مبحث

گذر گاه عافیت

مبحث

گذر گاه عافیت

مقام شکر و تسلیم از نگاه مولانا

به نام خداوند بخشنده مهربان


رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا  مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ۖ 

وَاعْفُ عَنَّا  وَاغْفِرْ لَنَا  وَارْحَمْنَا ۚ (۲۸۵ بقره ) 


پروردگارا ! آنچه را که ما طاقت تحملش را نداریم ، بر ما قرار مده و ما را عفو کن و‌ما را ببخش و به ما مهربانی کن .



     دیوان شمس غزل۳۰۱۳


چرخِ تنِ دل سیاه,پُر شود از نورِ ماه

   گر کُند آن آفتاب,مرحمت آغازیی


نُور ماه=منظور نُور خدا

آفتاب=منظور خود خداست


زمانی که ما به شکر و تسلیم سَر بِنَهیٖم و منیت ها و دَردها را بیندازیم ,زمانی که تسلیم  اتفاقات باشیم, خداوند نور هدایت و لطفش را بر قلب ما می‌تاباند و درون ما را پر از نُور می کند ,نُوری که ما را هدایت می‌کند و در این لحظه ما بیدارتر و هوشیارتر و شاداب تر و زنده تر می شویم و این همانند زمانی ست که خورشید نورش را بر ماه می تاباند و آن را پُر نُور می کند و ماه درخششی کامل پیدا می‌کند به مقدار و اندازه ای که به او نور می دهد می تابد , پس ما با فضاگشاییِ کامل نور کامل و گیرایی را از زندگی کسب خواهیم کرد که آن باعث می شود ما سازنده تر حرکت کنیم , با ثبات تر باشیم , کاملاً ناظر اعمال و رفتارمان باشیم و دائم شُکر‌کنیم  در این لحظه تجربه می کنیم , و اختیار آن تماماً بدست خود ما است هر چه کوشش بیشتر و بهتری انجام بدهیم لطف بیشتری را دریافت خواهیم کرد.


مُطرب و سُرنا و دَف, باده بر آورده کف

       هر نفسی زآن لطف آرَد غَمّٰازیی


لطف=نرمی,نیکی,احسان زندگی


غَمّٰازیی=فاش کنندهٔ راز,اشاره به چشم و ابرو

مطرب=خود هوشیاری در ما

سُرنا و دَف= تمام ابعاد مختلف جسم ماست

باده=برکتی ست که از آن طرف میآید

هوشیاری در ما که خود زندگی ست و ما هم او هستیم, و بر تمام اَبعادِ مختلف بدن و روحمان اثر می‌گذارد تا ما فضا گشایی و تسلیم واقعی و عملی شویم و آن باده برکاتی را بر جسم و جان ما می ریزد که ما را انسانی شاد و با ثُبات و پُر تلاش می‌کند و دیگر انسانی می‌شویم که زمان برایش معنایی ندارد, و در این لحظه در آخر زمانی به سر می بریم, دیگر اَصل ما خیلی جِدِّی جِدِّی و بطور مُستمر در تلاش است, برای همین در این لحظه و در هر نفسی که می کشیم لطف خداوند را در تمام اَبعادِ وجودی زندگیمان حس  خواهیم کرد,برای همین اعمال ما دانسته است و پذیرنده و مورد عنایت می باشد, چون چنین انسانی دیگر نمی تواند راستگو نباشد ,مهربان نباشد, چنین انسانی صابر است, زورگو نیست,خشمگین نمی‌شود، عصبی نیست، ارتعاشی که این لحظه به کائنات می دهد ارتعاش زندگی است دیگر می‌تواند لطف زندگی و عشقش را به دیگران بدهد کریم می‌شود رحیم می‌شود ,صادق است ریا و نیرنگ در زندگی او راهی ندارد


ای خُنُک آن جانِ پاک, کز سَرِ میدانِ خاک

        گیرد زین قلبگاه, قالب پردازی


میدان خاک =میدان ذهن و جسم است, یعنی از طریق هماهنگی ها دیدن

قلبگاه= مرکز چیز های تقلبی ,ذهن 

قالب پردازی= مردن


یادداشت های شریف 

@mrshkyaddasht

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد