مبحث

گذر گاه عافیت

مبحث

گذر گاه عافیت

روانشناسی مهاجرت

نوشته: منصور میرزایی، دکتر اعصاب و روان

مقدمه و ویرایش: دکتر اسماعیل درمان، ماستر روانشناسی بالینی و مشاوره

 این مقدمه را زمانی می‌نویسم که چندین میلیون شهروند افغان در کشورهای همسایه و صدها هزار در سرتاسر دنیا مهاجر و پراکنده اند. تفاوت بسیار عمده‌ی که میان مهاجرین و پناهندگان افغان با پناهندگان بعضی کشورهای دیگر وجود دارد این است که افغان‌ها تقریباً بدون استثنا به علت جنگ‌های خونین و بنیاد-برکن بصورت اجباری یا در داخل کشور بیجا گشته اند و یا بار سفر به بیرون از کشور بسته اند. به همین دلیل، بسیاری از آن‌ها سا‌ل‌ها منتظر این بوده‌اند که اوضاع بهبود یافته و به وطن برگردند. یک‌تعداد زیادی از این مهاجرین در کشورهای همسایه زندگی بخورنمیر، فقیرانه، و پراسترسی دارند و از امتیازات زیادی محروم اند. آن‌هایی که توانسته‌اند خود را به کشورهای غربی برسانند شاید از لحاظ اقتصادی در رفاه بیشتری بسر می‌برند، ولی تفاوتهای فاحش فرهنگی، زبانی، و فکری چالش‌های عمده‌ای بوده اند که بالاجبار باید با آنها دست و پنجه نرم کنند.

 از دست دادن موقعیت اجتماعی و روبروشدن با ارزش‌های زندگی غربی که گاه در تضاد با ارزش‌های زندگی افغانی قرار می‌گیرند فقط قسمتی از مشکلات پناهندگان و مهاجرین افغان در غرب اند. از سوی دیگر، اعتیاد و مشکلات مرتبط با آن تنها بخشی از چالش‌های زندگی در کشورهایی چون ایران و پاکستان است. داکتر میرزایی درینجا بصورت مختصر به این موضوع پرداخته است. نوشته‌های بیشتری درین‌باره در روان آنلاین منتشر خواهند شد.

 

عکاس: فیروز مشعوف

آیا می‌دانستید برطبق آمارهای سازمان ملل از هر ۱۰۰ نفردر جهان ۳ نفر مهاجر اند، یعنی در کشوری زندگی می‌کنند که در آنجا بدنیا نیامده‌اند؟ مهاجرت با سابقه‌ای به قدمت تاریخ، علاوه بر جنبه‌های سیاسی، اقتصادی واجتماعی، از لحاظ روانشناختی و طبابت نیز مورد توجه روانشناسان و داکتران قرار دارد و از دیدگاه‌های مختلفی مورد بررسی قرارمی‌گیرد.شاید جالب باشد بدانید علاوه بر مطالعه مهاجرت به عنوان یک استرس در زندگی فرد، در بسیاری از تحقیقات طبی برای شناخت بیشتر در مورد امراض از مقایسه مهاجران با هم‌نژادهای خود که مهاجرت نکرده اند، استفاده می‌کنند. به عنوان مثال دیده شده که سکته قلبی در مهاجران جاپانی به امریکا بمراتب بیشتر از جاپانی‌هاییست که در جاپان سکونت دارند. در مطالعات تکمیلی مشخص گردید که این تفاوت به علت رژیم غذایی پرچربی در غرب و رژیم خام‌خوری و کم‌چربی غذاهای سنتی جاپانی می باشد. و اما آنچه از لحاظ روانشناسی مهاجرت حائز اهمیت است:

  چرا افراد مهاجرت می‌کنند؟
دلایل زیادی برای مهاجرت برشمرده می‌شود. می‌توان این دلایل را به دسته های اصلی زیر تقسیم نمود که در هر برهه‌ی زمانی وبرای هر ملتی یکی دو مورد آن می‌تواند مهمتر باشد.

-   رسیدن به درآمد بالاتر وسطح بهتر زندگی

-   سطح بالاتر آموزش

-  دلایل سیاسی و عدم امنیت جانی و کاری

-   دلایل خانوادگی و شخصی

جالب است بدانید معمولا بازنشسته‌های کشورهای پیشرفته نظیر بریتانیا به کشورهایی با سطح هزینه پایین‌تر مانند اسپانیا مهاجرت می‌نمایند.

چه کسانی مهاجرت می‌کنند؟
دیده شده است که در شرایط یکسان تمایل افراد مختلف برای مهاجرت با هم متفاوت است و با مطالعه و مقایسه سطح هوش مهاجران وافراد متناظر آنها در کشور مبدا دیده شده است که مهاجران از بهره هوشی بالاتری برخوردارند. به علاوه مهاجران افرادی جسورتر با حس جاه‌طلبی قویتری می‌باشند (این البته یک مقایسه بسیار کلی است و لزوماً بدین معنا نیست که شهروندانی که دست به مهاجرت نمیزنند کمتر جسور اند یا استعداد کمتری دارند). حس بالای مبارزه‌طلبی و توان بالاتر تحمل سختی‌ها از موارد دیگر قابل ذکر در مورد مهاجران است.

مهاجرت چه تاثیری بر ‌روی مهاجران دارد؟
مهاجرت از دیدگاه روانشناسی جزو استرسهای عمده زندگی در نظر گرفته می‌شود. مهاجران حتی در حالت قانونی آن در هنگام ترک کشور خویش ناچارند بسیاری از دلبستگیهای خویش نظیر خانواده، اقوام، دوستان، شبکه‌های حمایتی و فرهنگی که با آن رشد وتکامل یافته‌اند را ترک گویند. آنها همچنین ناچارند تمامی یا بخش عمده‌ای از دارائی خویش را به وجه نقد مبدل ساخته و آن را صرف مسافرت وتامین نیازهای اولیه در کشور مقصد نمایند. در کشور مقصد نیز مشکلاتی اساسی همچون زبان و لهجه جدید، اشتغال‌، تامین مسکن، گذراندن دور‌ه‌های آموزشی متعدد برای رسیدن به استانداردهای کشور مقصد و تفاوتهای عمده فرهنگی در پیش روی مهاجران قرار دارد.

عکاس: زهره نجوا

 پذیرش فرهنگ کشور مقصد گاه چنان شدید است که از آن به عنوان شوک فرهنگی یاد می‌شود. مهاجر ناچار است برای رسیدن سطح اجتماعی همردیف با آنچه در کشور خود بوده تلاشی دو چندان داشته باشد. (در مورد افغانها نکته دیگر اینست که پیشینه ناچیزی در زندگی به عنوان یک اقلیت دارند، بالاخص در غرب، در حالیکه اقوام چینی وهندی واروپایی چندصد سال به عنوان اقلیتهای قومی به تجربیات ارزنده‌ای دست یافته‌اند. این تجربه برای افغانها چیزی حدود سی سال است)

به‌هرحال اضطراب، افسردگی، گوشه‌گیری، ترس و وحشت از دست دادن هویت همزمان با انطباق فرد، از علایم شدیدی اند که در بعضی از افراد دیده می شوند، ولی خوشبختانه بسیاری از مهاجران این دوران سخت ابتدایی را با موفقیت پشت سر می‌گذارند واین پیروزی تجربیاتی ارزنده و اعتماد به نفس فوق‌العاده‌ای به آنها ونسل‌های بعدی می‌بخشد.

از سوی دیگر، ترکیب فرهنگ‌ها بر غنای آنها می‌افزاید. بسیاری از مهاجران نسل اول بعد از سالها به سطح بالای از تاب‌آوری (Resilience) دست می‌یابند که از لحاظ روانشناختی بسیار ارزشمند است.

مهاجرت کودکان ونوجوانان
کودکان و جوانان مهاجر اغلب راحتتر از بزرگسالان و سالمندان انطباق حاصل می‌نمایند. مهاجران جوانتر اغلب راحتتر زبان جدید را می آموزند و روند پختگی و بلوغ آنها در فرهنگ جدید دامنه وشتاب بیشتری دارد، اما مهاجرین مسن‌تر در فرهنگ پیشین خود ثبات وروال زندگی یکنواخت‌تری داشته‌اند وبرای انطباق با فرهنگ جدید به کوشش بیشتری نیاز دارند.

چگونه می‌توان استرس ناشی از مهاجرت را به حداقل رسانید؟
مطالعات حاکی از آن است که مهاجران قانونی که با خانواده خویش مهاجرت می‌نمایند و این مهاجرت طبق یک روند برنامه‌ریزی شده می‌باشد، به میزان بالاتری این مرحله را با موفقیت طی می‌نمایند. همچنین در صورتی‌که فرد در حین ادغام با فرهنگ جدید، بتواند برخی از آداب و رسوم فرهنگ قبلی‌اش را حفظ کند این استرس به حداقل خواهد رسید. آشنایی و بهره‌مندی از گروه‌های حمایتی ویژه‌ی نومهاجران نیز نقش بسیار موثری در این زمینه دارد.

منبع: http://drmirzaei.wordpress.com/2010/08/06/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد