مبحث

گذر گاه عافیت

مبحث

گذر گاه عافیت

چطور کمتر کار کنیم

چطور کمتر کار کنیم و بیشتر نتیجه بگیریم؟

محتوای این مقاله برگرفته از کتاب «کار کمتر، بهره بیشتر» اثر اسکات اچ یانگ است. او که خود این تکنیک‌ها را در زندگی شخصی به کار می‌گیرد، هم اکنون در تلاش است تا دوره چهار ساله کارشناسی علوم رایانه از دانشگاه MIT را تنها در مدت ۱۲ ماه و آن هم بدون شرکت در کلاس‌ها سپری نماید.
زومیت: محتوای این مقاله برگرفته از کتاب «کار کمتر، بهره بیشتر» اثر اسکات اچ یانگ است. او که خود این تکنیک‌ها را در زندگی شخصی به کار می‌گیرد، هم اکنون در تلاش است تا دوره چهار ساله کارشناسی علوم رایانه از دانشگاه MIT را تنها در مدت ۱۲ ماه و آن هم بدون شرکت در کلاس‌ها سپری نماید. اگر شما نیز مانند بسیاری از ما وقت کمی‌ برای انجام انبوهی از کارها دارید، این مقاله می‌تواند کمک حالتان باشد.

نویسنده این مقاله اسکات یانگ راهکار ساده و خلاقانه ای برای انجام امور دارد. به کمک این روش می‌توانید کارهایی که باید در طی روز انجام دهید و مواردی که باید حتماً تا پایان هفته به انجام برسند را یادداشت نمایید. بدین‌ترتیب اگر موفق نشدید موردی را همین امروز به انجام برسانید، وقت باقی است. ساده به نظر می‌رسد؟ اما حتی چنین کاری نیز برای بسیاری از ما دشوار است.

سالها است که از این روش ساده و خلاقانه استفاده می‌کنم و کتاب‌های متعددی را نیز در این زمینه نوشته‌ام. اما چطور می‌توان این سهل ممتنع را به انجام رساند؟

لازم است تا دو لیست وظایف، یکی برای روز جاری و دیگری برای هفته تهیه کنید. همان طور که روزهای هفته سپری می‌شوند، موارد موجود در فهرست هفتگی را کم‌کم به لیست روزانه منتقل کنید. و زمانی که هر یک از این وظایف را به پایان رساندید، امور روزمره به انجام رسیده‌اند. قدرت پنهان این روش در این موضوع نهفته است که همین فهرست ساده شما را وا می‌دارد تا تنها به امور خاصی بپردازید. بدین‌ ترتیب از آنجا که شروع دوباره سخت و سخت‌تر می‌شود، ناچار می‌شوید تا از به تعویق‌ انداختن ممتد امور اجتناب نمایید.
علی رغم سادگی این روش، نامه‌های متعددی به دستم می‌رسند که از چگونگی اجرای آن می‌پرسند. نامه‌هایی از این دست:سلام اسکات، از ایده ی اهداف روزانه و هفتگی بسیار مشعوف شدم، اما مشکلی در این بین وجود دارد. تفاوتی نمی‌کند که چگونه و با چه مشقتی تلاش می‌کنم، با این همه نمی‌توانم نیمی‌از آنها را به انجام برسانم. نظرت در این‌باره چیست؟ چه کنم تا فهرست اهداف و وظایف روزانه به اتمام برسد؟پاسخ روشن و کوتاه است: اگر نمی‌توانید وظایف روزانه را به طور کامل به انجام برسانید بدین معنی است که وظایف انتخابی بیش از‌اندازه است.

لازم است تا اهداف و وظایف روزانه را قدری کم کنید تا توان انجام همه آنها را داشته باشید. ساده بود، مگر نه؟ اما جای بسی تاسف است که هیچ کس به این حرف‌ها گوش نمی‌کند و لیست وظایف سبک‌تری برای خود آماده نمی‌نماید. در عوض، به تهیه فهرست‌هایی که هرگز موفق به انجام آن نیستیم همت عجیبی می‌گماریم.

کمتر از آن چیزی که فکر می‌کنید کار می‌کنید!

عدم پذیرش این که کم‌کاری می‌کنید به هیچ عنوان شایسته نیست. پس اگر نمی‌توانید تمامی‌ لیست را انجام دهید، جای پرسش است که چگونه چنین فهرست بلند بالایی را بر می‌گزینید؟ حقیقت آن است که هیچ کس اهمیت نمی‌دهد به چه اموری علاقه‌مند هستید، بلکه اموری که به درستی به انجام و سرانجام رسیده‌اند، مهم هستند.

این گرایش به برآورد بیش از‌ اندازه توانایی‌ها برای انجام امور در کوتاه مدت موردی شایع است. به طوری که حتی خلاق‌ترین نویسندگان نیز از آن در امان نیستند، و افرادی چون کال نیوپورت نیز درباره میزان ساعاتی که به پروژه تحقیقاتی اخیرش اختصاص داده دچار سوء تفاهم است.

حتی نگارنده این سطور (و شاید مترجم آن نیز) از این آفت در امان نباشند. اما معتقدم بین افرادی چون کال و اینجانب تفاوت‌هایی وجود دارد و جالب اینکه هیچ یک از ما دارای قوه ی خاص و جادویی در انجام امور نیستیم، تنها نقطه قوت ما در بینش و دیدگاهی است که نسبت به توانایی‌های خود داریم. حقیقت آن است که به حد کفایت از تکنیک یادداشت زمان استفاده کرده‌ام و واقفم که چه میزان از اوقات خود را بیهوده تلف می‌کنم.

از آنجا که افراد به طور متوسط بینش صحیحی نسبت به توانایی‌های فردی خود ندارند، به جای آن که صادقانه فهرست وظایف خود را تنظیم کنند، با تلنبار کردن بیش از‌اندازه امور به روزهای بعدی، نمی‌توانند توفیقی در این روش کسب کنند. اینجاست که اهمیت استفاده از تکنیک یادداشت زمان احساس می‌شود.


قدری از وظایف و مسئولیت‌ها بکاهید

اهداف تنها زمانی به کار می‌آیند که با فعالیت‌های انگیزشی همراه باشند. زیگ زیگیولار معتقد است که اهداف باید دور از دسترس اما قابل رویت باشند. اگر حداقل نیمی‌ از اوقات در انجام کامل فهرست وظایف روزانه توفیقی حاصل نمی‌کنید، توجه داشته باشید که کاری پیش نبرده و تنها وقت باارزش‌تان را تلف می‌کنید!
برای حل این نقیصه دو راهکار قابل پیشنهاد است:

1. لازم است بکوشیم تا به نحو صادقانه‌ای به میزان ساعاتی که در روز صرف کرده و امور را به سامان می‌رسانیم اذعان کنیم. بهره از تکنیک یادداشت زمان، ساده‌تر از چیزی است که پیشتر تصور می‌کردید.

2. به محض آن که متوجه شویم حقیقتاً چه بخشی از وقت خود را صرف انجام امور می‌کنیم، می‌توانیم نسبت به افزایش آن اقدام نماییم. بهتر است توهمات را کنار گذاشته و سعی کنیم واقع بین باشیم.

اگر پس از انجام تکنیک یادداشت زمان دریافتید که تنها چهار ساعت در روز را به کار مشغولید (موضوعی که پُر بیراه هم نیست)، اقدام و واکنش هوشمندانه آن است که از تصمیمات یکباره و احساسی اجتناب کرده و نکوشیم تا فردای آن ناگهان هشت ساعت کار کنیم! بلکه‌ اندک‌اندک بر زمان کاری افزوده و از چهار به پنج و شش ساعت در روز برسیم تا اینکه نهایتاً بتوانیم ساعات کاری خود را ارتقا بخشیم.


چرا باید آهسته و پیوسته جلو برویم؟

تا زمانی که تصویری که از خود داریم، به خصوص تصویر ایده آلی که از خود ساخته ایم، با آنچه که حقیقت امر است تفاوت دارد، به طور ناخودآگاه از میزان کارائی‌مان کاسته می‌شود. شاید بتوان گفت که پس از انجام طویل المدت امور پیشین، تصور می‌کردیم که تا چه حد فردی کاری و مثمر ثمر هستیم.

اگر تحت تاثیر این تصور هستید که قادر به انجام هشت ساعت کار در روزید، این تکنیک نشان می‌دهد که حقیقتاً بیش از چند ساعت کار از دست تان بر نمی‌آید. آنگاه است که برنامه‌ریزی بی‌معنی می‌شود.

البته، گاهی اوقات ما می‌توانستیم امور روزانه را به خوبی به انجام برسانیم. که این موضوع می‌تواند موجب بروز سوء تفاهم شود. چرا که گاه با تحمل فشار مضاعف قادر به انجام کارهای بیشتری هستیم. این مورد نه تنها انرژی‌مان را تخلیه می‌کند، بلکه نمی‌توان حداکثر بیش از دو هفته این روند را ادامه داد، و این در حالی است که باید هدف اصلی‌مان افزایش نوآوری و خلاقیت باشد.


برای انجام این مهم چه باید کرد و چگونه آن را آغاز نمود؟

نخست از تکنیک یادداشت زمان کمک بگیرید. همیشه استفاده از قلم و کاغذ را‌ ترجیح داده‌ام، اما اگر‌دوست دارید می‌توانید از ده‌ها برنامه کاربردی که برای این منظور و ثبت زمان تهیه شده نیز استفاده نمایید. اگر از تکنیک یادداشت زمان خوشتان نمی‌آید می‌توانید اموری که در طول روز انجام داده اید را ثبت نمایید. گرچه نتایج حاصله از این روش کمتر قابل اتکا هستند.

دوم، استانداردهای نوآوری خود را بازبینی کنید و سعی کنید تا سطحی بالاتر از آنچه که هستید را در نظر داشته باشید. اگر چهار ساعت در روز کار می‌کنید، آن را به پنج یا شش ساعت برسانید و اگر ۸ ساعت می‌کوشید آن را به ۱۰ یا ۱۲ ساعت برسانید.

سوم، پیش از آنکه بازگردید و میزان خلاقیت خود را بسنجید، حداقل یک ماه این استانداردها را رعایت کنید. یک ماه معیار و فرصت خوبی است چرا که زمان کمتر از آن به خصوص پس از تحت تاثیر قرار گرفتن از یک تصمیم تازه چندان قابل استنباط نیست.

نهایتاً، اگر هنوز نمی‌توانید به اهداف از پیش تعیین شده دست پیدا کنید، باز هم حدود ۲۵ الی ۵۰ درصد از آنها را تقلیل دهید. بدین‌ ترتیب می‌توانید به سطح بالاتری از خلاقیت برسید و قادرید بدون اتلاف انرژی بیش از پیش مفید واقع شوید. نکته این است که بسیاری از اهداف نه تنها با کار زیاد بلکه با درست کارکردن بدست می‌آیند.
اگر حقیقتاً به صورت جدی به دنبال انجام کار کمتر و گرفتن نتیجه بهتر هستید این سه نکته را از یاد نبرید:

چند روزی از تکنیک یادداشت زمان استفاده کنید یا این که موارد به سرانجام رسیده از وظایف روزانه را ثبت نمایید.

سعی کنید پس از دست یابی به اهداف، سطح وظایف خود را ۲۵ درصد افزایش دهید.

یک ماه بعد بازگردید و کار خود را ارزیابی کنید. اگر پیشرفت داشته‌اید، می‌توانید دوباره تلاش کنید و سطح خود را بالاتر ببرید.

اگر تنها روزی سه ساعت کار می‌کنید، مطمئن باشید که این رویکرد می‌تواند ما را از برنامه ریزی بیهوده ۱۰ ساعته بازدارد. برای انجام بهتر امور لازم است تا هوشمندانه‌تر اقدام کنیم. پس اگر هنوز نمی‌دانید که در حال حاضر چه می‌کنید، چطور می‌توانید به این مهم دست پیدا کنید؟

گفتگو با خانم پروانه سلطانی

گفتگو با مدیر موفق حوزه نفت بسیاری فکر می‌کنند وارد شدن به حوزه‌های نفتی رانت می‌خواهد و پارتی اما همیشه هم اینجور نیست؛ هرچند که کار خیلی سختی است و تنهایی هم نمی‌توان از پس‌اش برآمد‌. اما پروا سلطانی حالا مدیرعامل شرکت بازرگانی «پرسال» است که در زمینه صادرات محصولات پتروشیمی‌ و معدنی با ۲۴ پرسنل فعالیت می‌کند‌.

پروا سلطانی یکی از مدیران موفق در حوزه نفت و پتروشیمی ‌است که به نسبت جوانی‌اش، تجربه‌های بسیاری اندوخته است. او که زنی کم حرف و آرام است و شمرده سخن می‌گوید‌، متولد سال ۱۳۵۱ کرمانشاه و لیسانس مهندسی شیمی(‌صنایع غذایی) از دانشگاه آزاد اسلامی‌ واحد علوم تحقیقات و فوق‌لیسانس مدیریت اجرایی از سازمان مدیریت صنعتی است‌.
بسیاری فکر می‌کنند وارد شدن به حوزه‌های نفتی رانت می‌خواهد و پارتی اما همیشه هم اینجور نیست؛ هرچند که کار خیلی سختی است و تنهایی هم نمی‌توان از پس‌اش برآمد‌.
اما پروا سلطانی حالا مدیرعامل شرکت بازرگانی «پرسال» است که در زمینه صادرات محصولات پتروشیمی‌ و معدنی با ۲۴ پرسنل فعالیت می‌کند‌. همچنین عضو شورای بانوان بازرگان اتاق تهران و نایب رئیس انجمن تولید کنندگان و صادرکنندگان سنگ آهن ایران نیز هست‌. پروا سلطانی علاوه بر تمام کارهای جدی که انجام می‌دهد، مترجم کتابهای آشپزی نیز هست، چرا که به این رشته علاقه خاصی دارد‌.
چی شد که به فکر تاسیس شرکت پرسال افتادید؟ پرسال را برادر بزرگم تاسیس کرد‌. کار شرکت، بازرگانی و واردات و صادرات کالاهای مجاز بود من هم به دلیل اینکه در کارخانه‌های صنایع غذایی شاغل بودم و محل کارم دور از شهر بود با آنکه شغلم را دوست داشتم و چالش‌های محیط مردانه‌اش برایم جذاب بود، مجبور شدم به اصرار خانواده تغییر شغل بدهم و در سال ۱۳۷۷ به پیشنهاد برادرم به شرکت پرسال بپیوندم‌. همکاری با این شرکت در روزهای اول برایم جذاب نبود اما با توجه به رشته تحصیلی‌ام سعی کردم وارد حوزه واردات و صادرات مواد پتروشیمی‌ و محصولات نفتی شوم و در این کار موفق هم شدم به طوری که بعد از یک سال به صورت کامل صادرکننده محصولات پتروشیمی ‌و مشتقات نفتی شدیم‌. محصولاتی مانند پلیمرها، قیر، پارافین و ضایعات کارخانه‌ها‌. بعد از مدتی یعنی در سال ۱۳۸۳ برادرم کار شرکت را به من سپرد و من به عنوان مدیرعامل فعالیتم را ادامه دادم‌.
بازارهای هدف شما چه کشورهایی هستند؟ کشورهای آسیایی، خاوردور، خاور‌میانه و کشورهای آفریقایی‌‌. برای اینکه در این کار موفق شد باید بازاریابی قوی داشت تا بتوان در این شرایط به کار ادامه داد‌. مشکلات زیادی در این کار وجود دارد که باید راه‌حل‌هایی نیز برای‌شان پیدا کرد‌.
غیر از محصولات نفتی چه صادرات دیگری نیز دارید؟ صادرات انواع سنگ‌های معدنی مانند آهن، کروم، سیلیسیت و همین طور وارداتی در حوزه مواد اولیه صنایع داخلی مانند صنایع ریخته‌گری، بسته‌بندی، کاشی و سرامیک که این واردات بیشتر از کشورهای آسیایی صورت می‌گیرد‌.
پس به خاطر صادرات انواع سنگ‌های معدنی بود که نایب رئیس انجمن انجمن تولید‌کنندگان و صادرکنندگان سنگ آهن ایران را در سال ۱۳۹۱ راه‌اندازی کردیم چرا که جای خالی این انجمن در بین دیگر تشکل‌های صنفی احساس می‌شد‌. پیش از آن من عضو هیات موسس اتحادیه صادرکنندگان فرآورده‌های نفت و گاز و پتروشیمی ‌بود که در سال ۱۳۸۲ تاسیس شد‌‌. انجمن تولیدکنندگان و صادرکنندگان سنگ آهن ایران نتیجه کار گروهی بخش خصوصی فعال در این حوزه بود و هدفش نیز حفاظت از منافع این گروه مانند همه اصناف دیگر است‌. چرا که صادرکنندگان سنگ‌های معدنی معمولا معضلات زیادی در داخل و خارج از کشور دارند‌. ۱۸ تیرماه امسال نیز مجمع عمومی‌آن برگزار شد و در نخستین دوره هیات مدیره آن من به عنوان نایب رئیس انتخاب شدم‌.
با توجه به تجربه کاری که دارید و توانمندی‌های‌تان در حوزه اشتغال، چه کاری برای زادگاه‌تان‌، کرمانشاه کرده‌اید؟ متاسفانه کرمانشاه و کردستان از جمله استان‌هایی هستند که نرخ بیکاری در آنها زیاد است اما منابع بسیار غنی معدنی دارند. من هم به سهم خودم تا جایی که توانسته‌ام در حوزه کارهای معدنی با تولیدکنندگان استانی پروژه‌هایی را شروع کرده‌ام‌.
آیا تا به حال پیش آمده که به خاطر زن بودن‌تان به مشکل برخورید؟ از آنجا که هیچ وقت به کار نگاه جنسیتی نداشتم مشکلاتی هم که برایم پیش آمده بود به پای زن بودنم نمی‌گذاشتم‌. به هرحال چه مردان، چه زنان در کار با مشکلاتی رو‌به‌رو هستند‌. واقعا هیچ وقت فکر نکردم که به خاطر زن بودن کسی جایی جلوی کارم را گرفته است و یا اینکه مرا به جایی راه نمی‌دهند‌. معتقدم بیشتر مشکلاتی که برای برخی از خانم‌ها پیش می‌آید ممکن است به دلیل ناتوانی‌های دیگر باشد نه به خاطر اینکه آنها زن هستند و امیدوارم نگاه‌های جنسیتی به زودی در آینده حل شود‌.‌ البته موانع فرهنگی و قانونی را نمی‌توان نادیده گرفت‌.
با همسرتان همکار هستید؟ در برهه‌ای از زمان همکار بودیم‌‌ اما توصیه می‌شود زن و شوهر در یک محیط کاری مشترک نباشند بنابراین ما هم به این توصیه عمل کردیم‌ اما همیشه مشوق من هستند و فعالیت‌های اجتماعی زیادی هم دارند‌.
فرزند هم دارید؟ بله آوین دختر ۴ ساله و نیمه ماست‌. وقتی دو ماهه بود من به محیط کاری‌ام برگشتم البته در همان دو ماه نیز مدام شرکت را تحت نظر داشتم‌. مادرم در این مدت در نگهداری آوین خیلی کمک حالم بودند و از دو سال و نیمگی او را مهد کودک گذاشتیم و از آن زمان به بعد اغلب بعد از مهد به شرکت می‌آید‌.
به انجام امور خانه مانند آشپزی علاقمند هستید؟ غذا را خودم می‌پزم و علاقه به کسانی که دوست‌شان دارم باعث می‌شود کارهای خانه را به راحتی انجام دهم‌. سعی می‌کنم برای خودم اوقات فراغت بسازم و ورزش کنم تا تندرست باشم‌. مربی تنیس هستم و هر وقت بتوانم این ورزش را انجام می‌دهم‌. تا قبل از اینکه دیپلم بگیرم سوارکاری می‌کردم و در دوران دانشجویی هم به ورزش اسکی علاقه داشتم‌.
پس خانواده ثروتمندی دارید؟ نه‌. پدر و مادر من هر دو کارمند بودند‌. مادرم دبیر ریاضی و پدرم کارشناس محیط زیست بود. البته چون افراد فرهنگی بودند در تربیت ما خیلی تلاش کرده و ثاثیر گذار بودند‌. اسب سواری را هم یاد گرفتم چون پدرم کارشناس محیط زیست و محل زندگی‌مان نزدیک یک باشگاه سوارکاری بود و ما به صورت مجانی از امکانات آن باشگاه استفاده می‌کردیم‌. اسکی و تنیس را هم از دوره دانشجویی یاد گرفتم و از آنجا که بعد از دانشجویی کار کردم از سال سوم دانشگاه به بعد همه مخارجم را خودم تامین کردم‌.
در زمینه کارهای عام المنفعه چه کارهایی کرده‌اید؟
با توجه به رشته تحصیلی‌ام سعی کردم وارد حوزه واردات و صادرات مواد پتروشیمی‌ و محصولات نفتی شوم و در این کار موفق هم شدم به طوری که بعد از یک سال به صورت کامل صادرکننده محصولات پتروشیمی ‌و مشتقات نفتی شدیم‌. محصولاتی مانند پلیمرها، قیر، پارافین و ضایعات کارخانه‌ها
ما در کنیا و نایروبی بازارچه خیریه راه‌اندازی کردیم که دو منظور داشتیم هم اینکه صنایع دستی ایران به آفریقا هم راه یابد و هم اینکه درآمدش صرف کودکان بی‌سرپرست و فقیر این کشورها شود‌. این بازارچه‌ها در هر فصل سه یا چهار روز برگزار می‌شود‌.
در ایران چی؟ یکی از کارهایی که در ایران انجام دادیم راه‌اندازی موسسه خیریه‌ای به نام «رای به» است که هدفش تجهیز کامپیوتری مدارس مناطق محروم است‌. مدارس روستاهای محروم استان‌های خراسان، ایلام و کرمانشاه‌. من به این شعار که فرهنگ سازی برای رشد و تعالی خانواده‌ها و جوامع نیاز است باور دارم و سعی می‌کنم آن را محقق کنم‌.
اهل کتاب‌خوانی هم هستید؟ یکی از سرگرمی‌های من ترجمه کتاب‌های آشپزی است‌. در سال ۱۳۷۸ کتاب «آشپزی گیاهخواری» را منتشر کردم که انتشارات سها چاپ آن را برعهده داشت‌. در سال ۸۰ نیز «آشپزی برای کودکان» و «آشپزی با مایکرویو» منتشر شد‌. مدتی هم هست که کتابی را در حال ترجمه دارم درباره آشپزی با گوجه فرنگی که هنوز به اتمام نرسیده‌. علاقه من به آشپزی به حدی است که برای آنکه برای ترجمه کتاب دچار مشکل نشوم و اصطلاحات را راحت تر بفهمم یک دوره آموزشی آشپزی را هم پشت سر گذاشتم‌.
فکر می‌کنید مدیر موفقی هستید؟ اگر خود انسان باور نداشته باشد که موفق است نمی‌تواند موفق شود‌. باید تصور کنم که فرد موفقی هستم تا بتوانم کارهایی را که در دست دارم با موفقیت به انجام برسانم‌. مدیر موفق قبل از هرچیز باید یک رهبر موفق باشد به طوری که همکارانش او را قبول داشته باشند و از اینکه با او همکاری می‌کنند خوشحال باشند و لذت ببرند‌. یک مدیر موفق باید همیشه محیط کاری‌اش را بررسی کند و خطرهای محیط را خیلی زودتر از بقیه احساس کند و برای آنها راهکار بیندیشد‌. همچنین پشتکار داشته باشد و صبور باشد‌.
چه آرزویی دارید؟ نمی‌توانم اسمش را آرزو بگذارم و ترجیح می‌دهم بگویم هدف‌. درباره هدف‌های شغلی‌ام باید بگویم که می‌خواهیم کارمان را توسعه دهیم‌. حتی طرح‌های‌مان را روی کاغذ هم آورده‌ایم و نقشه راه را هم تعریف کرده‌ایم‌. از اهداف شخصی نیز تدریس در دانشگاه را دوست دارم‌.
از زمانی که در کارخانه کار می‌کردید خاطره‌ای هم دارید؟ بله اتفاقا‌. زمانی در یکی از کارخانه‌های معروف تولید نوشیدنی بودم‌. کار یکی از کارگران این بود که وقتی شیشه‌های نوشابه از جلوی نور فلورسنت رد می‌شد آنها را بررسی و اگر در شیشه‌ای خوب چفت نشده بود از خط خارج کند‌. یک‌روز بر حسب اتفاق من آنجا بودم و دیدم که در یکی از شیشه‌ها خوب بسته نشده و از آن گاز خارج می‌شود اما اپراتور آن شیشه را از خط خارج نکرد و هیچ واکنشی نشان نداد و متوجه شدم که در حال چرت زدن است‌. من هم برای اینکه او متوجه خطای کارش شود شیشه را برداشتم و با یک دست در بطری را باز کردم‌. از فردای آن روز آن اپراتور هرجا که می‌رفت می‌گفت خانم مهندس سلطانی خیلی پر زور است چرا که با یک دست توانسته در شیشه را بردارد‌. در حالی که اصلا ربطی نداشت و هدف من آن بود که به آن کارگر نشان دهم کارش را درست انجام نداده است‌.
در آن کارخانه زن هم کار می‌کرد؟
تعداد محدودی زن هم بود ولی من به خاطر تخصصم سرو‌کارم با کارگران مرد بود‌.
به دختران جوان چه توصیه‌ای دارید؟
اولین توصیه‌ام این است که حتما کار کنند و از کار کردن عار نداشته باشند‌.
من خودم از محیط‌های کارگری شروع کردم در حالی که در‌ آن محیط‌ها به عنوان یک زن متخصص من را به رسمیت نمی‌شناختند، چندین ماه طول کشید تا توانستم با استفاده از توانایی‌هایی که داشتم خودم را ثابت کنم‌. همین طور دومین توصیه‌ام این است که حتما مهارتی را بیاموزند‌ در رشته‌های هنری یا علمی ‌و سعی کنند تخصصی داشته باشند‌.
غذا را خودم می‌پزم و علاقه به کسانی که دوست‌شان دارم باعث می‌شود کارهای خانه را به راحتی انجام دهم‌. سعی می‌کنم برای خودم اوقات فراغت بسازم و ورزش کنم تا تندرست باشم‌. مربی تنیس هستم و هر وقت بتوانم این ورزش را انجام می‌دهم
صادرکنندگان سنگ آهن شدید؟

تکنیک های ساده برای پس انداز

تکنیک های ساده برای پس انداز و کسب امنیت مالی

جمله کلیشه ای که هیچوقت از زبان ها نمی افتد: “قدیم ها چیزها خیلی ارزانتر بود.” بله، تورم روی ارزش پولی که به زحمت درآورده اید بی تاثیر نیست. درست است، قبلاً با هزار تومان خیلی چیزها می شد خرید اما مردم معمولاً فراموش می کنند که ارزش پولشان بستگی به دورانی دارد که در آن زندگی می کنند. درست است که سی سال پیش میتوانستید با هزار تومان کلی چیز بخرید، اما حواستان باشد که آن روزها هم درآمدتان خیلی کمتر از الانتان بود.
جمله کلیشه ای که هیچوقت از زبان ها نمی افتد: “قدیم ها چیزها خیلی ارزانتر بود.” بله، تورم روی ارزش پولی که به زحمت درآورده اید بی تاثیر نیست. درست است، قبلاً با هزار تومان خیلی چیزها می شد خرید اما مردم معمولاً فراموش می کنند که ارزش پولشان بستگی به دورانی دارد که در آن زندگی می کنند. درست است که سی سال پیش میتوانستید با هزار تومان کلی چیز بخرید، اما حواستان باشد که آن روزها هم درآمدتان خیلی کمتر از الانتان بود.

مثلاً اگر یک چیز در سال ۱۹۶۰ یک دلار برایتان تمام می شد. امروز باید برای آن حداقل ۶ دلار بپردازید. تازه این درمورد دلار است، درمورد پول ایران که وضع خیلی مصیبت بارتر است.
صرفنظر از دورانی که در آن زندگی می کنید، لازم است که با راه های اصلی پس انداز پول آشنا شوید که پدرها و پدربزرگهای شما برای رسیدن به زندگی بهتر از آن استفاده می کردند.


الفبای پس انداز
اکثر والدین معمولاً درمورد اینکه توانسته اند شرایط تحصیلات مناسب را برای فرزندانشان فراهم کنند، به خود می بالند. اما متاسفانه آنها فراموش می کنند تا راه و روش پس انداز کردن پول را هم به فرزندانشان آموزش دهند.

در این مقاله قصد داریم شما را با چند و چون پس انداز و ذخیره ی پول آشنا کنیم.

۱- واقعیت را بررسی کنید
قبل از خرید هر چیز گرانقیمت و بزرگ، اطمینان پیدا کنید که این خرید را از روی احساس انجام نمی دهید. مردم عادت دارند که خریدهایی غیر ضروری را فقط از روی هوس انجام دهند و نه در واقع از روی نیاز. توصیه ی ما این است که قبل از هر خرید، خوب موقعیت خود را بررسی کنید و واقع بین باشید.

۲- قیمت ها را مقایسه کنیدقبل از هر خرید، ما توصیه میکنیم که همه جا را ببینید. اگر با دیدن یک چیز در یک فروشگاه سریعاً دست به خرید آن بزنید ممکن است سرتان را کلاه بگذارند. سوال کردن از فروشگاه های دیگر و پرس و جوی قیمت چندان زحمتی هم نمی برد.

اگر وقت کافی برای پرس و جوی قیمت ندارید، توصیه می کنیم که همه ی جزئیات را از یک فروشنده سوال کنید و بعد با فروشگاه های دیگر برای چک کردن و مقایسه ی قیمت ها تماس بگیرید. وقتی ارزانترین فروشگاه را پیدا کردید، بعد دست به خرید بزنید.

۳- چانه بزنید
بعضی مردم خجالت می کشند یا بیش از این مغرور هستند که بخواهند سر قیمت چیزی با فروشنده چانه بزنند. اما جالب است بدانید که پولدارترین مردم همیشه بیش از سایرین هنگام خرید چانه می زنند. همین دلیل ثروتمند بودن آنها را می رساند. چون آنها ارزش پولی که به زحمت به دست آورده اند را می دانند و هیچوقت آن را الکی دور نمی اندازند.

قدم به قدم تا پس انداز پول

بدانید که هیچوقت برای پس انداز کردن پول دیر نیست. در اینجا میخواهیم تکنیک های جمع کردن پول و پس انداز را برایتان معرفی کنیم:

۱- همه ی حقوقتان را خرج نکنیدکار را با نگهداشتن میزان حتی خیلی کمی از حقوقتان شروع کنید. سعی کنید هر ماه ۱۰ تا ۲۰ درصد از حقوق دریافتیتان را کنار بگذارید، اما اگر نتوانستید آنقدر هم پس انداز کنید باز نگران نباشید. مهم این است که پیوسته مقداری هرچند هم کم را پس انداز کنید.

۲- تعداد برداشت از حساب خود را کمتر کنیدهر وقت که با استفاده از دفترچه حسابتان، پولی برداشت می کنید، یک نرخ اضافی هزینه می کنید. مخصوصاً اگر برداشت را در بانک خودتان هم انجام ندهید، این هزینه بیشتر خواهد شد.
پس به جای برداشت های مختلف، هزینه ی یک هفته ی خود را برآورد کرده و همان میزان پول از حساب برداشت کنید و هر مقدار که آخر هفته از آن پول باقی ماند را به پس انداز خود اضافه کنید.

۳- حواستان به پولتان باشدبه خوبی مراقب دخل و خرجتان باشید. ببینید پولتان را کجا خرج می کنید. آن دسته از افرادی که می دانند پولشان را بابت چه خرج میکنند، معمولاً کمتر خرج کرده و بیشتر پس انداز می کنند. با یادداشت کردن همه ی خرج و مخارجتان، هیچوقت بیش از بودجه تان خرج نخواهید کرد.

۴- کمتر سراغ وام های کوتاه مدت برید
پولی که صرف سود وام می شود، پولی است که می تواند پس انداز شود. تا آنجا که می توانید سعی کنید کمتر سراغ وام گرفتن بروید. به خصوص وام های کوتاه مدت مثل وام دانشجویی، وام ماشین و امثال اینها.

۵- برنامه ریزی منظم پس انداز داشته باشیدبه ندرت پیش می آید که کسی پس انداز را جزء برنامه ی منظم زندگی خود قرار دهد. اما توصیه ما به شما این است که سعی کنید هر ماه، هر چقدر که می توانید، حتی ۲۰،۰۰۰ تومان هم که شده است، اما به طور مداوم و منظم پس انداز کنید.

همین امروز شروع کنید

شما هیچ وقت نمی دانید که در آینده چه اتفاقی می افتد و کی به مقداری پول ضروری احتیاج پیدا می کنید.

۱۵ سال آینده که فرزندان تان می خواهند به دانشگاه بروند، چه می شود؟ آیا این محترم از پسِ خرج و مخارج دانشگاه آنها برمی آید؟ اگر کارتان را از دست بدهید چه؟
به خاطر همین است که پس انداز کردن پول به یکی از مهمترین مسائل زندگی تبدیل می شود. چون هیچکس نمی داند روز مبادا کی است و چه اتفاقی برایش می افتد!

مهندس حسین ثابت؛ هتلدار بزرگ ایرانی

مهندس حسین ثابت؛ هتلدار بزرگ ایرانی

حسین ثابت بکتاش (زادهٔ ۱۳۱۳ در مشهد) کارآفرین ایرانی و صاحب گروه هتل‌های ثابت است.

حسین ثابت بکتاش (زادهٔ ۱۳۱۳ در مشهد) کارآفرین ایرانی و صاحب گروه هتل‌های ثابت است.
ثابت در جزایر قناری ۹ هتل داشته و در ایران نیز هتل بزرگ داریوش را به سبک تخت جمشید در کیش ساخته‌است. وی، غیر از این هتل، چهار هتل دیگر نیز در کیش دارد (به نام های هلیا، لاله، تماشا و پانیذ). شرکت تجارت بین‌المللی ثابت و مجموعه پارک دلفین‌های کیش (دلفیناریوم و باغ پرندگان با مساحت
بیش از ۶۵ هکتار) متعلق به اوست. کلنگ سرمایه‌گذاری هتل ۷ ستاره کوروش که قرار بود با انرژی خورشیدی کار کند (به عنوان نخستین هتل سبز ایران) با ۵۰۰ اتاق نیز در جزیره کیش بر زمین زده شد که ساخت آن در سال ۱۳۸۹ متوقف شد.
ایجاد کورس‌های اسب‌دوانی با تاسیس شرکت اسب ایران که ناتمام ماند از دیگر فعالیت‌های اوست. او همچنین ۲۵٪ سهام گروه هتل‌های لاله را در اختیار دارد. ثابت همچنین اقدام به خرید هتل‌های لاله تهران، یزد و سرعین از شرکت توسعه گردشگری ایران، متعلق به میراث فرهنگی و گردشگری نموده، ولی بعلت عدم پرداخت به موقع اولین مرحله تعهداتش، شرکت توسعه گردشگری ایران ضمانت نامه پنج میلیاردی او را ضبط و مزایده خاتمه یافت. اما مدیران ارشد سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که ۷۵ ٪ سهام هتل‌های مذکور را دارا می‌باشند و مشتری دیگری ندارند، در تلاش هستند تا با ثابت مبایعه نامه فروش گروه هتل‌های لاله را به امضا رسانده و نهایی کنند .

مصاحبه با موفقترین چهره اقتصادی:

شخصی است که در جهان هتلداری چهره ای موفق است و از معدود ایرانیانی است که توانسته خود را در میان هتلداران جهان مطرح کند . وی دارای بیش از 5000 تخت در جزایر قناری اسپانیا و چندین هتل و پارک مدرن در ایران است.

او مهندس حسین ثابت است.

متولد مشهد . نمی توانی سنش را حدس بزنی . یک پارچه انرژی است با حافظه ای قوی . شعر بلند عقاب دکتر خانلری را با شور و احساسی میهن پرستانه می خواند . در مشهد درس خوانده . نهج البلاغه را خوب می شناسد . از قرآن نمونه می دهد و به شش زبان زنده دنیا حرف می زند . او یک ایرانی مسلمان است که به ذره ذره این خاک اهورایی عشق می ورزد .

اتاقش جمع و جور است و مثل تمامی هتل بزرگ داریوش روح ایرانی به وسیله ، نقش برجسته ها و تصاویر هخامنشی موج می زند . حسین ثابت شعر می خواند . از عرفان می گوید و از ایران .

حسین ثابت ابتدا اقدام به ساخت هتل بزرگ داریوش نمود (این هتل مجلل ترین هتل کشور است)

سوئیت های ان در زمان های عادی سال هر شب 400 هزار تومان و در ایام عید نوروز و .. تا 700 – 800 هزار تومان هر شب اجاره داده میشود.

وی پس از ان اقدام به ساخت پارک دلفین ها و پارک شیرها و چندین پروژه تفریحی دیگر در کیش نمود.

پس از مدت یکسال از فعالیت پروژه هایش تصمیم گرفت تنها هتل دار کیش شود و اقدام به خرید 6 هتل آماده دیگر کرد با قیمت های تقریبی هر هتل 8 -9 میلیارد تومان به بالا

البته برخی هتل داران زیر بار این کار نرفته و وی نتوانست به این آرزوی خود برسد.

حسین ثابت در این زمان موفق شد چند هتل نیز در جزایر قناری اسپانیا تاسیس کند و هم اکنون نیز بزرگترین شرکت هتل داری اسپانیا را صاحب است و خود وی نیز در یکی از دو جزیره اختصاصی خود در اسپانیا زندگی می کند.

می پرسم: آقای ثابت هتل داریوش با این همه مجسمه ، نقش برجسته و تصاویر بزرگ و کوچک ، تخت جمشید کوچک و مدرنی است در دل آبهای خلیج فارس. در این هتل دو مورد مد نظر بوده یکی مساله اقتصاد و دیگری مطرح کردن فرهنگ و هنر ایرانی . من با اقتصادش کاری ندارم اما قسمت دوم را نمی دانم که 'ثابت' در مطرح کردن هویت ایرانی ، سیاسی کار است یا عاشق ؟

ثابت : همانطور که خودتان گفتید ساختن هتل دو وجه دارد . یکی سرمایه گزاری و بازدهی آن و دیگری هویت بخشی به یک فرهنگ است . فرهنگ ایرانی .

می پرسم: ثابت عاشق ایران است یا دیدگاه سیاسی دارد. که البته هر دو به یک سرچشمه بر می گردد . جنبه سیاسی و عشقی به یک فرهنگ ؟

ثابت: او دفترچه راهنما ی هتل داریوش را که عکسی از 21 سالگی اش را در تخت جمشید در صفحه اول چاپ شده نشان می دهد و شعری می خواند، میگوید : عشق . عشق ناممکن را ممکن می سازد . من در 21 سالگی گفتم روزی تخت جمشید را می سازم . امروز آن را در قالب یک هتل ساخته ام که یک مقام عالی رتبه اسپانیا می آید و مقابل آن فرهنگ زانو می زند و آن را ستایش می کند.

ثابت برای اثبات حرفش از گنجینه شعر فارسی به خوبی استفاده می کند . بیشتر نمونه هایی که می دهد عاشقانه و اجتماعی است .

می پرسم: شما که در خارج ایران آدم موفقی هستند چرا پس از موفقیت به ایران توجه کردید ؟

ثابت: هشت سال جنگ را ما نبودیم . جوانان ما جنگیدند و نگذاشتند حتی یک سانتی متر از مملکت از دست برود . ما چه کار کردیم ؟ من امروز آمده ام برای خدمت به ایران ، به فرهنگ ایرانی ، به فرهنگ اسلامی . انتظاری هم ندارم . نمی خواهم حتی یک دسته گل برای من بیاورید . من می خواهم همانطور که جوانان ، ایران را نگاه داشتند من هویت ایران را به جهان بشناسانم . من کلکسیونی شامل 30،000 پروانه که برخی از آنها نسلشان منقرض شده برای ایران خریده ام که می دانم تا سیصد سال دیگر هم سرمایه اولیه اش بر نمی گردد ، اما این پروانه ها در یک موزه می تواند انگیزه ای باشد برای جلب توریست . من حاظرم این مجموعه ی بی نظیر را به ایران تقدیم کنم اما در جایی که با این رنگ ها ، دانش ، نوع زندگی و ارزش آن ها همامنگی داشته باشد.

می پرسم : من می خواستم بپرسم آیا شما تنها از طریق هتل و هتلداری می خواهید به هویت بخشی و گسترس آن بپردازید یا برنامه های دیگری هم دارید ؟

ثابت: نه . فقط به هتل و هتلداری فکر نمی کنم . شما می بینید که در کیش کنار 7 هتل مطرح و مدرن پارک دلفین ها را ساخته ام . پارکی با وسعت 640000 متر مربع که برای اولین بار در خاورمیانه ساخته شده با مجموعه ای از پرندگان و گیاهان نایاب دنیا و نمایش دلفین هایی که مربیان ایرانی دارند، یا در همین رابطه برای نمایش هزاران پرنده از گونه های مختلف بزرگترین قفس دنیا را به ابعاد ( 550 * 400 متر ) مطابق با محیط زیست طبیعی زندگی اشان ساخته ایم . این مجموعه دیدنی از طرف دیگر 2 تا 3 درجه دمای جزیره را پایین آورده است .

می پرسم: آقای ثابت من بر می گردم روی هویت ایرانی که شما بیشتر به آن پرداخته اید و آن فرهنگ و هنر قبل از اسلام است . برای بعد از اسلام چکار کردید ؟

ثابت : اسلام یک دین برتر است . من نهج البلاغه را حفظ هستم . نهج البلاغه دنیایی از ادب ، فلسفه و ترتیب است . قرآن که جهانی دیگر دارد . ایران قبلا فرهنگ و هنر خودش را داشته و بعد اسلام را پذیزفته چون به فرامین و مقررات آن نیازمند بوده است . حضرت محمد (ص) هم انسانی والا بوده که خداوند بر اساس توانایی هایش او را به پیامبری برگزید . او به امر اقتصاد در کنار تعالیم دینی توجه داشت و حج توانست از همان آغاز تا امروز وضعیت مادی و اقتصادی مکه و در نتیجه عربستان را بهبود بخشد . اما ما در ایران تفکر اسلامی را مثلا در مورد زیارت امام رضا انجام ندادیم. اسلام از اشخاص دعوت می کند که به حج بیایند که استطاعت مادی داشته باشند و در نتیجه پول خرج کنند . در حالی که ما زیارت امام رضا را حج فقرا می نامیم و رویش تبلیغ می کنیم .

می پرسم: چرا شما که مشهدی هستید برنامه هایی برای مشهد ندارید ؟

ثابت: داشتم و دارم . از سالهای گذشته سعی داشتم کار بزرگی در مشهد انجام دهم . اما برنامه هایم بنا به دلایلی مورد تصویب قرار نگرفت . امروز هم برای فردوسی برنامه دارم . همین امروز با یک آلمانی معدن شناس قرار ملاقات دارم تا بزرگترین سنگ را به مشهد حمل کنیم ، برای ساختن مجسمه فردوسی ، کسی که زبان و هویت ایرانی را زنده نگاه داشت . امیدوارم بتوانم برنامه هایم را برای فردوسی به پایان برسانم و مسئولین در این امر کمک کنند .

می پرسم: میانه شما با روزنامه نگاران چگونه است ؟

ثابت: من 700 صفحه خاطره دارم . در آلمان که درس می خواندم برای گذران زندگی روزنامه می فروختم ولی بعد همان روزنامه را خریدم . از روزنامه نگاری اطلاعی نداشتم . منتقدان من این را مطرح کردند . من بهترین مفسران وخبره های هر بخشی را دور هم جمع کردم و از آنها آموختم و تجربه کسب کردم . اعتقاد دارم تجربه از علم و ثروت بالاتر است .

می پرسم: حرف آخرتان ؟

ثابت: وقتی با انگشت به طرف دیگری نشان می روید، توجه کنید که سه انگشت خودتان را نشان می دهد . اول باید تکلیف خودتان را مشخص کنید . عمر دنیا کوتاه است . عشق آن نیست که غم بر در غمخواری برد .

این را در سردر دفتر آلمانم نوشته ام : ' حق الناس را دست نزن . مصمم باش . عاشق تصمیمت باش . آن وقت است که محال پا به فرار می گذارد ' برخی می گویند خوب است آدم فقیر باشد اما سالم باشد . اما من اعتقاد دارم آدم باید هم سالم باشد و هم ثروتمند.

جمله از 10 شخصیت معروف و ثروتمند

10 جمله از 10 شخصیت معروف و ثروتمند

افراد مشهور و پولدار هر یک داستان های جالبی برای خود دارند و خواندن سرگذشت هر یک از آنها می تواند راهگشای خوبی برای آنان که انگیزه موفقیت دارند، باشند.
افراد مشهور و پولدار هر یک داستان های جالبی برای خود دارند و خواندن سرگذشت هر یک از آنها می تواند راهگشای خوبی برای آنان که انگیزه موفقیت دارند، باشند.
فرقی نمی کند اپرا وینفری باشی یا پیر امیدیار! مهم این است که بخواهی موفق شوی و خسته و درمانده نشوی در این راه سخت، اگر هم شدی دوباره خودت، خودت را شارژ کنی و ادامه راه ...
در این راه البته شنیدن حرف های کسانی که موفق شده اند و درس گرفتن از تجربه آنها چون چشمه آب جوشانی است در بیابان.

در این گزارش 10 جمله از 10 شخصیت مشهور و پولدار دنیا را عینا برای شما نقل می کنیم، بقیه اش دیگر با خودتان:

1 - اپرا وینفری، مجری، بازیگر و تهیه کننده آمریکایی، ثروت: 2/7 میلیارد دلار
شما به آن چیزی می رسید که به آن باور دارید. جایگاهی که امروز دارید، ریشه در باوری دارد که داشته اید.


2 -
پیر امیدیار، موسس و رئیس ایرانی شرکت eBay ثروت: 6/7 میلیارد دلار
آنچه ما هر روز اینجا می گوییم این است که موفقیت ما کاملا بستگی به موفقیت هم گروه ها و موفقیت اجتماع مان دارد.


3 -
کارل آلبرشت، کارآفرین آلمانی و موسس فروشگاه های زنجیره ای آلدی، ثروت: 25/4 میلیارد دلار
زندگی معمولی انسان بی برنامه، سردرگم، بی هیجان و ناخوشایند به نظر می آید. تنها آنهایی که به ماجراهای زندگی به عنوان شانسی از میان شانس ها نگاه می کنند که خودشان آن را برای خودشان ایجاد کرده اند، می توانند کنترل زندگی خود را کاملا در دست بگیرند.


4 -
موکش آنبانی، تاجر بزرگ هندی و صاحب صنایع ریلاینس ، ثروت: 22/3 میلیارد دلار
من فکر می کنم باور بنیادین ما این است که برای ما رشد و پیشرفت، روشی برای زندگی است و می بایست همواره در حال رشد و پیشرفت باشیم.


5 -
مایکل بلومبرگ، یکصد و هشتمین شهردار و صاحب شبکه بورسی نیویورک، ثروت: 22 میلیارد ریال
کار و تلاش سخت مبنای موفقیت در شرکت من بوده است

6 - ولید بن طلال آل سعود، شاهزاده سعودی، ثروت: 18 میلیارد دلار
اگر بخواهم کاری را انجام دهم، یا کامل و بی نقص انجام می دهم یا اصلا به سراغش نمی روم.


7 -
مایکل دل، موسس شرکت کامپیوتری دل کامپیوترز، ثروت: 15/9 میلیارد دلار
با کنجکاوی و نگاه به فرصت ها با روشی تازه است که ما همیشه راه و مسیر خود در دل را مشخص می کنیم.

8 - چارلز کوچ، مدیرعامل شرکت صنایع کوچ، دومین شرکت بزرگ خصوصی در آمریکا ، ثروت: 25 میلیارد دلار
نقش کسب و کار تولید کالاها و خدماتی است که زندگی مردم را بهتر کند.

9 - اندرو کارنگی، صنعتگر آمریکایی-اسکاتلندی، موسس شرکت فولاد کارنگی، ثروت: 298/3 میلیارد دلار
کسی که یک کسب وکار یا اعتبار آن را تمام و کمال برای خود بخواهد، نمی تواند کسب و کاری عالی راه اندازی کند.

10 - تونی هسیه، مدیرعامل فعلی فروشگاه آنلاین کفش و لباس زاپوس، ثروت: 840 میلیون دلار
تعریف نهایی موفقیت این است: شما می توانید با از دست دادن همه آنچه دارید، مشکل پیدا نکنید. شادی ها بر مبنای عوامل بیرونی نیستند.

منبع : banki.ir

10 ایده ی جالب و عجیب

ده ایده ی جالب و عجیب که میلیونرها ساختند !!

شدن چندان هم سخت نیست ، البته کم هستند افرادی که اعتماد به نفس و توانایی آن را داشته باشند که ایده های کوچک و جالب و در عین حال پردرآمد خود را به مرحله ی اجرا درآورده و از آن کسب درآمد کنند ، آنهم درآمدهای میلیونی !

شدن چندان هم سخت نیست ، البته کم هستند افرادی که اعتماد به نفس و توانایی آن را داشته باشند که ایده های کوچک و جالب و در عین حال پردرآمد خود را به مرحله ی اجرا درآورده و از آن کسب درآمد کنند ، آنهم درآمدهای میلیونی !
 
همه ی ما در ذهنمان ایده هایی داریم که بنا به توجیهات خودمان - مانند وقت نداشتن و یا کمبود سرمایه - از آنها به راحتی می‌گذریم ، در حالی که تنها مشکلی که جلوی ایده های خلاقانه را می‌ گیرد تنبلی و عدم اراده ی قوی است ، بنابراین سعی کنید ایده های خود را با همین دو عامل پیش ببرید و نتیجه ی آنرا نیز ببینید.
در این گزارش قصد داریم شما را با 10 ایده ی جالب و ساده که صاحبانشان را میلیونر کردند ، آشنا کنیم :

1- مردی که پس از ازدواج وب سایتی برای مسائل عاطفی افراد متاهل ایجاد کرد leymadison.com سایت قرارهای عاشقانه است با یک فرق؛ تنها افراد متاهل یا کسانی که خواهان قرار با یک فرد متاهل هستند مورد پذیرش این سایت قرار می‌گیرند. شعار سایت این است:" زندگی کوتاه است. پس با عشق زندگی کن". موسس این سایت یک وکیل به نام نوئل بیدرمن است که به زعم خودش یک مرد متاهل بسیار خوشبخت است. سایت این مرد خوشبخت 3.2 میلیون عضو دارد که بیانگر کارا بودن و موفق بودن ایده ی او است.
 

2- مردی که کسب و کار یک میلیون دلاری وسیله نظافت سگ را به راه انداخت.
ماتیو اوسبرن از سرشناسترین پیشگامان در ساخت وسیله نظافت فضولات سگها است که Pooper-Scooper.com را راه اندازی کرده است.
او هرگز فکر آن را هم نمی‌کرد که روزی همین ایده او را میلیونر کند. شروع کار اوسبرن به سال 1987 برمی‌گردد که او یک مرکز خدمات حیوانات اهلی در کلمبوس اوهایو به راه انداخت. در آن هنگام او با داشتن 2شغل تمام وقت از هرکدام ساعتی 6دلار درآمد داشت. ماتیو در آن زمان همسر و یک دختر داشت و پسرش در شرف به دنیا آمدن بود. او که از کسب درآمد بیشتر ناامید شده بود،  به این فکر افتاد که برای حدود 100،000 سگ که در 15مایلی خانه او هستند ، کاری انجام دهد. نقطه سرآغاز کسب و کار او همینجا بود. ماتیو به امر نظافت محوطه ها پرداخت، با اینکه کار چندان جالب نبود ،  اما او از رضایت مشتریان و کار در بهترین حیاطها لذت می‌برد.
کار ماتیو کم کم به جایی رسید که هفت نفر را به همراه شش ماشین حمل به کار گرفت که روزانه به 700 مشتری ثابت خدمات ارائه می‌دادند. در حالیکه اوسبرن درحال تبلیغ و شناساندن چنین خدماتی بود، شخصی به نام مت "رد" بسول او را به آینده ای که انتظارش را نداشت نزدیک کرد. بسول مالک مرکز ارائه خدمات حیوانات اهلی(Pet Butler )در تگزاس بود. او پس از دیدن کار ماتیو ، او را شریک خود در امور نظافت حیوانات کرد ، در حال حاضر  Pet Butler بزرگترین مرکز ارائه خدمات نظافت فضولات حیوانات اهلی در امریکا است که اکنون بالغ بر  3000 مشتری دارد.
 
 3- نوجوانی که  از طریق فروش مربا با دستور پخت مادر بزرگش میلیونها دلار به دست آورد.
در حالیکه موفق ترین کارآفرینان درآمد خود را از ایجاد وب سایتهای پرطرفدار به دست می‌آورند، "فریزر دوهرتی"  کسب و کار بزرگش را از راه سنتی به دست آورده است. فریزر پخت مربا را از سن 14سالگی با دستورالعملهای مادربزرگش در آشپزخانه خانه ی خود شروع کرد ، وی در 16سالگی مدرسه را ترک کرد تا به طور تمام وقت مشغول کار خود شود. این نوجوان در حال حاضر سالانه چیزی حدود 500،000 شیشه،مربا می‌فروشد که این مقدار 10درصد بازار مربای انگلیس را تشکیل می‌ دهد. سرمایه دوهرتی چیزی حدود 1تا2میلیون دلار تخمین زده می‌شود.

.4- شرکتی که از فروش عینک های ایمنی مخصوص سگها صاحب ثروت بزرگی شد
در جوامع غربی سگ و سایر حیوانات خانگی جزء لاینفک زندگی افراد هستند ، همین عامل باعث شده است تا چند دوست قدیمی تصمیم بگیرند برای سگ ها عینک بسازند !
عینک برای سگ خانگی؟ به نظر بی معنی می‌رسد ! اما اگر کسی به ساخت آن پرداخته و آن را تبدیل به کسب و کار چند میلیون دلاری کند، نتیجه می‌گیریم این کار چندان هم بی معنی نیست. این کار توجه زیادی از مردم و رسانه ها به خود جلب کرده است از جمله CNN, Women's World, People, Regis and Kelly, National Geographic and Animal Planet . آنها که کار را با ساخت عینک ایمنی شروع کردند در ادامه کار خود را توسعه داده و لوازم جانبی دیگری برای حیوانات را تولید کردند که شامل کوله پشتی، جلیقه شنا، تی شرت، کلاه و اسباب بازی می‌شود.
 
5- مردی که با تولید استخوان آرزوی پلاستیکی، میلیونر شد.
در بسیاری از نقاط دنیا مردم معتقدند شکستن استخوان جناغ مرغ آرزو ها را برآورده می‌کند !
چه کسی فکر می‌کرد که روزی بازاری برای استخوان آرزو (استخوان جناق مرغ) آن هم از نوع پلاستیکی اش وجود داشته باشد؟ کن آهرونی از اینکه سرسفره  و پس از خوردن مرغ تنها دو نفر می توانستند آرزو کنند و جناغ بشکنند کلافه شده بود.
این باعث شد تا او تصمیم به ایجاد شرکت LuckyBreak بگیرد،شرکتی که استخوان های آرزوی سنتزی با صدا و حس استخوان جناق واقعی مرغ و بوقلمون بسازد. در حال حاضر این شرکت روزانه 30،000 استخوان تولید می‌کند که آنها را در قالب طرحهای سفارشی و منقوش برای استفاده ی شخصی، شرکتی و تبلیغاتی به فروش می رساند. فروش این شرکت بیش از 2.5 میلیون دلار در سال است.
می‌بینید که حتی با استفاده از عقاید نه چندان علمی و درست مردم هم می‌توان میلیونر شد !

6- زن خانه دار مخترع بالشی که قابلیت رفتن به مایکرو ویو را دارد!
کیم لوین، کیسه های کوچکی در طرح های مختلف با قابلیت نفوذ گرمای آرامش بخش اختراع کرد. کیم متوجه شد که اگر مقداری ذرت در یک کیسه ریخته،آن را دوخته و بعد در مایکرو ویو قرار دهد، یک بالش گرم و آرامش بخش ایجاد می‌شود. او بدون معطلی به کمک چرخ خیاطی اش شروع به عملی کردن ایده ی ساده اش کرد و از آنجا بود که کسب و کار چند میلیونی او آغاز شد. در ابتدا کیم فکر می‌کرد که این بالش ها می‌توانند هدیه ی عالی برای فرزندان و همسایه هایش باشند. اما به زودی متوجه شد که ایده او پتانسیل بالایی دارد. وقتی والدینی که با کیم در ارتباط بودند نیمه شب ها با او تماس می‌گرفتند تا برای بچه هایی که بدون بالش های کیم بی تابی می‌کردند،بالش درست کند، او دانست که فرصت طلایی ای برای او خلق شده است. او به خرده فروشی های محلی و نمایشگاههای صنایع دستی می رفت تا اینکه اتفاق مورد انتظار رخ داد؛ مجتمع تجاری Saks تصمیم گرفت که بالش های کیم را در فروشگاههایش به مشتریان عرضه کند. اکنون او یک میلیونر است و حتی کتابی درباره تلاشهایش نوشته است.
 
7- کسی که در وب ، پیکسل ها را به قیمت 1میلیون دلار فروختدر سال 2005 یک دانشجوی 21ساله در انگلستان به نام الکس تیو صفحه وبی یک میلیون دلاری به راه انداخت که از طریق آن پیکسل های 1000*1000 را به قیمت 1 دلار به فروش می‌رساند. با وجود اینکه این ایده خیلی ساده ای بود، اما به دلیل منحصر به فرد بودنش توجه زیادی جلب کرد و در نهایت طی چند ماه ، وی صاحب  1،037،100دلار درآمد شد. آخرین مورد آگهی در سایت الکس به قیمت 38100دلار به فروش رفت. وب سایتهای زیادی به تقلید از این سایت ایجاد شد که همگی با شکست مواجه شدند چراکه این ایده دیگر بدیع نبود.
 
8- مردی که شرکتی برای فراهم کردن نامه های عذر و بهانه برای غیبت در کار ایجاد کرد
آیا به عذر وبهانه ای برای غیبت از کارتان نیاز دارید؟ یک شرکت اقدام به تامین نامه های عذر غیبت اینترنتی برای کارمندان و دانشجویان آمریکایی کرده است. این عذرهای اینترنتی هر کدام فقط به قیمت 25دلار فروخته می‌شوند. این نامه ها می‌توانند از یک دکتر حرفه ای یا بیمارستان یا احضاریه دادگاه جعلی  یا حتی اعلامیه فوت باشند. فراهم کننده این نامه ها کارش را با 300دلار شروع کرد و اکنون کارش را از طریق یک لپ تاپ در یک شهر کوچک در اوکلاهاما انجام می‌دهد. این سایت به طور ماهیانه 15000 مراجع دارد !
 
9- راهب هایی که کارتریج پرینتر ها را 2.5میلیون دلار به فروش رسانده اند برنارد مک کوی ، کشیش و قائم مقام LaserMonks.com یک خرده فروشی اینترنتی است که کارتریج و دیگر لوازم اداری را با تخفیف به فروش می‌رساند. مشتریان این سایت عبارتند از افراد، کلیساها و همینطور مرکز تحقیق Morgan Stanley و Forest Service آمریکا.
این کسب و کار پر سود و منفعت است. فروش ها از سال 2002، به میزان 2000دلار به 2.5میلیون دلار در 2005 تبدیل شده است. ایده LaserMonks.com از آنجایی به این کشیش الهام شد که وقتی روزی جوهر پرینتر او تمام شد او نتوانست کارتریجی با قیمت معقول پیدا کند. در ابتدا این شرکت متشکل از چند راهب بود که روزانه سفارش های معدودی برای پر کردن کارتریج های خالی می‌‌گرفتند. اما طبق گفته راهب ها اکنون آنها 50،000 مشتری دارند و روزانه 200 تا 300 سفارش می‌ گیرند.
 
10- دختری که از ارائه نقشه های MySpace ثروت 1.5میلیون دلاری به دست آورده است
دختر نوجوانی که استعداد و خلاقیت فراوانی دارد ، سایتی به نام WhateverLife  ایجاد کرده است که در آن نقشه های MySpace و دیگر راهنماهای مجانی را ارائه می‌کند. این دختر اخراجی از مدرسه ، ماهانه 70000دلار درآمد دارد و وب سایتش بیش از 7میلیون بازدیدکننده  و 60 میلیون بازدید از صفحاتش دارد.

 
منبع: banki.ir

با درآمد کم چگونه ..

با درآمد کم چگونه ثروتمند شویم؟

یک بودجه ماهانه که تمامى هزینه هاى اولیه شما را پوشش دهد، مقرر کرده و مقدار کمى را هم براى تفریح و سرگرمى کنار بگذارید.به گزارش باشگاه خبرنگاران،شکى نیست که همه مى خواهند پولدار شوند؛ ما هم در این مطلب قصد داریم چند نکته را براى ثروتمند شدن به شما گوشزد کنیم.
یک بودجه ماهانه که تمامى هزینه هاى اولیه شما را پوشش دهد، مقرر کرده و مقدار کمى را هم براى تفریح و سرگرمى کنار بگذارید.به گزارش باشگاه خبرنگاران،شکى نیست که همه مى خواهند پولدار شوند؛ ما هم در این مطلب قصد داریم چند نکته را براى ثروتمند شدن به شما گوشزد کنیم.
1 - ثروتمند شدن از طریق یک حرفه دانش آکادمیک فرا بگیرید
مهم نیست که دانش شما در رشته مورد نظر با تحصیل در مقطع دوره فوق لیسانس دانشگاه صنعتى شریف حاصل شده باشد یا اینکه از طریق ثبت نام در یک دوره آموزشى بدان دست یافته باشید بلکه باید دانش فیلد مطلوب کارى خود را در حد قابل قبولى داشته باشید. حتى مواردى که رویکرد کاملا تئوریک دارند، در بعضى مواقع در پروژه هاى واقعى به کمک شما آمده و باعث تمایز شما از سایر همکاران تان مى شود. در ضمن، هنگام استخدام نیز رزومه علمى شما تاثیر بهترى از سوابق نامعلوم و حتى غیرمعتبر کارى در نزد کار فرما خواهد داشت.
حرفه آینده تان را درست انتخاب کنیداگر اولویت اول شما کسب ثروت و زندگى راحت در آینده است، خیلى دنباله رو علاقه خود به رشته خاصى نباشید. به نتایج تحقیقاتى که در مورد متوسط درآمد مشاغل مختلف انجام شده، نگاه کنید تا ببینید در کدام رشته ها که به علایق شما نزدیک ترند، احتمال ثروتمند شدن بیشتر است. به طور مثال احتمال ثروتمند شدن شما در نقش یک مهندس مالى بیشتر از یک استاد دانشگاه خواهد بود.
مکان درستى را براى فعالیت شغلى انتخاب کنید
به جایى بروید که شغل هاى بهتر و بیشترى وجود دارد. مثلا به عنوان کارشناس مسائل مالى و بورس، زمینه کارى بهتر و امکان رشد بیشترى در تهران براى شما وجود خواهد داشت تا در یک شهرستان کوچک.
ابتدا شغلى براى کسب تجربه پیدا کنیدتا مى توانید براى جاهاى مختلف درخواست کار بفرستید و مصاحبه بروید. هنگامى که کار مورد نظر را یافتید آن را نگه دارید و سعى کنید تجارب لازم براى موفقیت هاى آینده را کسب کنید. تا پیدا شدن یک کار مناسب نیز مى توانید در یک شرکت معتبر کارآموزى کنید و تجربه کسب کنید.
شغل و کارفرمایتان را تغییر دهیدبا این کار مى توانید دستمزد خود را افزایش داده، تجارب کارى و غیرکارى مختلف به دست آورده و ریسک بیکارى آینده به دلیل تک بعدى بودن را کاهش دهید. از اینکه این کار را بارها انجام دهید واهمه نداشته باشید. اگر شما کارمند با ارزشى باشید، حتى ممکن است کارفرماى فعلى تان براى نگه داشتن شما، افزایش حقوق و سایر مزایا را در نظر بگیرد. ممکن است وابستگى به شرایط فعلى، ترس از محیط و کار جدید یا وفادارى شغلى، شما را در این اقدام سست کند، اما به یاد داشته باشید براى پیشرفت باید مدام در حرکت باشید، بنابراین براى یافتن موقعیت هاى تازه گوش به زنگ باشید.
تجارت شخصى راه اندازى کنید
بیشتر افراد موفق یک درآمد جانبى به جز حقوق ثابت ماهانه دارند که گاهى از این کارهاى جانبى درآمد بیشترى عایدشان مى شود. این کار تمرکز و وقت زیادى مى طلبد و استرس زیادى به شما وارد مى کند، اما بعد از چند وقت که به سوددهى رسید، شما مى توانید نتیجه آن را ببینید. علاوه بر درآمد بیشتر، شما این مزیت را خواهید داشت که رئیس خود باشید و زمان هاى کارى خودتان را تنظیم کنید. پیشنهاد مى کنیم پس از کسب تجربه در یک زمینه خاص و به دست آوردن دانش جنبه هاى مختلف آن، تجارت خود را شروع کنید.
2 - ثروتمند شدن از طریق سرمایه گذارى سرمایه گذارى کردن در تحصیلحتى اگر موفق نشدید از طریق کنکور وارد دانشگاه شوید، با هزینه شخصى به دانشگاه بروید. مطمئن باشید با انتخاب رشته صحیح بعدها چند برابر هزینه سرمایه گذارى شده براى تحصیل خود را به دست خواهید آورد. براى مثال اگر شخصى که به تجارت علاقه مند است، مدرک MBA بگیرد، هزینه تحصیل خود را بعدها در کمتر از یک سال به دست خواهد آورد.
در بازار هاى مالى سرمایه گذارى کنید
بازارهاى مالى محل مناسبى براى چند برابر کردن پول شما هستند. اگر خود را به دانش لازم مجهز کنید و فرد فرصت شناسى باشید قادر خواهید بود چند برابر درآمد سالانه خود را از این طریق به دست آورید. خرید سهام شرکت هاى معتبر و اوراق قرضه راهى مطمئن براى ایجاد درآمد فرعى است. براى افراد ریسک پذیرتر، سرمایه گذارى در بازار بورس، سود بیشترى به دنبال خواهد داشت. در کنار اینها نباید از سرمایه گذارى روى طلا و ارز غافل شد. این بازارها در شرایط بحران هاى اقتصادى داخلى یا جهانى، به طرز شگفت آورى سودآورى دارند.
در مستغـــلات سرمــایه گـــذارى کنیدخریداملاک استیجارى یا زمین در مکان هاى رو به رشد، سرمایه گذارى است که شما همواره برنده آن خواهید بود. با توجه به افزایش جمعیت و در نتیجه بالا رفتن تقاضا براى مسکن و همچنین املاک تجارى، مى توانید انتظار یک سود تضمین شده را داشته باشید. اگر فرد ریسک پذیرى نیستید مى توانید با خرید یک واحد استیجارى، نه تنها از افزایش سرمایه خود مطمئن شوید، بلکه از اجاره ماهانه آن استفاده کنید. اگر هم وقت و انرژى کافى دارید و به دنبال سود بالا هستید، پیشنهاد مى شود به صورت فردى یا مشارکتى اقدام به ساخت وساز کنید.
وقت خود را سرمایه بدانید
به جاى اینکه چند ساعت در روز را به بطالت صرف کنید، سعى کنید براى کل روزتان برنامه ریزى داشته باشید. از هر زمانى براى یادگیرى مطالبى مانند ساز و کارهاى اقتصادى، عملکرد شرکت هاى بورس، مدل هاى ریاضى ساده و پیشرفته تحلیل مالى و ... استفاده کنید.
از خریدهایى که ارزش آنها در آینده پایین خواهد آمد، اجتناب کنیدبه طور مثال خرید یک ماشین گران قیمت، اقدام جالبى از لحاظ اقتصادى به شمار نمى آید، زیرا صرف نظر از میزان کارى که از آن مى کشید، بعد از ۵ سال، ارزش آن به میزان زیادى افول خواهد کرد.
ثروتمند بمانیدثروتمند شدن سخت است، اما ثروتمند ماندن حتى از آن هم سخت تر است. دارایى شما همواره از بازار تاثیر مى پذیرد و بازار هم که پستى و بلندى هاى خود را دارد. اگر شما در زمانى که بازار در شرایط خوبى به سر مى برد، بى خیال باشید و استفاده حداکثر را نبرید، در زمان رکود محکوم به شکست و بازگشت به پله نخست خواهید بود. اگر ارتقایى در حقوق خود داشتید یا سهامتان سوددهى خوبى داشت، این مبلغ اضافه را پس انداز یا سرمایه گذارى کنید، زیرا قریب به یقین با روزهاى سخت مواجه خواهید شد.
۳ - ثروتمند شدن از طریق پس انداز روزانه چند حساب پس انداز باز کنیدبهتر است هر فردى بیش از یک حساب پس انداز داشته باشد تا با ریختن مقدارى از درآمد ماهانه در حساب هاى دیگر از خرج هاى اضافى جلوگیرى کند. به طور مثال، بهتر است هر زمان که حقوق خود را دریافت کردید و همان ابتدا درصدى از پولتان را در حساب مخصوصى بریزید و کارت آن را همیشه در منزل نگه دارید. یک حساب مخصوص خرج منزل و یک حساب هم براى تفریحات ماهانه داشته باشید.
بودجه بندى کنیدیک بودجه ماهانه که تمامى هزینه هاى اولیه شما را پوشش دهد، مقرر کرده و مقدار کمى را هم براى تفریح و سرگرمى کنار بگذارید. هیچگاه از این مقدار در خرج کردن فراتر نروید.
به ماشین و منزل سطح پایین رضایت دهید اما قانع نباشیدمعمولا انتظارى را که از یک منزل ویلایى دارید، یک آپارتمان هم برآورده مى سازد. آپارتمان مسکونى را مى توان با یک نفر دیگر شریک شد و به یک ماشین دست دوم رضایت داد. در یک کلام تجمل گرا نباشید. با این کار ماهانه مقدار زیادى پول پس انداز خواهید کرد تا اینکه روزى برسد که بتوانید بهترین منزل و و ماشین را بخرید بدون اینکه چیزى از درآمدزایى شما کم شود...


در چیستی تشریفات

در چیستی تشریفات

چندی قبل در یکی از سایت ها مقاله ای چاپ شده بود تحت عنوان « زندگی آری، تشریفات نه» و نویسنده محترم، تشریفات را در مقابل قناعت و زندگی قرارداده، آنرا مردود شمرده بود.

آقای سردبیر اجازه دهید قسمتهایی از آن مقاله را نقل نمایم تا وقتی که آنرا مورد بررسی قرار می دهم، خوانندگان محترم، موضوع را بهتر دریابند: « بر اساس اعصار مختلف که در تاریخ بشر به چشم می آید می توان گفت که تشریفات، همیشه در زندگی اجتماعی دارای قرب و جایگاه بوده و البته از این به بعد هم خواهد بود. به بیانی می توان ابراز داشت که زندگی بشر به نحوی با این تشریفات کلاف و گره خورده است. کما اینکه با ظهور انقلاب صنعتی در جوامع و استحاله ی همین انقلاب در انقلابی به نام انقلاب الکترونیک بر شدت آن افزوده شده است.»
نویسنده آنگاه با رد موضع خود درباره «قرب و جایگاه تشریفات در همیشه ی زندگی»، می افزاید: به طوری که جایگاه این گزیده در زندگی اخلاف کمتر به دیده می‌آید. لذا در جهت بازکردن موضوع می توان زندگی را در دو زاویه مورد بررسی قرار داد. نخست زندگی ای که در جهت تأمین خواسته‌های مادی و رفاهی بشرتلاش می کند و هدف آن از این زندگی نیز زنده بودن در جهت زیبا پنداشتن و زیبا دانستن است (زندگی سطحی). ثانیا زندگی ای که در تلاش است تا که فراتر از خواسته های مادی و رفاهی قدم گذاشته و اغلب به خواسته های معنوی و ابعاد انسانی و حیاتی بپردازد.
لذا با شناختی که از این دو نوع زندگی به دست می آمد، جایگاه تشریفات را می توان به راحتی پیدا کرد. و البته به مقوله ای به نام قناعت نیز می توان پی برد چرا که اکثر زندگی افراد به قناعت مرتبط می گردد که سیر تکاملی خود را در جهت رسیدن به زندگی از نوع دوم است و یا اینکه به زندگی در گزینه اول مرتبط می گردد که طبعاً افراد در جهت رسیدن به تشریفات در کندوکاو بوده و با این روش زندگی نوع اول را شکل می دهند."(کلمات و جملات عینا و بدون دخل وتصرف نقل شده است.)
نویسنده محترم بعد چکش حکم را بر میز قضاوت زده، افزوده است: «لذا منطقی است که بگوییم که جمع ضدین محال است، جه اینکه مقوله ای به نام تشریفات دقیقا مقابل قناعت به شمار می رود. به نظر می‌آید که قناعت در تکامل انسان نقش مؤثر و مفیدی را بر عهده دارد. چرا که قناعت از خواسته های زندگی است و در جهت گسترش و تداوم جوامع مبنی بر پیشرفت و توسعه اقتصادی و فرهنگی تأثیر به سزا دارد. لذا آنچه خارج از این مفهوم یعنی خواسته های زندگی که ذکررفت، باشد و هدفی را در جهت خودبینی و چشم و هم چشمی و تفاخر را دنبال می کند و البته خارج از دایره‌ی فرهنگ عدالت گنجانده شود طبعا خواسته زندگی نیست بلکه ناخواسته ای است که پیامدهای ناگوار و و درو از انتظار را برای فرد ایجاد می کند.»

اما تشریفات چیست؟
تشریفات به طور بسیار خلاصه؛ مجموعه ای از آداب شامل حسن سلوک (رفتارهای پسندیده اختیاری مانند تقدم در سلام، رعایت احترام دیگران، خوش خلقی و خوش بیانی)، نزاکت (رفتارهای اجباری مانند انضباظ نظامی، احترام به قوانین و آیین نامه ها)، و رعایت ترتیبات، قوانین، مقررات و کنوانسیونهای داخلی و بین‌المللی است؛ از ساده ترین آنها یعنی رعایت ترتیبات خاص ترخیص کالا در گمرکات که به تشریفات گمرکی معروف است تا نحوه رفتار با نمایندگان سیاسی و کنسولی سایر کشورها، و سبک متعارف کار در سازمانهای بین‌المللی مانند طریقه ثبت نام، نظردادن در جلسات و نحوه ابراز مخالفت و یا همکاری با نمایندگان سایر کشورها در خصوص قطعنامه هاست.
به علاوه، انجام کارها به خصوص در زمینه روابط بین الملل است دارای حدود و ثغور مشخص است. در داخل کشور، بسیاری از ما در روابط با دوستان و آشنایان آداب رفتار (اصول تشریفاتی) را به طور کامل رعایت نمی کنیم و یا ضرورتی برای انجام آنها احساس نمی‌نماییم و اشخاص ذیربط هم- برخی به دلیل صمیمت و سابقه دوستی و بعضی به دلیل عدم اطلاع از اصول آن- نه ناراحت می شوند و نه در فکر عمل متقابل هستند. اما در دایره روابط بین المللی، رعایت تشریفات، به منزله حفظ شئون و معرفی ویژگیهای متمایز یک ملت و حفظ شئون نمایندگان دولت ها و رعایت مبانی استاندارد و متعارف بین‌المللی است که از سویی تفریط در آنها، سبب رنجش و توسل به عمل متقابل می گردد و تداوم در رفتار غیرتشریفاتی ممکن است به کدورت شدید فیمابین دو کشور و قطع ارتباطات بین آندو انجامد.
از سوی دیگر، افراط در بعضی از کارها مانند سبک گرفتن مقام و منزلت خویش، موجب کسر شأن و کاهش حرمت عامل که نماینده یک ملت و نظام است، می گردد.
اما تشریفاتی که امروزه در ایران از آن سخن می رود، با اسراف، تبذیر، تجملات و اشرافی‌گری در تضاد است که بر اساس آیات کریمه قرآن، « خداوند، مسرفین را دوست نمی دارد» و «مبذرین؛ برادران شیاطین هستند.» این تشریفات که مبتنی بر آیات قرآن کریم، سیره و فرمایشات رسول مکرم اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) می باشد، حفظ شئون ایرانی مسلمان را در سرلوحه اصول خود قرارداده است، نه بر تجملات و ملک و ثروت و یا انواع غذاهایی که در مهمانی ها روی میز قرار می‌گیرد. ضمنا تشریفات ناب را با قناعت تضاد و خصومت نیست که رعایت قناعت در تشریفات اسلامی یک اصل است.
جالب آنکه کلمه تشریفات خود از ریشه شرف و مصدر تشریف می آید، شرف در زبان عرب، به معنی مجد و بزرگی است و بنا بر فرمایش حضرت امام حسن مجتبی (ع): «شرف؛ یعنی احترام به قوم و قبیله و دیگران.»
در سایر کشورهای نیز علاوه بر صدها کتاب با عناوین حسن سلوک، رفتار پسندیده، و آدابی چون خوردن و نوشیدن و سفر و سخن گفتن و سخنرانی کردن و قس علی هذا، هزاران هزار پایگاه اینترنتی نیز با عنوان های گوناگون به شرح و بسط موضوعات مرتبط با تشریفات می پردازند و چیزی که در آنها کمتر به چشم می خورد، بحث درباره اسراف و تجملات است. زیرا در خارج از ایران نیز عموما و غالباً مبانی تشریفات، ساده تر شده است. اما در هیچکدام از آنها مطالبی در تحقیر و تکذیب اصالت انسان و رد و انکار زندگی و زیبایی نیست. البته آنها برای هر کاری آدابی نوشته و می گویند که برخی از آنها به دلیل تضاد با اعتقادات دینی و یا ارزشهای انقلابی ما، اساساً در تشریفات ما مطرح نیست.
جالب آنکه تشریفات راستین به عنوان عصاره آداب و حسن سلوک، در عصر الکترونیک، بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است. کما اینکه کارشناسان یک مؤسسه آموزش تشریفات، با ذکر این مقدمه که هزاره سوم، دوران رقابت است، و در دنیای رقابتی امروز، داشتن علم محدود به حوزه تخصص هر رشته، دیگر کافی نیست، عقیده دارند که حسن سلوک و نمایش رفتار حسنه، برای کسب توفیق در کار و تجارت و تحصیل و احراز شغل و امور مختلفه زندگی ضرورت دارد.
بدون داشتن این مهارتها، حفظ مشتریان، رابطه درست و معنی دار با همکاران و مخاطبان و حتی رابطه صمیمانه با اعضای خانواده به مخاطره می افتد.
دکتر بیدار مغز
سخنران تشریفات بین المللی و ارزیاب گفتار و رفتار

چگونگی موفقیت رستوران پانرا در دوران رکود اقتصادی

چگونگی موفقیت رستوران پانرا در دوران رکود اقتصادی

اگر در محلی با فضای باز به همراه نورپردازی مناسب، رنگ‌آمیزی دیوار با ترکیبی از قرمز و زرد، طراحی ساده، صندلی‌های روکشدار زیبا و احتمالا یک اجاق گازی روبه‌رو شدید، بدون شک بدانید که به یکی از شعب پانرا وارد شدید.

مترجم: بهزاد بهمن‌نژاد
یکی از مزایای پانرا طراحی و ارائه خدمات یکسان و در عین حال یکتا، در تمامی شعبه‌هایش می‌باشد. سرو شدن غذا در ظروف غذای اصیل و بر روی صندلی‌های چوبی به جای ظروف و صندلی‌های پلاستیکی جذابیت بالایی برای مشتریان پانرا دارد و وی را از سایر رقیبان متمایز می‌کند.
امروزه پانرا مشتریان قدیمی و مشتریان رهگذر جدید را همگی با هم پذیراست. پانرا از جمله رستوران‌های زنجیره‌ای است که به سرعت در سراسر آمریکا در حال توسعه است. با آغاز رکود اقتصادی در آمریکا، در حالی که بیشتر کارخانه‌ها رو به ورشکستگی بودند، مدیریت این رستوران شروع به سرمایه‌گذاری روی خط تولید خود کرد و شعب خود را گسترش داد و از قضا استراتژی وی در آن شرایط به خوبی پاسخ داد به‌طوری‌که سود خود را از ۶۴۰ میلیون دلار به 4/1 میلیارد رساند.
به گفته Lawrence Hrebiniak، استاد مدیریت Wharton، رمز موفقیت پانرا متفاوت بودن آن در سرو غذاهای سالم، خوشمزه و مقرون به صرفه می‌باشد. در دوره‌ای که بیش از نیمی از نوجوانان و جوانان آمریکا از مشکل اضافه وزن رنج می‌برند و توجه بیشتری به غذاهای مصرفی خود می‌کنند، پانرا غذاهایی جایگزین برگرها و ساندویچ‌های سرخ‌کردنی پیشنهاد می‌دهد و مشتریان را به فضای گرم خود فرا می‌خواند. به گفته Hrebiniak هم‌اکنون پانرا نماد میزبانی گرم است و در این دوران که زندگی کاملا خشن و بی‌روح شده است، مشتریان از قرار گرفتن در چنین مکان‌هایی در کنار دوستان خود لذت می‌برند.
نکته مهم این است که با پیشرفت روزافزون، شرکت نیز با مسائل جدیدی روبه‌رو می‌شود. در این شرایط مدیریت پانرا می‌بایست کاملا در ارتباط با بازار باشد و بداند که شرایط و نیازهای مشتریان تغییر می‌کند و متناسب با آن تحولاتی را در کار خود ایجاد کند. از طرف دیگر، باید مراقب شرکت‌های رقیب بود و طوری عمل کرد که مشتری همواره احساس کند بهترین خدمات به وی ارائه می‌شود. به گفته Hrebiniak این دشوارترین وظیفه مدیریت شرکت است.
سوخت سلف‌سرویس برای بدن انسان
تاریخچه تاسیس پانرا به شرکت پخت نان لوئیس باز می‌گردد، زمانی که Ron Shaich این شرکت را خریداری کرد و نام پانرا (به زبان لاتین یعنی وقت نان) را برای این شرکت برگزید. با توجه به گفته «شیاچ» مدیر ارشد اجرایی پانرا، بعد از جنگ جهانی دوم مک‌دونالد و کینگ‌ برگر دو رستوران برجسته‌ بودند، ولی در سال‌های ۱۹۹4-۱۹۹3 به مثابه پمپ بنزین‌هایی شدند که مشتریان در آن‌جا سوخت می‌زدند و رفع نیاز می‌کردند، در حالی که مشتری به دنبال محصولات ویژه و جدید است. این عدم توجه به ایجاد تنوع در محصولات، برای صنایع نوشیدنی‌ و بستنی نیز رخ داد و آنها را دچار مشکل کرد. برای مقابله با این مساله در پانرا تصمیم گرفتیم نان‌های سنتی بدون هیچ ماده افزودنی به مشتریان ارائه کنیم که این امر وجه تمایزی برای شرکت ما بود.
این امر باعث پیشرفت پانرا نسبت به رقیبانش بود، به‌طوری‌که همزمان با آغاز رکود اقتصادی جایگاه خود را در میان رستوران‌های برتر حفظ کرد. در این دوره درآمد پانرا ۵۰ درصد رشد کرد و در مقام سوم بعد از مک دونالد و chipotle قرار گرفت.
شیاچ می‌گوید «وقتی رکود شروع شد تصمیم گرفتیم سرمایه‌گذاری خود را افزایش دهیم و کیفیت محصولاتمان را بهبود دهیم. این در حالی است که سایر رستوران‌ها در صدد کاهش قیمت‌ها برآمدند و عقب‌نشینی کردند.»
در طول این مدت، پانرا با عرضه نوشیدنی‌های کم‌چرب میوه‌ای، تهیه ظرف‌های جدید با آرم مخصوص برای خدمت‌رسانی مشتریان خانگی، ارائه مزایا و امکانات جدید برای کارکنان و مشتریان ثابت خود، توانست پیشرفت چشمگیری داشته باشد، به عنوان مثال در این دوره فروش سالادهای پانرا ۳۰ درصد افزایش داشت. به گفته شیاچ پانرا به خاطر اعتباری که پیش از رکود نزد سایر سرمایه‌گذاران کسب کرده بود این اجازه را داشت که مانور بیشتری روی سرمایه‌گذاری و بهبود محصولات خود داشته باشد. همچنین وی افزود که ما کار متفاوت و جدیدی انجام ندادیم فقط سعی کردیم که به دوراندازهای خود نزدیک‌ شویم.
مشتری لحظات خود را در رستوران چطور گذرانده است؟
Yoram Jerry Wind، استاد بازاریابی، اظهار داشت «موفقیت پانرا بیشتر مدیون این است که سعی کرده است درک عمیقی از آنچه مشتری را جذب می‌کند داشته باشد.» در یک اقتصاد متزلزل یکی از پارامترهای مهم در جذب مشتری «قیمت» است. وی افزود «در حال حاضر ما در جایی زندگی می‌کنیم که ۱۷ درصد مردم بیکارند که این بخش قابل توجهی از جمعیت را در بر می‌گیرد و این موضوع مشتریان را نسبت به قیمت حساس کرده است. تراز مالی در یک اقتصاد بد باید قوی باشد و این خود یکی دیگر از عوامل موفقیت پانرا بوده است.»
به گفته Wind از دیگر عوامل پیشرفت پانرا شناخت سلیقه و نیاز مشتری و همچنین توجه ویژه به جزئیات به‌ظاهر کوچک است، که باعث می‌شود مشتری خاطره خوشی از گذران وقت در رستوران شما داشته باشد. چنین مکان‌هایی علت رایج شدن اصطلاح «خانه سوم» می‌باشند، در واقع پس از خانه و محل کار، چنین پاتوق‌هایی می‌تواند خانه سوم بسیاری از افراد به شمار آید. مشتریانی هستند که ساعت‌ها در این مکان به صحبت کردن با یکدیگر، نوشیدن قهوه، مطالعه روزنامه و غیره می‌پردازند، همان‌طور که ساعاتی را صرف همین کارها در خانه یا محل کار خود می‌کنند. گاهی نیز آنها به خاطر استفاده از اینترنت بی‌سیم پرسرعت که جزء مزایای خوب این رستوران محسوب می‌شود در این مکان حضور پیدا می‌کنند. بنابراین فقط کیفیت محصولات مهم نیست، بلکه نحوه ارائه خدمات و لذت بردن مشتری نیز امری بسیار مهم می‌باشد.»
Ballantine John، سخنران ارشد مدیریت استراتژیکی در دانشگاه Brandis، می‌گوید «پانرا در گذشته فقط مکانی بود با غذاهای خوشمزه که با قیمتی نسبتا ارزان عرضه می‌شدند ولی در حال حاضر به مکانی تبدیل شده است که مردم را گرد هم می‌آورد و محیطی آرام، گرم و صمیمی برای مشتریان فراهم ساخته است.»
پیش به سوی غذاهای سالم‌تر
اخیرا با توجه اهمیت یافتن رژیم‌های غذایی، محدودیت‌های صنفی جدیدی برای رستوران‌های زنجیره‌ای در نظر گرفته شده است که این مساله محبوبیت بیشتر پانرا را به همراه داشته است. با توجه به گزارش دفتر General Surgeon.S.U نزدیک یک‌سوم از کودکان آمریکا دارای اضافه وزن و چاقی بیش از حد هستند و سالانه حدود ۱۵۰ میلیارد دلار صرف درمان بیماری‌های مرتبط با چاقی می‌شود، به همین علت توزیع غذاهای سالم و مغذی اهمیت یافته‌اند. در نتیجه تمرکز پانرا روی ساندویچ‌هایی که به همراه سوپ‌های سبزیجات و میوه‌های تازه سرو می‌شوند منعطف گردید و رژیم‌های غذایی را به سمت غذاهای طبیعی و سالم برد.
با توجه به همه‌پرسی اخیر توسط Zagat، پانرا به عنوان بهترین رستوران در عرضه غذاهای سالم انتخاب شد. نقطه قوت دیگر پانرا این است که در این مکان به جای همبرگرها و غذاهای سرخ‌کردنی، سالادها و غذاهای شامل سبزیجات سرو می‌شوند. به این ترتیب مشتری خود را در برابر یک لیست غذایی سالم می‌بیند و این احساس در او به‌وجود می‌آید که غذاهای سالم‌تری مصرف می‌کند و سلامتی‌اش تضمین است. در واقع این غذاها رژیمی نیستند، یعنی کالری و چربی مورد نیاز بدن و تقریبا برابر با غذاهای سایر رستوران‌های فست‌فودی را در بر دارد. همچنین برای کسانی که هنوز در مسیر «پیش به سوی غذاهای سالم‌تر» قرار نگرفته‌اند نیز انواع نان‌ها و شیرینی‌ها وجود دارد و به مشتری این امکان داده می‌شود که بتواند پیش‌غذایش را خود انتخاب کند. به عنوان مثال، وقتی شما یک ساندویچ سفارش می‌دهید می‌توانید همراه با آن چند تکه سیب یا مقداری چیپس سفارش دهید. در واقع احساس مصرف غذاهای سالم‌ با ارائه جایگزین‌های مناسب در مشتری القا می‌شود.
افزایش بیش از حد و بی‌رویه یک مزیت، باز هم خوب است؟
پانرا با اجرای استراتژی خود به عنوان تضمین‌کننده سلامت و ارائه غذاها، نوشیدنی‌ها، میان وعده‌ها با مواد سودمند و قیمت مناسب به مقام قابل توجهی در میان رستوران‌ها دست یافته است. متخصصانی همچون AntinellaB 'Brandeis پیش‌بینی کرده‌اند که اگر پانرا مسیر خود را حفظ کند، همچنان سودآور خواهد بود. اما اگر بخواهد با تاسیس شعبه‌های جدید و افزودن غذاهای جدید به لیست غذاها و پیش‌غذاها و دسرهای خود قیمت‌ها را افزایش دهد، دچار دردسرهای بزرگی می‌شود.اشباع بیش از حد بازار موضوع دیگری است که می‌تواند تاثیرگذار باشد، به‌طوری‌که Ballantine اظهار می‌دارد در دوره ۵ ساله از ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ کافی‌شاپ Starbucks تقریبا تعداد شعبه‌هایش را سه برابر کرد ولی با شروع دوره رکود اقتصادی، سود، درآمد و همچنین تعداد مشتریانش به شدت کاهش یافت و در سال ۲۰۰۸ شرکت ۶۰۰ مورد از شعب کم‌درآمد را تعطیل کرد. در ادامه او گفت که گسترش بیش از حد شعبه‌ها می‌تواند امری نگران‌کننده باشد، مدیریت پانرا باید نیاز بازار و مردم را در قسمت‌ها و شهرهای مختلف کشور شناسایی کند چراکه در بعضی از شهرها جوانان، دانشجویان و متخصصان و در بعضی دیگر بازنشستگان و سالمندان قشر غالب هستند که نیازهای غذایی متفاوت دارند و می‌بایست با در نظر گرفتن نیازها در هر منطقه عمل کرد. Hrebiniak اضافه کرد که پانرا باید به مشتریانش این اطمینان خاطر را بدهد که آنها بهترین خدمات و محصولات را دریافت می‌کنند. علاوه بر این، باید در ارتباط نزدیک با تغییرات بازار و وضعیت عملکرد سایر رقبا قرار گیرد، چراکه موفقیت همیشه تقلید را در پی دارد و برای رسیدن به این اهم که مقلد سایرین باشد باید همواره در مقام اول باقی بماند. وی در پایان گفت «وقتی در بهترین جایگاه قرار گرفته‌اید چگونه عمل می‌کنید؟ مهم‌ترین و دشوارترین وظیفه شما این است که موقعیت خود را حفظ کنید و بهترین بمانید.»
منبع: Knowledge@wharton

رموز موفقیت یک کارآفرین خلاق

رموز موفقیت یک کارآفرین خلاق

رییس و مدیر عامل انجمن جهانی کشتی نمایشی(کشتی کج)، وینس مک ماهون 66 ساله، با اجرای برنامه در 145 کشور دنیا بر قلمرو کشتی حرفه‌ای در سرتاسر جهان احاطه دارد.

مترجم: عاطفه عبادی
رییس و مدیر عامل انجمن جهانی کشتی نمایشی(کشتی کج)، وینس مک ماهون 66 ساله، با اجرای برنامه در 145 کشور دنیا بر قلمرو کشتی حرفه‌ای در سرتاسر جهان احاطه دارد. او در دهه 1980، شخصا تعریفی نو از «کشتی» و «نمایش» و (تلفیق این دو) ارائه داد و توانست کمپانی خود را با ترتیب دادن یک دوره مسابقات برای کشتی گیران حتی با وجود رسوایی‌های استفاده از استروئید(دوپینگ) و اشتباهات محاسباتی کلان با موفقیت اداره کند. به هر حال تجارت در اطراف رینگ همچنان در حال پیشرفت است.

در سال2011کمپانی او نزدیک به 9/483 میلیون دلار درآمد داشت.هنگامی که شرکت او (دبلیو. دبلیو. ای) در تدارک برگزاری هزارمین قسمت یکی از برنامه‌های شاخص خود بود،مجله هفتگی بلومبرگ بیزینس ویک طی مصاحبه‌ای با وینس مک ماهون از رموز موفقیت او در مدیریت سوال کرد:
• به خود و کارمندانتان گوش کنید
تا وقتی خودتان تمایل به انجام کاری ندارید، نمی‌توانید از کسی درخواست انجام آن کار را داشته باشید. نمی‌توانید از کسی بخواهید ساعت‌ها کار کند، مگر اینکه خودتان این کار را بکنید. نمی‌توانید از کارمندان بخواهید که دل به کار بدهند و برای تولید یک محصول اشتیاق داشته باشند، تا وقتی که خودتان این‌طور نباشید. امروزه هنر گوش کردن کم‌کم در حال فراموشی است.
اما من این قابلیت را دارم که می‌توانم حین صحبت کردن، گوش هم بدهم. این ویژگی نسبتا نادراست، اما مهم‌تر ازآن من فکر می‌کنم که با گوش دادن می‌توان یاد گرفت. من معتقدم که بعضی چیزها در یک موقعیت عادی و متعارف به وجود می‌آیند. شما باید روی آنها کار کنید و اجازه دهید که شکل بگیرند و تکامل پیدا کنند.
• هر روز مثل اولین روز کار رفتار کنید.
وقتی تصمیم به انجام کاری می‌گیرید، باید متناسب با آن پیش روید و همه را پشت سر خود جا گذارید. نباید فکر دیگری کنید. «اولین روز کار»، این شعار منه و دوست دارم همه مدیران هر روز را اولین روز کار خود بدانند. مدیران باید هر روز به تجارت وکاری که می‌کنند، این‌طور نگاه کنند. این نگاه به آنها اطمینان می‌دهد که کاری که دیروز انجام دادند، درست بوده است و آن روز شروع تازه‌ای برای انجام سایر کارها است، یا این حس در آنها به وجود می‌آید که آن روز اطلاعات جدیدی به دست آورده‌اند که قبلا نداشتند.این رویکردی جدید به رسانه است؛ یعنی درباره چیزهایی که می‌دانید،طور دیگری فکر کنید. یا اینکه از مطالبی که مثلا دیشب در یک کتاب یا روزنامه خواندید استفاده کنید و روز بعد آنها را با مقداری بینش، ذکاوت و انعطاف‌پذیری درشیوه مدیریت خود به کار گیرید.
• ترس را ترویج نکنید.
قطعا اصلی‌ترین راه برای شکست در مدیریت، برخورد سرد، غیرصمیمی و تحکم آمیزاست. اینکه نگذارید کسی حرف بزند.اگر شما جواب همه چیز را می‌دانید، پس دیگر چه لزومی داشت که افراد دیگری را استخدام کنید. اگر شما به عنوان یک مدیر مغرور باشید و خود را بزرگ بدانید، دیگر جایی برای افراد دیگر باقی نمی‌ماند و نمی‌توانید از نظرات دیگران استفاده کنید.
ترس ماهیتی فاسد و ناخوشایند دارد. باید احترام همه را به دست آورید. من به عنوان یک مدیر باید این کار را هر روز انجام بدهم. وقتی محل کار را ترک می‌کنم، مثل یک نظامی که روی لبه کلاهش نشان‌های افتخار زیادی دارد حس خوبی دارم. ولی صبح که از خواب بیدار می‌شوم دیگر چیزی از آن نشان ها باقی نمانده است. سعی کنید هر روز احترام همه را جلب کنید.
• ذهن خود را پاک کنید ومحدوده و جایگاه خود را پیدا کنید.
من روزانه به طور متوسط چهار ساعت می‌خوابم. خواب را دوست ندارم چون حس می‌کنم وقتی می‌خوابم، چیزی را از دست می‌دهم. به نظر خودم، شخصیتی پرخاشگر و سلطه جو دارم به همین دلیل سعی می‌کنم که تعدیلش کنم تا بازخورد اجتماعی قابل قبولی داشته باشم. من این توانایی را با ورزش و بدنسازی به دست می‌آورم. این ورزش حس خوشایندی به من می‌دهد. من بیشتر برای آرامش فکر و ذهنم ورزش می‌کنم، نه فقط برای بدنم. من واقعا با بدنساری ذهنم را پاک می‌کنم. این فرصتی است برای پاک کردن تمام مسائلی که ذهنم را مشغول می‌کند، چه مسائلی که جنبه شخصی دارند و چه آنهایی که جنبه کاری دارند.
• اجازه ندهید متقاضیان کار در مصاحبه جواب‌های غیرصادقانه بدهند.
من برای مقابله با چنین مشکلی، از روش‌های خاصی استفاده می‌کنم. اولین پرسش من این است که چرا می‌خواهید با
(دبلیو.دبلیو.ای) کار کنید. اتفاقا آنها مجبور نیستند که دبلیو.دبلیو.ای را بشناسند یا از هوادارانش باشند.گاهی وقت ها از این طریق به چیزی که می‌خواهم، می‌رسم. اگر جواب کلیشه‌ای بدهند، به آنها نگاه می‌کنم و می‌گویم: این جواب کلیشه‌ای آن نیست که من دنبالش بودم.من با همه خیلی روراست و صادقم و این چیزی است که می‌خواهم متقابلا از اونا ببینم. صادق باشین! این خیلی چیزها را روشن می‌کند. در این صورت افراد می‌دانند کجا ایستاده‌اند و شما از آنها چه می‌خواهید. قطعا کار با این افراد خیلی ساده‌تر است.
• غرور بدترین دشمن شما است
تردید من را عصبانی می‌کند، اما خودپسندی بدترین چیز است. من هیچ چیز را قطعی نمی‌دانم. حتی نمی‌دانم استحقاق نفس بعدی رو داشته باشم یا نه،پس هرگز مغرور نمی‌شوم. از کوه که بالا می‌رم، می‌خواهم بلندترین قله بعدی را ببینم. سعی کنید کارمندان خود را با دادن فرصت‌های دوباره تشویق کنید.
اما اگر متوجه شدید، فردی از کارمندانتان مغرور شده است، از مدیر منابع انسانی خود بخواهید به او تذکر دهد و به او بگوید این خصلت اصلا در کار ما خوشایند نیست. این می‌تواند برخورد (اخطار) اول باشد. برخورد دوم و جدی‌تر برای وقتی است که تغییری در آن فرد ایجاد نشود، یعنی او دیگر نمی‌تواند مثل روز اول کاری‌اش رفتار کند. گاهی اوقات افراد در زندگی شخصی یا حرفه‌ای‌شان احتیاج به تلنگر دارند. اخطار سوم برای وقتی است که این اخطار هم فایده‌ای ندارد.