مبحث

گذر گاه عافیت

مبحث

گذر گاه عافیت

چگونه با نشاط باشیم

 از اظهار دلتنگی پرهیز کنید.
هیچ یک از ما نمیتواند ادعا کند که عوامل دلتنگی آور پیرامون او وجود ندارد. دلتنگیگاه علت آشکار دارد و زمانی ناآشکار. با علت‏های آشکارش میتوان مبارزه کرد ولی عوامل ناآشکار، شناخته نمیشود تا برطرفشان کرد. دلتنگی از یک نظر عامل اندیشه در کارها، یقین به بیارزشی دنیا و فریفته نشدن به آن است؛ اما زمانی که از حالت زود گذر به شکل پایدار در آید، پدیده‏ای ویرانگر است. سفارش به انجام دعا و تعقیب نمازها یکی بدان سبب است که معانی آن دعاها، مانع از پایداری دلتنگیهای ویرانگر است. نمازگزاری که در پی عبادت خود چنین زمزمه کند، با دلتنگی انسی نمییابد: خدایا به درستی که آمرزش تو امیدبخش‏تر از کردار من است و رحمتت وسیع‏تر از گناه من. بار خدایا، اگر من اهل و شایسته برای دریافت رحمت و مواهب تو نیستم، رحمت تو بسی اهل و شایسته است که مرا فرا گیرد. ای پوشنده عیب‏ها و ای شنونده شکوه‏ها! ای آن که درگاهش برای جویندگان گشاده است! ای مهربان، روزی بخش، دادرس، یکتای بیهمتا، رفیق همراه و...!
آن دلتنگی که از حالت زود گذر به شکل پایدار چهره تغییر میدهد، نوعی است که فرد خود آغازگر و تقویت کننده آن است. بدین شیوه که پیوسته از درون به خرده‏گیری از خویش میپردازد و یکایک قوایش را به محاکمه میگیرد؛ خود را برای هر کار ناموفقش ملامت میکند و نارسایی و ناکامیاش را بزرگ جلوه میدهد. به همین سبب همیشه پیرامونش را تار و سرانجام کارهایش را تباه و بینتیجه میپندارد.
بدانید که آغاز بیش‏تر افسردگیهای مرموز، دلتنگیهای ساده بوده است. پس تصمیم بگیرید تا آن جا که ممکن است ذهن و اعصاب خود را در اختیار دلتنگی قرار ندهید که پس از مدتی در اعماق جانتان لانه میکند و آن‏گاه دیگر به سادگی شما را ترک نمیکند تا آرام آرام یکایک نیروهایتان را مرموزانه فرسوده کند. گرفتاریها و مشکلات را ورزشگاه پرورش نیروهای نهفته خود قرار دهید نه سببی برای تعطیل کردن فعالیت‏ها. تا شما در مسیر خود با موانع و مشکلات روبه رو نشوید، بخش عمده قدرت تجزیه و تحلیل مغزتان به کار نمیافتد و درون مایه شکیبایی و دوراندیشیتان هویدا نمیگردد. زمانی که شما در هر گفت‏وگوی دوستانه یا خانوادگی از مشکلات و کاستیها و ناکامیهایتان سخن میگویید، افزون بر این که دیگران را دلسرد و دلتنگ میکنید، از درون به جنگ سلول‏های مغز و اعصابتان رفته‏اید و آن‏ها راخسته و فرسوده کرده و توان انجام کار را، با رفتار خود، از دست داده‏اید. 
رویدادها ( فرایند مداری یا نتیجه مداری ) کدام ؟ 
آیا شما فکر میکنید زندگی سراسر تحمل دشواری است؟ آیا هیچ کس شما را دوست ندارد؟ آیا شما در کارهایتان پیوسته دچار بد اقبالی میشوید؟ آیا گمان میکنید به سبب نوعی ناتوانی جسمی یا ذهنی پیشرفتی نخواهید کرد؟
پاسخ این پرسش‏ها را جز خود شما کسی تعیین نمیکند. تصمیم با شما است که برای این پرسش‏ها چه پاسخی  دارید.  زیاده نیست اگر بگوییم ما هر طور میاندیشیم، برایمان رخ خواهد داد. هر چند هیچ نمیتوان سهم عوامل جانبی تأثیر گذار بر زندگی ما را نادیده گرفت، مهم‏ترین سهم را ذهن خود ما رقم میزند. همه رفتارهای ما از ذهن فرمان میگیرد. کسی که از درون ذهن خویش، برای خود موفقیتی را روا نمیداند، عوامل بیرون از وجودش برای نیل او به موفقیت کمکی به وی نمیکند. اگر زمینه‏ای نیز برای او فراهم شود، ناپایدار است. گویا همه عوامل بیرونی منتظر خود مایند که به آن‏ها چه فرمانی میدهیم. اگر کسی زندگی را «سراسر تحمل دشواری» تعریف کند یا بپندارد که همیشه دچار بد اقبالی است، گویا همه پدیده‏ها همین گونه که او  میا ندیشیم  تنظیم میشود؛ درست همانند ساعتی که آن را برای زنگ زدن در ساعت معین، تنظیم میکنند.
وقتی شما به سبب نوعی ناتوانی جسمی یا ذهنی راه بسیاری از موفقیت‏ها را بر خود بسته بدانید، گویا همه چیز همان طور خواهد شد که شما احساس میکنید. روان شناسان این پدیده را «جادوی ذهن» میخوانند. آن خوش‏بینی که در گفتار پیشوایان آسمانی مورد سفارش جدی قرار گرفته است تنها ویژه «خوش‏بینی به رفتار دیگران» نیست. همه ما باید به استعدادهای درونی خویش خوش‏بین باشیم. خود راناتوان از به دست آوردن هیچ موفقیتی نپنداریم. با تخیّلات منفی، سد راه موفقیت خود نباشیم و بیسبب عوامل بیرونی تأثیرگذار بر موفقیت‏های خود را، با افکار اشتباه و مأیوسانه، بر ضد خود بسیج نکنیم.پس تصمیم با خود شما است که چگونه آینده را رقم زنید. 
در هر موقعیت که قرار گرفتید قدرشناس آن باشید.
به درستی معلوم نیست چرا گروه بیشماری از مردم همیشه در جست‏وجوی لذت‏هایی هستند که قرار است به احتمال در آینده بدان دست یابند. آن‏ها خود را مسافرِ مقصدی میدانند که لذت هایش را فقط در مقصد به مهمانانش هدیه میکند. غافل از آن که لذت سفر، در طول سفر است نه فقط هنگام رسیدن به مقصد؛ به ویژه آن که در خیلی از سفرها در مقصد لذتی نهفته نیست و شادکامیهای بین راه است که مسافرت را لذت‏بخش میکند. پس بیایید در هر موقعیت که قرار گرفته‏اید قدرشناس آن باشید. همه شادیها در آینده موهوم جای ندارد. امروز نیز آینده دیروز است که باید سپاسگزار نعمت‏هایش بود. اگر در کنار پدر و مادر زندگی میکنید یا میان دوستان، در سال‏های آغاز تحصیل هستید یا پایان آن، موقعیت اقتصادی متوسطی دارید یا ندارید، همه را آن گونه که انتظار میرود قدر بدانید. اگر قدرشناسی بخشی از جهان‏بینی شما قرار گیرد، خواهید دید که همه چیز برایتان دلچسب و شادی آور میشود. مطمئن باشید، با وجود این خصیصه، عوامل ناخوشایند زندگی بر شما پیروز نمیشود و به تدریج خواهید دید که در همه زمینه‏ها تحولات چشمگیری برایتان پدید خواهد آمد.
هرگز این قانون طبیعت را از یاد نبرید که «در زندگی سپاس هر نعمت را که به جای آورید، بیش‏تر در خدمتتان قرار میگیرد و آن‏گاه با نیروی آن بهتر میتوانید با ناملایمات مبارزه کنید یا دست کم با آن‏ها به سازگاری برسید.» از وضع خود و خانواده و محیط و استاد گله‏مند نباشید. کوشش برای بهتر سازی این امور به مفهوم گله‏مندی از آن‏ها نیست. پدیده‏های پیرامون ما نیز، همانند اشخاص، خوب در مییابند که شما سپاسگزار وجود آن‏هایید یا ناسپاس. به فرموده خدای متعال: اگر شیوه سپاسگزاری پیش گیرید، بر [نعمت‏های] شما افزوده میگردد و اگر ناسپاس باشید، عذاب الهی شدید است (سوره ابراهیم، آیه 7 ) بیشتر  افراد از احسان و محبت به کسی که قدرشناس محبت نیست، دریغ دارند هر چند وی از دیگر امتیازات اخلاقی برخوردار باشد. به عکس به فردی که از میان همه امتیازات فقط قدرشناسی را پیشه خود کرده است، خرسندترند و از هر گونه احسان و محبت به وی دریغ نمی ورزند.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد