفتر شهردار بروم. روز بعد شهردار شاندیز به من گفت یکی از پارک‌های شاندیز، تبدیل شده به پاتوق معتادان. از من خواهش کرد دراین پارک سرمایه‌گذاری کنم. من اصلا درآن موقعیت نمی‌خواستم در ایران تجارت کنم؛ اما همین‌طوری حرف زدیم و رسیدیم به جایی که 200 میلیون تومان در این پارک سرمایه‌گذاری کنیم و به‌مدت 17 سال، از این فضا استفاده کنم، پس از 17سال هم، همه چیز را به شهردار شاندیز تحویل بدهم. شوخی شوخی کار را آغاز کردم و یک دفعه تبدیل شد به جدی‌ترین پروژه‌ای که در دست دارم. آلوده کار شدم. کاری که بنا بود با 200 میلیون تومان تمام شود، دیدم با 2 میلیارد تومان هم جمع نمی‌شود. به‌ هرحال، این پروژه و کاری که به‌عنوان سرگرمی آغاز شده بود، شد آبروی من. پروژه با 4 میلیارد تومان تمام شد. 8 هزار متر زیربنا اینجا ساختم. برای همین هم شهرداری شاندیز، 3 سال به زمان بهره‌برداری اضافه کرد و قراردادمان شد 20 سال. از آن سو هم 2 سال و نیم زمان برای ساخت و ساز گرفته بودم، ولی پروژه در6 ماه تمام شد. اینجا هم 2 سال دیگر جلو افتادم. رستوران که افتتاح شد برگشتم افغانستان تا به کارهای عقب افتاده بپردازم؛ تلفنی «پدیده شاندیز» را مدیریت می‌کردم؛ اما باز هم نشد و مجبور شدم دوباره به ایران برگردم.

نوروز رویایی شاندیز
زمانی‌که برای مدیریت «پدیده شاندیز» به ایران برگشتم، 2 هفته به عید نوروز مانده بود. بازهم بمباران تبلیغاتی را آغاز کردم. جوری شد که در نوروز آن سال، درحد انفجار فروختیم. اینجا 3 هزار نفر ظرفیت داریم. یعنی اگر 3 هزار نفر هم‌زمان بیایند پدیده شاندیز، برای نشستن همه جا داریم. درایران، رستورانی نداریم که با این ظرفیت رقابت کند. در دنیا هم فقط رستورانی در دمشق سوریه ساخته شده که ظرفیت آن 6 هزار نفر است. البته ما در پدیده شاندیز در یک وعده، 8 هزار غذا دادیم. درحالی‌که در رستوران دمشق هر میز در هر وعده، یک‌بار استفاده می‌شود و بیش از 6 هزار غذا سرو نمی‌کنند. این رکورد درهیچ جای دنیا ثبت نشده. هرچند شاید درآشپزخانه‌های بیرون‌‌بر رکورد بهتری داشته باشند، ولی ما این 8 هزار غذا را داخل رستوران سرو کردیم.

پروژه‌های جدید من
جدیدترین پروژه من راه‌اندازی شعبه پدیده شاندیز در تهران است. فعلا به دنبال خرید زمین آن هستم و مذاکراتی را هم با ارتش داشتم تا زمینی را در اقدسیه تهران بخرم؛ اما یک پروژه بزرگ دیگر هم دارم. می‌خواهم کلنگ بزرگترین مجموعه تفریحی خاورمیانه را در شاندیز بزنم. در این پروژه تعهد می‌دهیم فاز اول آن را که 210 هزار متر زیربنا دارد، در عرض یک سال بسازم. قرارداد ساخت آن را با یک شرکت آلمانی- اسپانیایی بسته‌ام.
در این پروژه، بزرگ‌ترین شهربازی سرپوشیده خاورمیانه را تاسیس خواهم کرد. یک مرکز خرید بزرگ، یک مجموعه رستوران و تالارهای پذیرایی هم درنظر دارم.


نقل از :زندگی ایده آل

هانی چگونه برند شد؟ چگونه این زن "بانوی اول رستوران‌های ایران"

هانی چگونه برند شد؟ چگونه این زن "بانوی اول رستوران‌های ایران" شد؟

رستوران‌داری شغل آبا و اجدادی خانواده پدری خانم فاطمه طریقت منفرد است وافتتاح هانی به دست خانم طریقت در اسفند 1359 یک گام بزرگ بود. 

آتش برای خیلی‌ها پایان دهنده دوره مهمی از زندگی است؛ چه بسیار کسانی که خاکسترنشین آتشی شده‌اند که هرگز مهار نشد؛ اما اگر شما فاطمه طریقت باشید همه چیز متفاوت خواهد بود.
 
به گزارش ویوان نیوز به نقل از تولید ایرانی، فاطمه طریقت‌منفرد؛ مؤسس رستوران "هانی" در تهران از 27 سال پیش کار خود را آغاز کرد؛ اگرچه در آغاز کار با مخالفت جدی پدر خود روبه‌رو بود، اما پشتکار این زن با اراده باعث شد این رستوران در رده رستوران‌های معروف تهران قرار گیرد.

برای خانم طریقت همه چیز از یک آتش سوزی شروع شد، دقیقا 32 سال پیش، کارخانه چمدان سازی حاج اکبر کبریتچی سوخت و اعتبار خاندان بر باد رفت، همین شد که خانم خانه به فکر شغل آبا و اجدادی افتاد و تصمیم گرفت به کمک همسرش بیاید.

وی با وجود تمام مخالفت‌ها آستین‌ها را بالا زد و سراغ سیخ کباب و دیگ برنج رفت. فاطمه طریقت منفرد، موفق شد رستورانی را راه بیندازد. رستورانی که دقیقا یک روز قبل از تولد آخرین فرزندش افتتاح شد و نام‌ «هانی»  پسر سوم خانواده را بر خود گرفت نامی که حالا برای خود برند بزرگی به شمار می‌رود.

رستوران‌داری شغل آبا و اجدادی خانواده پدری خانم فاطمه طریقت منفرد است؛ تقریبا تمام مردان خانواده او به این حرفه اشتغال داشته‌اند؛ پدرش نیز رستوران طریقت را در سال 1317 راه اندازی کرد، اما افتتاح هانی به دست خانم طریقت در اسفند 1359 یک گام بزرگ بود.

خانواده طریقت، خانواده بزرگ و مذهبی بود که کار کردن زنان در آن عیب بزرگی به شمار می‌‌رفت و دختران حق نداشتند بیشتر از مقطع ابتدایی تحصیل کنند. آنها باید آماده می شدند تا همسری خوب و مادری مهربان باشند.

فاطمه نیز همین‌گونه و براساس سنت قدیمی خانواده بزرگ شد و برخلاف میل باطنی به اجبار پدر ازدواج کرد که این وصلت با وجود 5 فرزند (4پسر و یک دختر) در بیستمین سال به جدایی کشید و فاطمه به تنهایی بار رستوران داری را به دوش کشید.

احترام به قانون، داشتن نظم و انضباط در کار و عشق به ایران از خصوصیت‌های مهم این زن برجسته است، رمز موفقیت وی در حیطه کاری، نکته سنجی و ریزه‌کاری‌هایی است که شخصا" و با نظارت کامل وی انجام می‌پذیرد.

هم‌اکنون روزانه حدود 60 منوی غذا سرد و گرم در رستوران‌ هانی سرو می‌شود که رضایت مشتری‌های ایرانی و خارجی را به خود جلب کرده است.

راز موفقیت مدیر رستوران هانی از زبان خودش

خیلی‌ها می‌پرسند که راز این موفقیت چیست؟ باید بگویم رمز اصلی‌اش این است که من هیچ وقت از زیر کار در نرفته‌ام، حتی شاید خیلی وقت‌ها پیش آمده که کارم را به خانواده ترجیح داده‌ام که درست هم نبوده؛ اما خب کاری که من انجام می‌دهم مسئولیت سنگینی دارد و حتی فکر می‌کنم کمتر از کار یک پزشک نیست، چون یک اشتباه ممکن است حوادثی را به وجود بیاورد که جبرانش خیلی سخت باشد... با این وجود تمام این سختی‌ها و خستگی‌ها وقتی که مردم می‌آیند و به خاطر کیفیت کار تشکر می‌کنند خستگی از تنم بیرون می‌رود. خانم طریقت به شدت عاشق کارش است می‌گوید می‌توانست بی‌خیال همه چیز شود ولی وجدان کاری و تعهد مانع است.

شغل مردانه با کارگران مرد

می‌دانم که این تصور برای خیلی‌ها وجود دارد که رستوران‌داری یک شغل مردانه است. به عنوان یکی از معدود زنان رستوران‌دار ایرانی، هر چند منش و شخصیت رفتاری افراد را مهمترین عامل در انتخاب‌شان برای کار می‌دانم اما معتقدم کار کردن با آقایان راحت‌تر است. به خاطر همین بیشتر کارمندان رستورانم را مردها تشکیل می‌دهند. در آشپزخانه‌هانی هر چند خودم سرآشپز و رئیس هستم اما تمام آشپزهای مشغول به کار که تحت تعلیم خودم بوده‌اند، مرد هستند.

کارگران در عین راضی بودن از مدیریت خانم طریقت؛ ایشان را به عنوان تنها و یگانه قدرت مسلط بر کار پذیرا هستند.

هیچ وقت این‌طور فکر نکردم که رئیس رستوران هستم پس باید فقط بروم و بیایم و یک نظارت از راه دور داشته باشم. من روی کارم و غذایی که به دست مردم می‌رسد نظارت کامل دارم چون کارم را فوق‌العاده دوست دارم، خودم از 15سالگی کار کرده‌ام و از 27سالگی رسما وارد رستوران شدم.

کارآفرینان نباید فقط از دولت انتظار حمایت داشته باشند

من به عنوان یک کار آفرین به حمایت دولت نیاز دارم، البته برای گسترش کارآفرینی فقط و فقط نباید از دولت انتظار داشته باشیم.

اگر از مشکلات خود و همکارانم بخواهم بگویم این است که ما سه برابر حد نیاز کارگر داریم، چرا که به علت تورم زیاد و گرانی خانه و اجاره بها اکثر کارگران خانواده‌شان در شهرستان به سر می‌برند و آنها باید مرتب به خانواده‌شان سرکشی کنند.

ما هم در غیبت آنها از نیروهای دیگر استفاده می‌کنیم و این باعث شده کارگر هر مجموعه به سه برابر افزایش و هزینه سرباری را برای واحد ایجاد کند. بیمه، حقوق و‌ موارد دیگر.

جوابگویی وزارت دارایی بدون توجه به موارد بالا واحدها را ممیزی می‌کنند که تو اگر فروش نداری چرا آنقدر کارگر داری؟ ممیز هم حق دارد، ولی به نظر بنده باید اطلاعات در این مورد کسب شود تا ممیز هم بتواند عادلانه تصمیم بگیرد.

از مسئولان درخواست می کنم که تمهیدات و تسهیلات را برای ایجاد کار در مملکت فراهم کنند تا قشرهای زحمتکش و کارآفرین از دور بیرون نروند تا جامعه دچار کمبود نگردند.

 

آداب میهمانی رفتن و میهمانی دادن

آداب میهمانی رفتن و میهمانی دادن

میـهـمانـی دادن و میـهـمـانـی رفـتـن نـیـز بـه نوبه خود واجد آداب و اصول اساسی است که می بایست به دقت رعایت گـردند تـا اوقــات مــفـرح، بــی خطر و بیاد ماندنی هم برای میزبان و هم میهمانان فراهم آید.آیا می خواهید میزبانی شما در همه جهات تمام و کمال باشد؟ این مقاله به شما کمک می کند تا یک میهمانی بی نقص داشته باشید...

میـهـمانـی دادن و میـهـمـانـی رفـتـن نـیـز بـه نوبه خود واجد آداب و اصول اساسی است که می بایست به دقت رعایت گـردند تـا اوقــات مــفـرح، بــی خطر و بیاد ماندنی هم برای میزبان و هم میهمانان فراهم آید.آیا می خواهید میزبانی شما در همه جهات تمام و کمال باشد؟ این مقاله به شما کمک می کند تا یک میهمانی بی نقص داشته باشید

1- اول ببینید چه تعداد مهمان دارید. اگر تعداد بچه ها زیاد باشد، می توانید یک میز مخصوص فقط برای بچه ها بچینید. اما اگر می خواهید که بچه ها هم سر همان میز اصلی بنشینند، اگر بچه های خیلی کوچک هم در جمع وجود داشته باشد، باید از صندلی های مخصوص کودکان استفاده کنید.

2- تعیین کنید که چه تعداد از مهمانان می نشینند. برای راحتی بیشتر پدر و مادرها بهتر است پیش فرزندانشان بنشینند. اگر مهمان مرد هم باشد، مطابق اصول باید سمت راست میزبان زن بنشیند و اگر مهمان زن در بین مهمانان باشد باید سمت راست میزبان مرد بنشیند. برای مهمانی های بزرگ باید ببینید چه کسانی بهتر با هم ارتباط دارند و آنها را پیش هم بنشانید. خیلی ها دوست دارند مردها و زن ها یکی درمیان بنشینند اما لازم نیست.

3- تصمیم بگیرید که می خواهید از رومیزی استفاده کنید یا خیر. اگر رومیزیتان سفید و جنس آن لیز باشد لازم است که زیر آن حتماً چیزی بیندازید که روی میز لیز نخورد. رومیزی باید تقریباً به اندازه ۳۰ سانتیمتر از میز آویزان باشد. اگر شامتان بوفه است، رومیزی باید تا زمین باشد.

4- وقتی رومیزی را تنظیم کردید می توانید میز را بچینید. با تا کردن دستمال ها شروع کنید و آنها را در وسط جای نشستن هر مهمان قرار دهید.

5- چنگال بزرگ را در سمت چپ دستمال و چنگال کوچک سالاد را در سمت چپ چاقوی بزرگ قرار دهید.

6- یک بشقاب مخصوص سالاد در سمت چپ چاقوها بگذارید. بشقاب غذا وقتی مهمانان می نشسنند نباید روی میز باشد.

7- یک چاقو در سمت راست دستمال بگذارید طوریکه قسمت برش دهنده آن به سمت بشقاب باشد. اگر غذایتان استیک یا مرغ است می توانید از چاقوی استیک هم استفاده کنید.

8- اگر سوپ و سالاد هم دارید تعداد قاشق هایی که روی میز می گذارید باید دو عدد باشد. قاشق کوچک دسرخوری باید در سمت راست چاقو و قاشق سوپ خوری باید در سمت راست قاشق دسرخوری باشد. همچنین می توانید قاشق دسرخوری را درست موقع سرو دسر روی میز بگذارید.

9- بشقاب نان را با یک چاقوی کره خوری در فاصله ۵ سانتیمتری بالای چنگالها بگذارید.

10- لیوان آب را در فاصله ۵ سانتیمتری بالای چاقوها بگذارید. در سمت راست این لیوان می توانید گیلاس نوشیدنی را قرار دهید.

11- اگر قهوه یا چای هم سرو می کنید، یک فنجان در سمت راست همه این وسائل و یک قاشق چای خوری در سمت راست فنجان قرار دهید.

12- هیچوقت دو نفری را که همیشه کارشان به بحث های طولانی و بد می کشد را کنار هم ننشانید.

13- حداقل سه چهار ساعت قبل از برگزاری مهمانی میوه ها را با سلیقه تمام در ظرف یا سبد میوه بچینید.

14- برای زیباتر شدن ظرف میوه میتوانید از برگ و گل طبیعی برای تزیین استفاده نمایید.

15- میوه انار را میتوانید بصورت دانه شده سرو نمایید.

16- میز غذا را میتوانید پیش از ورود مهمانان آماده نمایید.

17- هر وسیله ای که با دست راست گرفته میشود مانند کارد،قاشق و لیوان طرف راست و هر چه با دست چپ گرفته میشود مانند چنگال طرف چپ بگذارید.

18- وسط میز را میتوانید با یک گلدان گل تزیین نمایید.

19- بر سر سفره غذا گلهایی را که دارای عطر تند هستند مانند گل مریم قرار ندهیدزیرا عطر تند گل با عطر غذاها قاطی شده و بوی نامناسبی ایجاد میکند.

20- سعی کنید ظرفهایی که در مهمانی استفاده میکنید از لحاظ جنس، رنگ و مدل با هم هماهنگی داشته باشد.

21- برای مهمانی شام میتوانید شمعدان را در دو طرف طولی میز قرار داده و در هنگام صرف شام از نور سالن کم کرده و شمعها را روشن نمایید.

22- برای چیدن میز نهار احتیاج به شمعدان نیست و به جای گلدان میتوانید یک ظرف میوه وسط میز بگذارید.

23- برای چیدن میز صبحانه از یک رومیزی زیبا استفاده نمایید و یک گلدان گل در وسط میز قرار دهید.برای هر فرد یک فنجان و نعلبکی چایخوری ،کارد کره خوری و قاشق مربا خوری و دستمال اختصاصی بگذارید.

24- اگر برای گرم کردن نان از تستر استفاده می کنید دستگاه را نزدیک میز صبحانه قرار دهید.

25- شما میتوانید با هر چه در منزل دارید غذا را از سادگی در آورده و جلوه خاصی به آن بدهید.مثلا روی دیس برنج را با زعفران ،کشمش،زرشک،خلال پسته و پرتقال تزیین نمایید.

26- روی کاسه ماست را با برگهای نعناع،زعفران و پودر گل سرخ تزیین نمایید.

27- برای سبد سبزی نیز میتوانید تربچه و پیازچه را برش زده و داخل آب سرد بگذارید تا کاملا باز شود و سپس برای تزیین روی سبزی از آن استفاده نمایید.

28- برای مهمانی نهار معمولا پیش از نهار هیچگونه پذیرایی انجام نمیشود و شاید فقط یک فنجان چای یا شربت،زیرا فاصله ورود مهمانان تا صرف نهار کوتاه است اشتهای آنان با پذیرایی قبل از نهار از بین میرود.بعد از نهار اول با شیرینی و چای و دسر و سپس با میوه و آجیل پذیرایی انجام میشود.

29- برای مهمانی شام در فصل تابستان با آب میوه خنک یا فالوده و بستنی پذیرایی را شروع نمایید و شیرینی و چای را برای بعد از شام بگذارید.در فصل زمستان با شیرکاکایو،قهوه و چای همراه با شیرینی پذیرایی را آغاز نمایید.

30- پس از صرف غذا مهمان را تنها نگذارید و سرگرم ظرف شستن و نظافت نشوید. حتی اگر مهمان خودمانی باشد،نظافت و ظرف شستن در حضور او کار نابجایی است زیرا اصل برگزاری مهمانی بر اساس دیدن و رفع دلتنگی است نه خوردن و جمع کردن و شستن.

31- بهتر است آقا و خانم میزبان در انتهای میز غذا خوری و یا در وسط میز روبروی یکدیگر بنشینند.

32- زوج متاهل باید روبروی یکدیگر و زوج نامزد باید در کنار یکدیگر بنشیند.

33- باید سعی شود که گروهای سنی در کنار یکدیگر بنشینند به طوری که بزرگت ترهای فامیل در راس میز و جوانتر ها در سمت دیگر.

34- غذا باید در جهت عقربه های ساعت و از چپ به راست سرو گردد و ظروف غذا باید از سمت راست مهمانها جمع آوری کرد.

چگونه میهمان خوبی باشیم

35- پیش از آن که میزبان شروع به صرف غذا نکرده نباید شروع به صرف غذا کرد.

36- اگر چیزی روی میز خواستید و دستتان نمی رسد خودتان سعی نکنید آن را بردارید بلکه از فردی که نزدیک است بخواهید آن را به شما بدهد.

37- هنگامی که غذا خوردنتان تمام شد هیچ گاه بشقابتان را به سمت جلو هل ندهید این عمل خلاف آداب و معاشرت است.

38- برای بریدن و خرد کردن غذا چنگال را به دست چپ و کارد را با دست راست گرفته و سپس با چنگال آن چیزی را که می خواهید ببرید محکم نگه دارید و با چاقو آن را ببرید سپس چنگال را به دست راست منتقل و میل کنید.

39- هیچ گاه پیش از چشیدن غذا به آن ادویه نزنید این عمل باعث بی احترامی به میزبان و آشپز است.

40- هیچ گاه سر میز غذا سیگار روشن نکنید.

41- هنگامی که از غذا خوردن فارغ شدید دستتان را روی زانو و یا میز (مچ دست روی لبه میز) قرار دهید. هیچگاه هنگام صرف غذا آرنج را روی میز قرار ندهید.

42- هیچ گاه سوپ را برای این که سرد شود فوت نکنید. بلکه صبر کنید تا خودش خنک شود.

43- غذاهایی که شما مجازید با دست بخورید عبارتند از : تکه نان , بلال , گوشت دنده, بال و استخوان مرغ , ساندویچ , میوه های کوچک, شیرینی , سیب زمینی سرخ کرده, چیپس و پیتزا.

44- هیچ گاه کارد و چنگال و قاشقی که استفاده می کنید مجددا روی میز قرار ندهید, بلکه آن را روی بشقاب بگذارید.

45- اگر قاشق یا کارد و چنگال شما به زمین افتاد آن را بردارید و به میزبان و یا پیشخدمت بدهید و تمیز آن را درخواست کنید.

46- پیش از نوشیدن مایعات لبهای خود را با دستمال پاک کنید تا جای لک چربی روی لیوان شما نمایان نشود.

47- هرگاه چیزی را سهوا روی لباس میهمان دیگری ریختید با خونسردی از وی عذر خواهی کنید و بگذارید خود فرد و یا پیشخدمت آن را تمیز کند. خودتان اقدام به تمیز کردن لباس فرد نکنید.

48- اگر حشره تار مو یا هر چیز دیگر را در غذای خود یافتید آن را اعلام نکنید بلکه مخفیانه آن را از غذایتان خارج کنید.

49- همیشه در انتهای صرف غذا از میزبان یا آشپز تشکر کنید و از غذا تعریف کنید.

50- هنگامی که صرف غذا یتان پایان یافت باید کارد و چنگال خود را به صورت اریب روی بشقاب قرار دهید و اگر هم خواستید که میز را برای مدت کوتاهی ترک کنید باید کارد و چنگال را به صورت ضربدری روی بشقاب قرار دهید تا دیگران متوجه شوند که شما باز خواهید گشت.

51- سر وقت باشید. سعی کنید هیچوقت بیشتر از نیم ساعت تاخیر نداشته باشید. حتی اگر نیم ساعت هم تاخیر داشتید حتما به میزبان زنگ بزنید و اعلام کنید که تاخیر خواهید داشت.

52- هیچوقت مهمان ناخوانده دعوت نکنید! هیچوقت بدون هماهنگی میزبان کسی را به همراه خود نیاورید. یک مهمانی شام معمولا با تدارکات به اندازه مهمانهای دعوت شده انجام میگیرد و آوردن مهمان ناخوانده بسیار دور از ادب است.

اگر میخواهید کسی را همراه خود بیاورید حتما با میزبان هماهنگ کنید و اجازه وی را کسب کنید. در ضمن اگر کسی را با اجازه میزبان همراه خود آوردید مطمئن شوید به بقیه معرفیش کنید و اینکه تنها در گوشه ای ننشیند.

53- قبل از شام معاشرت کنید. سعی کنید برای میزبان هدیه کوچکی ببرید که احتیاجی به استفاده بلافاصله از آن نباشد. مثلا دسته ی گل شاید به نظر خوب بیاید اما میزبان باید آنرا بلافاصله در گلدان قرار بدهد و ممکن است ترتیب گلهای موجود را به هم بزند. در عوض میتوانید یک قاب کوچک و یا مجسمه تزئینی کوچکی را به وی بدهید.

54- سعی کنید با همه در مهمانی صحبت کنید و تنها با یکی دو نفر به گفتگو نپردازید. صحبت کردن با همه در زمانهای مختلف باعث میشود که دیگران احساس کنند شما به آنها اهمیت میدهید و همچنین باعث میشود شما بیشتر در دل آنها جا پیدا کنید. در ضمن در همه موارد سعی نکنید همش خودتان صحبت کنید و اجازه بدهید دیگران نیز صحبت کنند. حتی میتوانید تعریفهای کوچکی از دیگران بکنید چون اینکار علاوه بر اینکه باعث ایجاد گفتگو میشود باعث میشود وی از صحبت با شما احساس خوبی پیدا کند. زیادی خجالتی بودن اصلا درست نیست پس سعی کنید بیشتر اجتماعی باشید تا خجالتی و گوشه گیر.

55- وقتی میزبان اعلام میکند به میز شام بفرمایید اصلا عجله نکنید و به آرامی قدم بردارید. اگر از قبل جایی برای شما در نظر گرفته شده است در آنجا بنشینید. دستمال سفره خود را باز کنید و بر روی پای خود قرار دهید. این دستمال باید بر روی پای شما قرار بگیرید در طول شام. اگر مجبور شدید وسط شام جایی بروید ابتدا از دیگران عذرخواهی کنید سپس دستمال را برداشته و تا کنید و بر روی صندلی قرار دهید. و بعد از اینکه برگشتید دوباره دستمال را برداشته و بر روی پای خود قرار دهید.

56- اگر قاشق و چنگالهای زیادی در اطراف بشقاب خود دیدید اصلا هول نشوید! ساده ترین راه این است که به ترتیب از قاشق چنگالهای دورتر از بشقاب خود شروع کنید و با هر ظرفی که سرو میشود به قاشق چنگالهای نزدیکتر به بشقاب خود بروید. اگر باز هم شک داشتید میتوانید بدون اینکه دیگران متوجه شوند ببینید دیگران چه کار میکنند و شما هم همان کار را بکنید.

57- بلافاصله شروع به خوردن نکنید اول صبر کنید تا همه غذای خود را بکشند و میزبان شروع به خوردن کند سپس شروع کنید. بعد از هر قسمت از غذا ظرف شما را کسی برمیدارد تا جا برای قسمت بعدی غذا باز شود. سعی کنید در این موقع به بشقاب خالی خود خیره نشوید تا کسی آنرا بردارد در عوض سعی کنید با اطرافیان خود دور میز گفتگو کنید. در میز شام هیچگاه راجع به سیاست و دین و … که ممکن است افراد موضعگیری شدیدی داشته باشند صحبن نکنید. زیرا ممکن است باعث جدال شود.

58- بعد از اتمام شام میزبان شما ممکن است از شما بخواهد به اتاق دیگری بروید برای ادامه مهمانی و نوشیدن چای یا قهوه. اینکار را بکنید و سعی کنید در همه برنامه هایی که میزبان در نظر گرفته است شرکت کنید.

59- بعد از اینکه زمان رفتن شما رسید میزبان احتمالا شما را تا دم در همراهی میکند و با شما به گفتگوی مختصری میپردازد. سعی کنید مدت طولانی با وی صحبت نکنید زیرا با اینکار دیگر مهمانها رو منتظر میگذارید.

60- یادتان نرود روز بعد به میزبان زنگ زده و یا کارت پستالی ارسال کنید و از وی بابت زحتماتی که کشیده است تشکر کنید و بگویید شب عصر خیلی خوبی را داشته اید.

پنج پیشنهاد خوردنی برای مسافران مشهد

پنج پیشنهاد خوردنی برای مسافران مشهد

مشهد توریستی ترین شهر ایران است و همیشه مهمان های حرم امام رضا(ع) در آن روی چشم هستند. نشانه اش همین رستوران‌های درجه یکی است که در کمتر جای ایران آنها را پیدا خواهید کرد.
 برترین ها: مشهد توریستی ترین شهر ایران است و همیشه مهمان های حرم امام رضا(ع) در آن روی چشم هستند. نشانه اش همین رستوران‌های درجه یکی است که در کمتر جای ایران آنها را پیدا خواهید کرد.


پدیده

شیشلیک


شاندیز



اینجا شیشلیک حرف اول را می‌زند و پدرخوانده منو محسوب می‌شود. بعید است کسی به این رستوران پرطمطراق برود و مثلا جوجه سفارش دهد. اینجا اگر قدیمی‌ترین شیشلیک‌پزی منطقه نباشد اما پرطرفدارترین به حساب می‌آید؛ هم به واسطه تبلیغات وحشتناک و هم به‌واسطه تنوع در سرویس‌دهی. شیلیک‌فروشی درمنطقه بی‌شمار است اما نوع سرویس‌دهی و پذیرایی در این رستوان هم مدرن است و هم سریع. ضمن اینکه داشتن میز بار هم از ویژگی‌های این رستوران زنجیره‌ای است.

این شیشلیک‌ها تقریبا قدکشیده‌تر و واقعی‌تر از جاهای دیگر است، یعنی 5 لیک نیست و شما می‌توانید حتی شیشلیک سوپر هم سفارش دهید؛ این یعنی آخر لذت.این رستوران پدیده که به‌نام پدیده قدیم دایر است، مشکل جای پارک دارد. مدیران سعی کردند باتصرف کوچه کناری مشکل را حل کنند اما شما باید کمی استرس برای جای پارک ماشین داشته باشید.

قیمت:

با توجه به اوضاع اقتصادی کشور این غذا درحال تبدیل شدن به غذای پولدارهاست که هر پرسی 20-25هزارتومان ناقابل است و حتی قیمت با اضافه شدن منو تغییر می‌کند.

ساعت کار:


از 12تا 16 و از 20تا 24 حتما در تلویزیون تبلیغات عجیب این مجموعه را دیده اید. در پدیده جدید که رکورد بتون‌ریزی دنیا در آن شکسته شده شما برای جای ماشین‌تان ذره‌ای استرس نخواهید داشت.




پسران کریم

ماهیچه

مشهد، بلوار خیام ، داخل فرهاد


هر مشهدی و زائری که دلش ماهیچه تاپ می‌خواهد به «پسران کریم» راهنمایی می‌شود. اینجا چلوماهیچه‌ای میل خواهید کرد که از لحاظ اندازه و لذت کم‌نظیر است. صف جزو آداب این غذاخوری است. در صف شما مطمئن خواهید شد که جای بسیار خوبی را انتخاب کرده‌اید و بعد اسید معده‌تان همانطور که در صف انتظار هستید برای بلعیدن ماهیچه و چلوگوشت فوران خواهد کرد.

ماهیچه‌ها را بعید است بتوانید یک نفره بخورید. اندازه ماهیچه‌ها و مقداربرنجی که در بشقاب شما جای می‌گیرد آنقدر هست که نیازی به سرریز نخواهید داشت. اگر پیاز داغ سفارشی هم برایتان بریزند که دیگر معرکه خواهد بود. در شعبه اصلی که جای پارک بسیار بد پیدا می شود. ساکنان این محل قدیمی و اعیان‌نشین مشهد مدت‌هاست که با مشتریان پرشمار این رستوران بر سر پارک کردن مقابل در پارکینگ و پل‌ها دعوا دارند. اما در شعبه 2 تا حدودی این مشکل رفع شده است.

قیمت: هر پرس 20 تا 24 هزارتومان ناقابل است. در حقیقت در بحث قیمت‌ها رقابت تنگاتنگی بین چلو ماهیچه پسران کریم و شیشلیک شاندیز وجود دارد.

ساعت کار: 12 تا 15 و 20 تا 24 پسران کریم بیش ازنیم قرن است که در زمینه ماهیچه و چلو گوشت در مشهد فرمانروایی می‌کنند. آنها فرمول جادویی خاصی را برای طبخ چلو ماهیچه و چلو گوشت دارند.

نکته: در این غذاخوری معروف برای پیازداغ کنار چلو ماهیچه باید پارتی داشته باشید.




دیزی سید

دیزی


مشهد، ابتدای جاده جاغرق


دیزی‌های سیدآنقدر خوشمزه و لذیذ است که اگر از یک مشهدی آدرس دیزی باحال را سؤال کنید، بی‌تردید به شما آدرس سید را خواهد داد. حتی اگر با مشاهیر مشهدی قرار داشته باشید، قطعا شما را به دیزی سید دعوت خواهند کرد.دیزی سید پرگوشت وچرب است و طعمش در منطقه زبانزد است. گوشت تازه گوسفندی به اضافه پخت مخصوص و البته ظروف سنگی استفاده شده طعمی به این دیزی داده که تا مدت‌ها فراموش نخواهیدکرد.

با دیزی سید هیچی مثل ترشی‌ها و ماست مخصوص خود این رستوران نمی‌چسبد به خصوص ترشی که سرش همیشه دعواست. معضل بزرگ باغ‌رستوران‌ها اینجا هم بدجوری اذیت‌تان خواهد کرد به خصوص روزهای تعطیل. باید شیرینی‌ پارکبان‌ها را بدهید تا جایی برایتان باز کنند.

قیمت: از دادن 8 هزارتومان برای یک دیزی اینجا ضرر نخواهید کرد، چون منوی آنها هم به اندازه کافی وسوسه‌کننده است و معمولا روی همان 8 هزارتومان حساب می‌شود.

ساعت کار : 12 تا 14 و 20 تا 24 رستوران در میان باغی سرسبز و کوهستانی قرار دارد برای خوردن یک دیزی مشتی که جان می‌دهد.




بهارستان

شله و حلیم


مشهد، احمدآباد ابتدای بلوار بعثت


قدیمی‌های مشهد و آنهایی که کیفیت شله و حلیم را خوب درک می‌کنند فقط بهارستان را به شما معرفی می‌کنند. حلیم پزی قدیمی که سالیان سال است هر روز صبح و دم افطار جلوی آن صف می‌بندند. گوشت گوسفندی تازه به اضافه فراوری مطلوب باعث شده که طعم واقعی شله و حلیم را بتوانید اینجا بچشید. در عین حال به باور مشهدی‌ها حلیم بهارستان از لحاظ کیفیت از شله آن بهتر است.

حلیم جزو غذاهایی است که بعضی‌ها می‌گویند، باید با نمک خورده شود و برخی‌ها می‌گویند، بدون شکر این غذا معنا ندارد. شما دو مزه را تست کرده و خودتان انتخاب کنید چون سر میز هم شکر است و هم نمک.چون معمولا این غذا در رستوران خورده نمی‌شود و به خانه برده می‌شود، بعید است مشکلی داشته باشید.

قیمت:


هلیم و شله کیلویی 3000 تا 4500 تومان فروخته می‌شود، همچنین قیمت آن بسته به درجه‌بندی اتحادیه عرضه می‌شود.

ساعت کار:


از 4 تا 8 صبح و افطارها از 16 تا لحظه افطار .از آنجایی که حلیم و شله در مشهد جزو پرطرفدارترین و فراگیرترین غذاهاست، مراکز زیادی را برای این غذاها در سطح شهر می‌توانید پیدا کنید.




یاران

آش رشته


مشهد، بلورا معلم نرسیده به میدان دانش

این آشکده جزو جدیدترین رستوران‌هایی است که به تازگی در مشهد فراگیر شده و هر روز بر تعداد آنها افزوده می‌شود. به‌ظاهر ذائقه مشهدی جماعت دوباره به سمت آش رشته برگشته.اینجا می‌توانید انواع آش‌ رشته محلی و قدیم را سفارش دهید. آش هایی که تا به حال لب به آن نزده‌اید و حتی آش‌هایی که نسل آنها رو به انقراض بوده و در حال احیا شدن هستند.


اینجا فقط توصیه این است که با وسواس نوعش را انتخاب کنید چون آش به دلیل نوع طبخش و البته مواد به کار رفته در آن امکان دارد خیلی با ذائقه شما جور در نیاید و البته این امکان می‌تواند محبوب شما باشد.پارکینگی موجود نیست اما چون درخیابان اصلی قرار دارد بعید است برای جای پارک مشکلی پیش بیاید.

قیمت:


به دلیل تنوع آش‌ها قیمت‌ها بسیار بالا و پایین دارد.

ساعت کار:


در ماه رمضان بعد از افطار تا زمانی که مشتری وجود داشته باشد، آش هم هست.هنگام خوردن آش حواستان باشد از مخلفات آن به اندازه کافی در کاسه ریخته باشند.
کلیدها

با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید

با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید

همه جای دنیا گران ترین هتل های شان را معرفی می کنند تا پولدارهای دنیا را به سمت خودشان بکشانند اما در ایران اینگونه نیست. اگر زمانی شایعه شود که فلان هتل یا رستوران گرانترین است و یا حتی فلان شخصیت پولدارترین است این تصور ممکن است تا دهه ها باقی بماند حتی اگر خیلی زود مثال نقضش پیدا شود.
کسب و کار: همه جای دنیا گران ترین هتل های شان را معرفی می کنند تا پولدارهای دنیا را به سمت خودشان بکشانند اما در ایران اینگونه نیست. اگر زمانی شایعه شود که فلان هتل یا رستوران گرانترین است و یا حتی فلان شخصیت پولدارترین است این تصور ممکن است تا دهه ها باقی بماند حتی اگر خیلی زود مثال نقضش پیدا شود.

بنابراین سال ها تصور می شد که هتل عباسی اصفهان گرانترین هتل ایران است، در صورتی که با یک پرس و جوی ساده از قیمت چند هتل برای مان مشخص شد که اینطور نیست. در این گزارش سری زده ایم به گران ترین هتل هایی که در حال حاضر در ایران مسافر می پذیرند.

استانداردسازی و ستاره های هتل ها در کشور ما با آنچه از ستاره های هتل های بین المللی انتظار می رود، متفاوت است. قاعدتا قیمت هتل های ایران در مقایسه با گران ترین هتل های جهان نیز ناچیز است حتی اگر در داخل کشور گرانه ترین باشند.

هتل های پنج ستاره در دنیا نسبت به خدمات و امکاناتی که به مسافران می دهند، درجه بندی می شوند. زیربنا، امکانات ورزشی و تفریحی، امکانات داخل اتاق ها، تعداد رستوران های موجود درآنها با تنوع غذایی زیاد، نوع خدمات دهی کارکنان و آموزش آنان دربرخورد با مشتری ها و خیلی از عوامل دیگر تعداد ستاره های هتل ها را در سطح بین المللی تعیین می کند اما در ایران درجه بندی هتل ها و اعطای ستاره ها وضعیت دیگری دارد.

شاید به همین دلیل است که هنوز استانداردسازی هتل های کشور به پایان نرسیده. در ایران آنچه بیش از خدمات باعث ارتقای ستاره ها می شود، معماری و تزئینات داخلی و نمای بیرونی آنهاست اما در این نوشتار شما را با شش هتل گرانقیمت ایران آشنا می کنیم.

قیمت هتل های پنج ستاره در ایران بسیار به هم نزدیک است و به همین دلی لانتخاب 10 هتل گرانقیمت کار بسیار دشواری است اما آنچه مسلم است این شش هتل در مقایسه با دیگر هتل های کشور کمی گرانتر هستند. قیمت اتاق این هتل ها مربوط به شهریور امسال است.

هتل اسپیناس تهران

با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید
هتل اسپیناس تهران پس از سوددهی هتل اسپیناس آستارا در مساحتی به وسعت 3000 متر مربع وزیربنای 27 هزار متر در بلوار کشاورز تهران ساخته شد. مراحل ساخت این هتل 27 ماه به طول انجامید و برای ساخت آن 56 میلیارد تومان هزینه تا سرانجام در اسفنده 1388 افتتاح شد.

مالک: علی اصغر امیری
تعداد اتاق ها: 224 اتاق

با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید
نرخ اتاق های این هتل به شرح زیر است:

اتاق دو تخته: 321 هزار تومان
سوئیت جونیور: 373 هزار تومان
سوئیت لاکچری: 934 هزار تومان
سوئیت پرزیدنت: یک میلیون و 293 هزار تومان

همچنین به این نرخ ها پنج درصد هم مالیات بر ارزش افزوده اضافه می شود.

با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید


هتل استقلال تهران

هتل استقلال تهران بزرگترین هتل پنج ستاره ایران در شمال تهران است. نام این هتل در گذشته هتل رویال هیلتون بود. این هتل در تاریخ 8 آذر 1341 در زمینی به مساحت 70 هزار متر مربع بنا شد. این هتل از دو برج ساختمان شرقی و ساختمان غربی تشکیل شده که در ابتدا و در بدو تاسیس ساختمان غربی (با زیربنای 17100 متر مربع) و بعد از آن هم ساختمان شرقی (با زیربنای 13500 متر مربع) ساخته شد. این هتل 15 طبقه و 959 تخت دارد.

با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید
در زمانی که ساخته شد مسافران به راحتی میتوانستند دورنمای سلسله جبال البرز را ببینند ولی امروزه با توجه به ساخت و سازهای بسیاری که حتی در دامه کوه هم صورت گرفته این کار کمی سخت است.

مالک: بنیاد مستضعفان و جانبازان
تعداد اتاق ها: 550 اتاق

نرخ اتاق های این هتل به شرح زیر است:

اتاق دو تخته غربی: 280 هزار تومان
سوئیت معمولی غربی: 334 هزار تومان
سوئیت بزرگ غربی: 970 هزار تومان
اتاق دو تخته شرقی: 351 هزار تومان
سوئیت معمولی شرقی: 441 هزار تومان
سوئیت بزرگ شرقی: یک میلیون و 278 هزار تومان



هتل داریوش کیش

با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید
با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید
هتل بزرگ داریوش هتلی 5 ستاره با الهام از تخت جمشید و به صورت نمادین بیانگر افتخار و عزت ایران باستان در دوران هخامنشیان در جزیره کیش با سرمایه ای معادل 125 میلیون دلار در زمینی به مساحت 121 هزار و 330 متر ساخته شد. این هتل 500 تخت دارد و از امکاناتی مانند سالن بیلیارد، پینگ پونگ، ماساژورهای تایلندی، قایق سواری و کلاسیک شو برخوردار است و ساکنان آن می توانند از تخفیف 50 درصدی باغ پرندگان و پارک دلفین ها نیز استفاده کنند.

با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید
با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید
با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید

مالک: حسین ثابت
تعداد اتاق ها: 168 اتاق
نرخ اتاق های این هتل به شرح زیر است:
اتاق دو نفره رو به باغ: 265 هزار تومان
اتاق دو نفره روبه دریا (ساحلی): 335 هزار تومان
سوئیت دو نفره آتوسا: 285 هزار تومان
سوئیت چهار نفره رویال: 690 هزار تومان



هتل عباسی اصفهان

با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید
هتل عباسی اصفهان در حقیقت قدیمی ترین هتل ایران است. البته نه به این معنا که ساختمان آناز زمان صفویان تاکنون به عنوان هتل مورد استفاده قرار می گرفته است. این مجموعه به دستور شاه سلطان حسین صفوی ساخته شد که آن را به مادرش پیشکش کرد.

با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید
از این رو، مدرسه و کاروانسرای مادر شاه نامیده شد. در سال 1336 به پیشنهاد آندره گدار، معمار و باستانشناس فرانسوی و طراح و سازنده موزه ملی ایران، شرکت سهامی بیمه ایران تصمیم گرفت با توجه به موازین اداره عتیقه جات وقت در این عمارت صفوی مهمانسرایی برپا کند و در سال 1344 مهمانسرا به بهره برداری رسید.



مالک: شرکت سهامی بیمه ایران
تعداد اتاق ها: 186 اتاق

نرخ اتاق های این هتل به شرح زیر است:

اتاق دو تخته رو به خیابان: 212 هزار تومان
اتاق دو تخته رو به باغ معمولی: 273 هزار تومان
اتاق دو تخته رو به باغ لوکس: 343 هزار تومان
سوئیت دو نفره معمولی: 343 هزار تومان
اتاق دو نفره قاجار: 444 هزار تومان
سوئیت چهار نفره صفوی: 646هزار تومان



هتل صخره ای کندوان

با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید
هتل صخره ای لاله کندوان جزو استثنایی ترین هتل های جهان به شمار می رود چرا که سومین هتل صخره ای در دنیاست. روستای تاریخی کندوان در 22 کیلومتری شهر اسکو در 62 کیلومتری شهر تبریز قرار دارد.

با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید
این هتل دارای 40 کرانه (اتاق) است که فاز اول آن در سال 1387 و فاز دوم آن در تیر ماه امسال به بهره برداری رسید و از 40 کرانه آن 16 کرانه قابل استفاده شد. قدمت روستای کندوان که هتل کندوان نیز با الهام از خانه های روستایی و به همان شیوه سنتی ساخته شده به اعتقاد برخی به قرن هفتم هجری و به اعتقاد برخی دیگر به قبل از اسلام می رسد. بلندی تپه های مخروطی و هرمی این خانه ها گاه تا 60 متر می رسد که همانند کندوهای عسل در دل کوه حفر شده اند.

مالک: شرکت توسعه گردشگری ایران

تعداد کرانه ها: 16 کرانه

با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید
نرخ اتاق های این هتل به شرح زیر است:

اتاق دو تخته معمولی: 162 هزار تومان
اتاق دوتخته جکوزی دار: 203 هزار تومان
سوئیت چهار تخته جکوزی دار: 297 هزار تومان
سوئیت رویال: 322 هزار تومان

با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید


هتل ملک التجار یزد


با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید
به گفته ابراهیم پورفرج، رئیس جامعه تورگردانان ایران، یزد تنها شهری است که در آن مشکل کمبود هتل وجود ندارد و آن هم به این دلیل است که بسیاری از خانه های قدیمی این شهر در بافت سنتی به هتل تبدیل شده اند. از بین تمام هتل های سنتی یزد، چندی پیش خبری منتشر شد مبنی بر اینکه هتل ملک التجار یزد گرانترین هتل یزد است.

با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید
عمارت ملک التجار متعلق به خانواده مادری علی اصغر خان شیرازی، تاجر یزدی است که از طریق جاده ابریشم تریاک به چین و از آنجا ظروف چینی، ابریشم، ادویه و نوعی فرش چینی به ایران، خشکبار به مسقط (عمان) و از آنجا پارچه به ایران می آورده است. به همین دلیل در زمان قاجار، ناصرالدین شاه به او عنوان ملک التجار را داد. این عمارت 13 سال پیش به عنوان هتل به بهره برداری رسید.

با گران ترین هتل های ایران آشنا شوید
مالک: محمد حسین محتاج الله
تعداد اتاق ها: 23 اتاق
نرخ اتاق های این هتل به شرح زیر است:

اتاق یک تخته: 83 هزار تومان
اتاق دو تخته: 128 هزار تومان
اتاق ویژه که تا پنج نفر ظرفیت دارد: 400 هزار تومان


قیمت خودروهاى وارداتى در نمایندگى ها؛ از ۴۰ تا ۶۴۰ میلیون تومان

قیمت خودروهاى وارداتى در نمایندگى ها؛ از ۴۰ تا ۶۴۰ میلیون تومان

در حالى گمرک ایران میانگین قیمت هر خودروى وارداتى در نیمه اول امسال را ۲۲‎/۱ هزار دلار اعلام کرده است که همین خودروها در نمایندگى هاى مجاز در ایران از ۴۰ تا ۶۴۰ میلیون تومان قیمت گذارى شده اند.
در حالى گمرک ایران میانگین قیمت هر خودروى وارداتى در نیمه اول امسال را ۲۲‎/۱ هزار دلار اعلام کرده است که همین خودروها در نمایندگى هاى مجاز در ایران از ۴۰ تا ۶۴۰ میلیون تومان قیمت گذارى شده اند.به گزارش مهر، این روزها و البته بیشتر از آن شب ها، خودروهایى در خیابان هاى تهران جولان مى دهند که برخى از آنها بیش از نیم میلیارد تومان هم ارزش داشته باشند؛ به خصوص اینکه هم اکنون ارز هم در بازار طلا شده است؛ همین امر شاید ارزش این خودروها را دو برابر کرده باشد.این در شرایطى است که مسئولان اعلام کرده اند که خودروهاى کم مصرف هم مى توانند به زودى از ارز مبادلاتى در اتاق مبادلات ارزى استفاده کنند در حالى که این نکته را نیز نباید از ذهن دور داشت که این خودروها عموما خودروهایى هستند که مدل هاى جدید در بازارهاى اروپایى را به خود اختصاص مى دهند و عموما به لحاظ مصرف نیز کم هستند،  اما در ایران مشتریان خاص خود را دارند.از شورلت و بنز و بى ام دبلیو گرفته تا شورلت کبالت و پورشه و آئودى که گاه قیمت آنها تا ۶۰۰ میلیون تومان هم مى رسد و به طور قطع، مشتریان خاص خود را دارد، این در حالى است که در ساعات روز و پرتردد در اتوبان هاى تهران، هیچ گاه نمى توان این خودروها را دید؛  مگر در ساعات میانى روز و ظهر که کمتر ترددى در اتوبان ها صورت مى گیرد.در عین حال شنیده ها حکایت از آن دارد که برخى از این خودروها از کانال هاى خاص و با ارز مرجع حتى وارد کشور شده اند. موضوعى که البته مسئولان هیچگاه زیر بار آن نمى روند و معتقدند که خودروهاى این چنینى را به عنوان کالاى لوکس،  هیچگاه زیر چتر حمایتى ارز مرجع قرار نخواهند داد.مسعود موحدى، قائم مقام وزیر صنعت،  معدن و تجارت با بیان اینکه به واردات خودروهاى لوکس،  به هیچ عنوان ارز دولتى یا ارز مبادلاتى تعلق نگرفته است،  تاکید کرد: هم اکنون به دو گروه اقلام غذایى و دارو ارز مرجع پرداخت مى  شود و گروه هاى سوم تا ششم نیز مى توانند ارز مورد نیاز خود را از مرکز مبادلات ارزى تامین کنند.قائم مقام وزیرصنعت، معدن و تجارت با اشاره به اینکه در مرکز مبادلات ارزى، ارزمتقاضیان به صورت شفاف و بدون نوسان در اختیار آن ها قرار مى گیرد، گفت: با توجه به مشکلات پیش آمده در نقل و انتقالات ارزى کشور طى چند ماه مجبور شدیم اختصاص ارز به واردکنندگان را محدود کنیم که در این راستا نیز گروه هاى کالایى مختلف تعریف و مرکز مبادلات ارزى تشکیل شد.این در شرایطى است که طى ۶ماه نخست امسال، بیش از ۱۹ هزار دستگاه انواع خودروهاى لوکس وارد کشور شد که این رقم رشد ۱۷ درصدى را نسبت به مدت مشابه در سال قبل نشان مى دهد. از سوى دیگر گزارش هاى منتشر شده نشان مى دهد که ۷۸ درصد از واردات خودرو کشور با ارز دولتى انجام شده است.البته نکته حائز اهمیت در این میان آن است که بالاخره واردات خودروهاى لوکس براى برخى ها در کشور محل کسب درآمدها و سودهاى آنچنانى است و به نظر مى رسد که حتى اگر ارز مرجع هم به آنها تعلق نگیرد، نوسانات نرخ ارز خود یک نوع جایزه وارداتى براى آنها محسوب مى شود.این در شرایطى است که کمتر از یک ماه است قیمت ارز از ۱۷۰۰ تومان به حدود ۲۸۵۰ تومان رسیده و این امر سود کلانى را نصیب واردکنندگانى کرده است که خودروهاى لوکس وارد مى کنند و البته براى مشتریان خاص.بنابراین حتى اگر فرض کنیم که آنها خودرو را با ارز غیر مرجع و بازار آزاد وارد کرده باشند، اما همین نوسانات نرخ ارز کار را براى آنها سودده کرده است؛  به خصوص اینکه از زمانى که یک خودرو وارد گمرک مى شود و ارزش آن اظهار مى شود تا زمانى که خودرو از گمرک ترخیص شود ،حداقل پروسه اى دو هفته اى دارد،  آن هم به فرض آنکه تمام مراحل قانونى اعم از مشخصات باک خودرو،  سازگارى با محیط زیست، استانداردهاى ۵ گانه و برخى دیگر از شرایطى که براى واردات خودرو الزامى است را طى کرده باشد.واردات خودرو از مبادى رسمى در شرایطى صورت مى گیرد که بنا به اعلام برخى مسئولان،  کم اظهارى در گمرک یکى از شگردهاى واردکنندگان براى به صرفه تر کردن واردات خودرو است، این در شرایطى است که همین امر مى تواند سود این واردکنندگان را بیشتر و بیشتر کند.البته گمرک نیز این موضوع را رد کرده و معتقد است که دقت در ترخیص کالاها به اندازه اى هست که اجازه کم اظهارى را ندهد،  موضوعى که البته برخى واردکنندگان و تجار آن را قبول ندارند.در این میان، آمارها نیز موید این است که کم اظهارى واردکنندگان خودرو به چشم مى خورد؛ چراکه از ۱۹ هزار و ۳۸۰ دستگاه خودروى سوارى واردشده به کشور در نیمه اول امسال، ۹ هزار و ۴۴۷ دستگاه به ارزش بیش از ۲۴۶ میلیون دلار از مبدا امارات متحده عربى، ۷ هزار و ۱۶۹ دستگاه به ارزش بیش از ۱۲۰ میلیون دلار از مبدا جمهورى کره، ۷۱۰ دستگاه به ارزش بیش از ۱۴ میلیون دلار از مبدا کویت و ۲ هزار و ۵۴ دستگاه به ارزش بیش از ۴۷ میلیون دلار از مبدا سایر کشورها بوده است.در همین حال، میانگین قیمت هر خودروى سوارى در ۶ماهه اول امسال بیش از ۲۲‎/۱ هزار دلار نزدیک به ۳‎/۹۱ برابر هر خودروى سوارى صادراتى بوده که نسبت به مدت مشابه در سال گذشته با افزایش ۳‎/۴۶ درصدى مواجه شده است. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که اکثر خودروهاى سوارى که وارد ایران مى شوند، چون پورشه و بنز خودروهاى لوکس هستند و قیمت هاى بعضا چند صد میلیون تومانى دارند.برهمین اساس، وقتى میانگین قیمت هر خودروى سوارى وارداتى ۲۲‎/۱ هزار دلار مى شود، در واقع مى تواند دو اتفاق افتاده باشد؛ نخست اینکه اکثر این خودروها با ارز دولتى ۱۲۲۶ تومان وارد کشور شده چاند و دیگر اینکه احتمال کم اظهارى خودروى سوارى در گمرک وجود دارد.soul اتومات،  آلفارومئو تى سى تى اتوماتیک،  آلفارومئو جولیتا،  آلفا رومئو میتوتى سى تى،  آلفارومئو میتو، بنز c350،  بنز cl500،  بنز cls500، بنز s350 matic، بنز s350l، بنز s500l، بنز اس ۵۰۰ فرمتیک،  بنز کابیولت e350، بنز کوژه e350T ، بنز e350، پورشه ۹۱۱ کررا اس، پورشه اتومات cayenne turbo، پورشه پانامرا،  پورشه پانامرا ۴ اس، پورشه پانامرا ۴ اس،  پورشه پانامرا توربو،  پورشه کاین،  پورشه کاین اس، پیکانتو اتومات از جمله خودروهاى مورد تائید مجاز وارداتى کشور هستند.همچنین تویوتا آریون،  تویوتا پرویا اتوماتیک، تویوتا لکسوس، تویوتا لکسوس es350، تویوتا لکسوس gs460،  تویوتا لکسوس rx350، تویوتا لکسوس lx570 تویوتا کمرى ،۲۵۰۰ رنو، رنواسکالا اتومات، رنو فلوئنس اتومات، رنو کولیوس اتومات، رنو لاکونا اتومات، رنو لتیتود اتومات، سانتافه ۳۵۰۰ سى سى اتومات، بنز s350، سوبارو، کیا اپتیما، هوندا، هیوندا جنسیس bh، هیوندایى توسان آى ایکس ،۳۵ هیوندایى آى سى اتوماتیک، هیوندایى اچ وان تى کیو اتوماتیک، هیوندایى جنسیس کوپه، هیوندایى سوناتا yf، ون فیات، کیا اسپورتیج اس ال،  کیا سورنتو ایکس ام اتوماتیک، کیا ماهاوى اتومات، کیا کادنزا وى جى و کیا سراتو تى دى اتوماتیک نیز از جمله دیگر خودروهاى مجاز وارداتى به کشور هستند که عموما تائیدیه مراجع ذیربط را دریافت کرده اند.
هم اکنون قیمت هیوندایى i20 معادل ۴۰ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان، هیوندایى ix55 وراکروز ۱۰۱ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان، هیوندایى سانتافه ۸۵ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان، هیوندایى توسان ۷۶ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان،   جنسیس کوپه ۱۱۴ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان، جنسیس سدان ۱۱۸ میلیون تومان و آزرا ۹۴ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان است. همچنین درخودروهاى کیا نیز کیا اپتیما ۸۰ میلیون و ۵۰ هزار تومان، کیا سورنتو ۸۵ میلیون و ۷۳۸ هزار تومان، کیا اسپورتیج ۷۴ میلیون و ۴۰۲ هزار تومان، موهاوى ۹۸ میلیون و ۲۵۰ هزار تومان، پیکانتو ۳۷ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان، سراتو ۵۴ میلیون و ۸۸۵ هزار تومان، کارنز ۴۶ میلیون و ۹۰۴ هزار تومان، کادنزا ۸۸ میلیون و ۷۲ هزار تومان است.همچنین تویوتا یاریس ۴۵ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان، تویوتا کرولا ۵۶ میلیون تومان، تویوتا کمرى ۶۷ میلیون تومان، تویوتا پرادو،  تویوتا لندکروزر ۱۹۸ میلیون تومان، تویوتا آریون ۱۱۱ میلیون تومان، لکسوس ۱۳۸ میلیون تومان، است.در عین حال، bmw320i معادل ۱۲۰ میلیون تومان، bmw325i معادل ۱۶۰ میلیون تومان، bmwx6 معادل ۳۵۰ میلیون تومان، و bmwz24 معادل ۳۴۰ میلیون تومان است.مرسدس بنز c200 نیز ۱۸۰ میلیون تومان، مرسدس بنز cls350 هم ۳۶۰ میلیون تومان، مرسدس بنز cls500 معادل ۴۳۰ میلیون تومان، مرسدس بنز s500 معادل ۵۰۰ میلیون تومان، و مرسدس بنز glk4matic نیز ۱۴۰ میلیون تومان است.در عین حال، پورشه پانامرا شش سیلندر ۴۵۰ میلیون تومان، پورشه پانامرا توربو ۶۴۰ میلیون تومان، پورشه پانامرا ۴s نیز ۵۹۵ میلیون تومان است؛ این قیمتهایى است که نمایندگى ها ارایه مى دهند و ممکن است که در بازار غیررسمى با اختلاف قیمتى بعضا تا ۵۰ میلیون تومان هم به دست مشتریان برسد.


عشق به خواندن، توشه ای برای همه عمر

عشق به خواندن، توشه ای برای همه عمر

بر اساس برآورد بنیاد تحقیقاتی اندیشه عرب، میانگین مطالعه در جهان عرب کمتر از شش دقیقه در سال است! رقمی تکان دهنده که بسیاری را به واکنش واداشته است؛ چندین نهاد و موسسه در کشورهای گوناگون از جمله در اردن، با استفاده از برنامه‌های ویژه آموزشی در جهت تشویق جوانان به مطالعه بیشتر تلاش می‌کنند.

مسئله بنیادی روش آموزش و زمان آغاز آن است. در این برنامه از مجموعه “جهان دانش” به لهستان، فرانسه و اردن رفته ایم تا با فعالان، مسئولان و کار‌شناسان درباره این موضوع گفتگو کنیم.

لهستان، برایم کتاب بخوان

ایرِنا کوژمینسکا موسس بیناد ‘الفبای قرن بیست و یکم’(ABCXXI) است که از سال ۲۰۰۱ برنامه «لهستانی‌ها برای کودکانتان کتاب بخوانید» را به راه انداخت. او سراسر کشور را در نوردید و نزدیک به ۷ هزار داوطلب به خدمت گرفت تا این پیام ساده را به خانواده‌های لهستانی منتقل کند: «هر روز و به طور مرتب و به مدت ۲۰ دقیقه برای کودکانتان کتاب بخوانید.»

او بر این باور است که یکی از راههای موثر کاهش تعداد کم سوادان، آموزش مطالعه از سنین کودکی است. کم سوادان، یعنی آنانی که از سواد کافی برای حل مسایل روزمره خود برخوردار نیستند، یک پنجم جمعیت بزرگسالان را در سراسر اروپا تشکیل می‌دهند.

ایرِنا کوژمینسکا برای جلوگیری از گسترش این معضل که اکثرا گریبانگیر طبقات پایین دست و فقیر جامعه است با حضور در زندان‌ها و بیمارستان‌های لهستان مردم را به مطالعه و خواندن کتاب برای کودکانشان تشویق می‌کند.

فرانسه، آوا واژگان یا معنی آن‌ها؟

اگر بپذیریم که خواندن برای کودکان در سنین پایین مفید است، در این صورت به این پرسش خواهیم رسید: راه وروش درست این کار چیست؟ آیا باید صدا و آوای واژگان را آموزش داد و یا ابتدا حروف را تعریف کرد و بعد به واژگان رسید؟ بحث و جدلی که سال‌ها است بر سر دو روش آموزش خواندن یعنی روش تحلیلی یا سیلابی و روش آموزش کلی که بر واژه آموزی استوار است ادامه دارد. برای پاسخ به این پرسش با اَلَن بنتولیلا زبان‌شناس و استاد دانشگاه درکارت در پاریس به گفتگو نشسته‌ایم.

اردن، «ما عاشق مطالعه هستیم»

رعنا دجانی، شش سال پیش، موسسه «ما عاشق مطالعه هستیم» را شکل داد و تحولی بینادی در کشورش به وجود آورد. در کشوری که یک سوم کودکانش امکان مطالعه یک کتاب را نیز ندارند، او هر هفته کتابخانه کوچک خود را به مسجدی در شهر می‌برد و ساعاتی را با کودکان به کتاب خواندن می‌گذراند.

خانم دجانی موفق شده است با تشکیل بیش از ۱۰۰ کتابخانه کوچک در شهرهای مختلف و آموزش ۵۳۴ خانم، عشق به ادبیات و مطالعه را در میان زنان اردنی و کودکانشان برانگیزد.

اطلاعات بیشتر , , ,

Copyright © 2012 euronews

چالشها و چشم اندازهای آموزش در مصر، پس از انقلاب

چالشها و چشم اندازهای آموزش در مصر، پس از انقلاب

این هفته در قاهره هستیم تا نگاهی بیاندازیم به اینکه بهارعربی چگونه بر آموزش در مصر تأثیر گذاشته است.

در رژیم حسنی مبارک آموزش با مشکلاتی چندگانه روبه‌رو بود و بسیاری از کسانی که به خیابان ریختند آموزگار و دانش آموز بودند. از نظر سیاسی هنوز گرد وغبار تحولات انقلاب در هواست و نخستین رهبران کشور که به شکل دموکراتیک انتخاب شده‌اند، همچنان محکم گام برنمی‌دارند. در امر آموزش بسیاری از آموزگاران و دانش آموزان نفس در سینه حبس کرده‌اند تا ببینند چه رخ می‌دهد.

هنوز در مدارس مصرپژواک‌ انقلاب مردمی را می‌توان شنید. دانش‌آموزان مصری از مشاهده‌ تغییرات سیاسی در کشورشان شادند. اما به آینده‌ آموزش اطمینان ندارد.

طرح «با هم می توانیم»

به‌نظر می‌رسد که تا کنون آموزش دولتی چندان تغییر نکرده است و برخی از مشکلات آموزشی واقعا اساسی هستند. بنا به آمار یونسکو در سال ۲۰۱۰ تنها ۶۵ درصد زن‌ها و ۸۳ درصد مردها در مصر باسواد هستند. شمار بی‌سوادها در مصر براساس جدیدترین آمارها به‌ تقریب ۱۷ میلیون نفر است . مصر در سال‌های ۱۹۹۸ و ۲۰۱۰ جایزه‌ سازمان ملل برای مبارزه با بی‌سوادی را دریافت کرد. اما هنوز در فهرست سازمان ملل قرار دارد. این فهرست ۹ کشور را بر اساس شمار شهروندان بی‌سوادشان رتبه‌بندی می‌کند.

دفتر یونسکو در بیروت و قاهره، با همکاری وزارت آموزش پروژه ای دارد که «باهم می‌توانیم» نام دارد و به عنوان «جهادملی برای آموزش بزرگسالان و باززایش مصر» در سال ۲۰۱۱، آغاز شد و بعد از انقلاب نیز ادامه یافت.

بازار کار و تحصیل دانشگاهی

اما همه چیز تیره و تار نیست. یکی از سرشناس‌ترین نهادهای مصر یعنی دانشگاه قاهره، موقعیت خود را در بین ۵۰۰ دانشگاه اول جهان، در رتبه‌بندی‌ دانشگاه شانگهای حفظ کرده است. این دانشگاه بیش از ۲۶ دانشکده و حدود ۱۸۰هزار دانشجو دارد.

با این‌همه فارغ‌التحصیلان این دانشگاه، جز در رشته‌های پزشکی، مهندسی و داروسازی، در یافتن شغل با مشکل مواجهند. یکی از اساتید دانشکده‌ی پزشکی به یاد می‌آورد که در گذشته، فارغ التحصیلانِ دانشکده های سطح بالا سریع استخدام می شدند و امروز دانش آموختگان پزشکی و دارو سازی امکان شغلی در دولت پیدا می کنند. مشکل متوجه کسانی هستند که از سایر دانشکده ها فارغ التحصیل می شوند. زیرا تعداد آنها بسیار زیاد است و همین امر مشکل ساز شده است.

دانشجویان سال اول نسبت به آینده‌شان امیدوارند. از سوی دیگر با فارغ‌ التحصیلانی مواجه می‌شویم که از نیافتن شغلی که به زمینه‌ تحصیلی‌شان مربوط بشود، شوکه هستند.

طرفداران ما در فیس بوک فکر می‌کنند که بعد از انقلاب هیچ چیز تغییر نکرده است. آیا شما با این نظر موافقید؟ یا تجربه‌ متفاوتی دارید؟ نظرتان را به ما بگویید.

اطلاعات بیشتر

Copyright © 2012 euronews